سلا مجدد خطایی جانسلام عرفان جان. ممنون از مشارکتت.
هر موقع وقت کردی و پستی زدی اگه از باشگاه نرفته بودم ، حتما راجع بهش باهات صحبت میکنم.
شروع کردن بحث از اثبات وجود خدا هم ایده ی جالبیه ! ایشالا تاپیکی دیگه ای میزنم بعدا".
من انتظار داشتم دوستانی معتقد شرکت محکمتری میداشتن. افسوس
شاد باشی
من آنچنان کاری به کار افرادی که سنگ خدا و دین رو به سینه میزنند ندارم . دقیقا داستان از جایی شروع میشه که خدا ، خدا نیست . درواقع مفهومی که از خدا در دست انسان امروز باقی مونده، ملکه ایست که عالم ماده و نیازهای اون رو برآورده می کنه . و این اصلا معنی خدا رو نمیده و با این توضیح خدایی در کار نیست . ولی حالا سوالی که هست اینه که آیا انرژی اولیه ای برای به حرکت دراوردن دنیا وجود داشته یا نه؟ و اگر جهان در سکون بوده چگونه به حرکت درومده .
مشکل ذهن خواننده ما ازین مطلب تناقض بین دو پاراگراف بالا هست . در حقیقت خدایی هست و خدایی نیست .
اراده در عالم ناسوت یا مادون یا ماده یا معاده و معاد که همین دنیای کنونی است و بهشت و جهنمی وجود ندارد، در دایره اختیار انسان هست و اراده در عالم ملکوت و جبروت در در دایره ی جبر انسان یا اختیار خداوندی یا نیروی برتر است.
عادل بودن از دسته ی صفات مجرد نیست و برای بیان اون باید دسته ی دیگری از صفات رو به کمک بگیریم .
در فلسفه کلام ، عدل همان ع دل یا عین دل است و دل دلالت است بر اساس عین ؛ چیزی که دقیقا مشابه چیز دیگری است که یکسانی را رقم می زند . که چون عین یا دو چشم است که نظیر به نظیر هم اند و این نمودار یکسانی را تصویر می کند لذا از عدالت به معنای نسبت مناسب دادن به اندازه ی ظرفیت هرچیزی یاد می کنیم.
هرسوالی در این موردهست بفرمایید در توضیحات اون در خدمتم .