باز جمعه شد و دلم گرفت.
باز جمعه شد و دلم هوای روزايی رو کرد که هنوز به تو اون*قدر نزديک بودم که
سرم رو آروم می*ذاشتم رو بالش و با خيال راحت می*خوابيدم.
خدا جونم احساس میکنم نامحرم شدیم.
احساس میکنم دیگه دستام بهت نمیرسه.
وای بر من که مقصر منم.
وای بر من که به بیراهه رفتم.
خدايا چقدر ما آدما با گذشت زمان ازت دور می*شيم و به ابليس نزديک.
خدايا دلم برای خودم تنگ شده.
خداوندا دلم برای خوبيايی که تو تو وجودم به وديعه گذاشته بودی و من گمشون کردم تنگ شده.
خدايا تو می*دونی که من دارم با خودم چی*کار می*کنم؟
خدايا تو می*دونی من دارم چه بلايی سر خودم، وجودم و از همه مهمتر دلم ميارم؟
خدايا از خودم می*ترسم.
خدايا از وسوسه شيطان می*ترسم.
خدايا از جهنم می*ترسم.
خدايا به خداونديت قسم از دنيا و وسوسه*های شيطانی می*ترسم.
خدایا خدای خوب و مهربونم مثل هميشه ازت می*خوام دستمو بگيری.[/SIZE]
[SIZE=3:4d109f1edc]می خوام فراموشم نکنی خدا..