خودتو با یه شعر وصف کن...!

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
نه آن مرغم نه آهويم
نه ابرم من نه آن جويم
نه آن آهم نه آن دردم
نه آن كوه بلند خامش سردم
نه آن درياي آبي ام
نه آن موج خيالي ام
منم من
آدمي تنها
كه در ظلمتسراي مطلق دنيا
ميان خيل آدمها
خيال جستن معناي انسان را
به سر دارم
نخواهم يافت من معناي انسان را
خبر دارم
كسي از عشق خواهد گفت ؟
كسي از مهر و يكرنگي خبر دارد؟
وفاداري كجا باشد؟
نمي دانم نمي دانم
 

امیر افشار

عضو جدید
کاربر ممتاز
غمگین چو پاییزم از من بگذر
شعری غم انگیزم از من بگذر
بگذشته در آتش همچون دوزخ
غمگین چو پاییزم از من بگذر
بگذار ای بی خبر بسوزم
چون شمعی تا سحر بسوزم
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
آری . . . !


در مرگ آورترین لحظه انتظار


زندگی را در رویای خویش دنبال می گیرم


در رویاها و در امیدهایم . . .!

 

hami_life

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=times new roman, times, serif]خدمت شروع شد، تاريك و تو به تو[/FONT]​
[FONT=times new roman, times, serif]بي عكس نامزدش، بي عكس «آرزو»[/FONT]​
[FONT=times new roman, times, serif]شب هاي پادگان، سنگين و سرد بود[/FONT]​
[FONT=times new roman, times, serif]آخر خدا چرا؟... آخر خدا چگو....[/FONT]​
[FONT=times new roman, times, serif]نه... نه نمي شود، فرياد زد: برقص...[/FONT]​
[FONT=times new roman, times, serif]در خنده ی فروغ، در اشك شاملو...[/FONT]​
[FONT=times new roman, times, serif]توي كلاهِ خود، لاتين نوشته بود[/FONT]​
[FONT=times new roman, times, serif]"Your hair is black, Your eyes are blue"[/FONT]​
[FONT=times new roman, times, serif]« - : خاتون تو رو خدا،سر به سرم نذار[/FONT]​
[FONT=times new roman, times, serif]اين جا هوا پسه، اينجا نگو نگو»[/FONT]​
[FONT=times new roman, times, serif]يك نامه آمد و شد يك تراژدي[/FONT]​
[FONT=times new roman, times, serif]اين تيتر نامه بود: «شد آرزو عرو...[/FONT]​
[FONT=times new roman, times, serif]س» و ستاره ها چشمك نمي زدند[/FONT]​
[FONT=times new roman, times, serif]انگار آسمان حالش گرفته بود[/FONT]​
[FONT=times new roman, times, serif]تصميم را گرفت، بعد از نماز صبح[/FONT]​
[FONT=times new roman, times, serif]با اشك در نگاه، با بغض در گلو[/FONT]​
[FONT=times new roman, times, serif]بالاي برج رفت و ماشه را چكاند[/FONT]​
[FONT=times new roman, times, serif]با خون خود نوشت: «نامرد آرزو...»[/FONT]​
(حامد عسکری – "خانمی که شما باشید" – نشر شانی)
 

hitech

عضو جدید
من از گریه بیزارم اما از خنده بیزارتر

من از دروغ بیزارم اما از حقیقت بیزارتر

مرا از این سراب پوچ راحتم کن, چون

من از مرگ بیزارم اما از زندگی بیزارتر
 

امیر افشار

عضو جدید
کاربر ممتاز
شبها سر کوی تو اشفته چو گیسوی
می آیم می جویم خانه به خانه تا یابم ز تو نشانه
تشنه ای به راه سرابم به لب رسیده جان چو حبابم
فراغ از غمم چه نشستی چرا دل مرا بشکستی هم چون من تو مستی
 

وحید بلوچی

عضو جدید
باسلام خدمت دوستان عزیز:
هدفم از زدن اين تاپيک اين بوده که از حال و روز همديگه هر روز باخبر باشيم
البته از زبان شعر
ممنون میشم همدیگر را اینجا پیدا کنیم .
اولی روخودم شروع میکنم . مابقی با شما عزیزان


مرا اینگونه باور کن... کمی تنها ، کمی بی کس ، کمی از یادهارفته... خدا هم ترک ما کرده ، خدا دیگر کجا رفته...؟! نمی دانم مرا آیا گناهی هست..؟ که شاید هم به جرم آن ، غریبی و جدایی هست مرا اینگونه باور کن ......
 

hamid221

عضو جدید
کاربر ممتاز
من موندمو در و دیوار
من موندمو نت و بیکار
درسهام هنوز نشده یه خروار
اگه بشه یه خروار
سرمو میکوبم به دیوار
هوارم میره تا بیجار
جونم چه شعری گفتم نمیدونستم اینقدر پتانسیل شعر دارم
 

mahyam68

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تاعشق توسوخت همچوعودم
یک عقده نماند از وجودم
گه باروی چرخ رخنه کردم
گه سکه آفتاب سودم
چون مه پی آفتاب رفتم
گه کاهیدم گهی فزودم
از تو دل من نمی‌شکیبد
صد بار منش بیازمودم
 

someone-x

عضو جدید
کاربر ممتاز
شرح و بیان خود چه کنم زان که تا ابد شرح از من عاجزست و بیان از تو بیخبر
ولی راستش این پایینی است!!!!!!!!!

غیر از این نکته حافظ ز تو ناخشنود است //////// در سراپای وجودت هنری نیست که نیست
 

hamed-Gibson

عضو جدید
کاربر ممتاز
در کناری از خانه من
اتاقیست سرد و آبی
تخت و گیتار و کهنه من
عکس یک زن روی دیواری
زن زیباروی و خندان
یار من بود او دورانی

عشق من رفت به تن خاک
چاره ای نیست جز ویرانی
حال من ماندم و من
شب و گیتار و تنهایی
 

hamid221

عضو جدید
کاربر ممتاز
در کناری از خانه من
اتاقیست سرد و آبی
تخت و گیتار و کهنه من
عکس یک زن روی دیواری
زن زیباروی و خندان
یار من بود او دورانی

عشق من رفت به تن خاک
چاره ای نیست جز ویرانی
حال من ماندم و من
شب و گیتار و تنهایی
حامد جون یه خورده قافیشو بیشتر کن
 

Similar threads

بالا