احساس غرور به علت گذشته.
کوروش کبیر چیزی نیست که بشه فراموشش کرد.
شما اگه مشکل داری سعی کن مشکلت رو رفع کنی!
چطوری؟!
با تحقیق.
اگه به زبان ترکیه ای مسلطی برو نظرات و کامنت های مردم ترکیه رو راجع به ایران مطالعه کن.
من به ترکیه و لبنان و سوریه و عراق سفر داشتم و در گفتگو با مردمش اکثرا" تا می گفتم ایرانی هستم با چنان عزت و افتخاری باهام رفتار می کردند و از کشورم و به خصوص رئیس جمهور تعریف می کردند که برام عجیب بود.
در مورد اروپا قبول دارم محبوبیت ایران مخدوشه اما تو همون اروپاهم خیلی ها عاشق ایران هستند.
اگه نگاهی به کتاب هایی که نویسنده های غربی در تمجید ایران نوشتند بندازی این موضوع برات روشن میشه.
تا وقتی فکرت نسبت به ایران این طور هست مطمئنا" بازنده خواهی ماند.
من که این مشکل شما رو ندارم اما توصیه می کنم حتما" زندگی در کشورهای دیگه رو تجربه کن تا ذهنت روشن بشه.
خفته بودم، خوابی در میانه روز. در خواب یافتم که خوابیده ام در خانه ای، خانه در ایران بود. خانه ای آشنا و کهنه. ناگاه با صدایی از خواب برخاستم. صدایی. از خواب برخاستم. خانه در تاریکی مطلق بود. تاریکی مطلق. تاریکی. بیدار که شدم کورمال کورمال راه به بیرون جستم، خانه را انگار می شناختم و نمی شناختم، هر کلیدی که فشار دادم چراغی روشن نشد، از پله هایی بلند که پاها لق زنان پائین می رفت به طبقه دوم رفتم. همه خانه کور، همه اتاق ها کور، نه با صدایم کسی پاسخ داد، نه تکان کلیدی نوری به خانه تاباند، باز پله هایی یافتم و به پائین رفتم. از دور صدای دوش حمامی را شنیدم و نوری که به زحمت از زیر درز دری ولو شده بود کف خانه. به سوی نور رفتم. تا به دری رسیدم. در زدم: " کسی اینجاست" صدای زنگداری از زیر در گفت: " همه رفته اند، هر چه صدایت کردند، بیدار نشدی." گفتم: " چراغ ها همه تاریک اند، برق کجاست؟" گفت: " برو، چراغی روشن نمی شود، زود برو." ترسیدم و گفتم: " تو که هستی؟" گفت: " وقتی صدایم را نمی شناسی، چه فایده که مرا ببینی؟ برو. یا برو یا بخواب"
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
Z | این روزا یه حس جدیدو تجربه میکنم | گفتگوی آزاد | 37 | |
![]() |
یه حس بد با یه خواب بد | گفتگوی آزاد | 67 | |
![]() |
حس کن تپشهای قلبی که برای تو میزند | گفتگوی آزاد | 14 | |
![]() |
حس ششم.... | گفتگوی آزاد | 26 | |
![]() |
عشق، حس زندگی | گفتگوی آزاد | 2 |