بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

pme

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام دوستان :gol:
چه طورید یا نه؟ خوفید همگی؟ :D
میبینم که حسابی با حضور گرمتون کرسی رو بیشتر بیشتر گرم کردین :redface:
ازدواج امام علی (ع) با حضرت فاطمه (س) بر همتون مبارک
سلام
فكر نميكنين يه كم زود اومدين؟:D
وااااي منم برم تا پودر نشدم
بچه ها شب همگي خوش
آخجون چه همه حساب ميبرن:thumbsup2:
شب خوش:gol:
وحيد تو نمي خواي شب بخير بگي؟:w02:
 

!/!

عضو جدید
کاربر ممتاز
  • Like
واکنش ها: floe

pme

عضو جدید
کاربر ممتاز
اره بابا
سایت کلی با کلاس شده
ربات شب بخیر گذاشته
دست ادمین درد نکنه!
دسش درد نكنه:w27:
مگه میری بخوابی؟
منظورم اين بود خودت شب بخير بگي:w02:
دوستان با اجازه همه ما هم بریم سمت لالا ...
شب همگی بخیر و خوشی ... :gol:
شب خوش:gol:
 

pme

عضو جدید
کاربر ممتاز
خب منم برم لالا كه به كلاس ظهرم برسم:d
شب خوش:gol:
وحيد به من شب بخير نگي خوابم نميبره ها:d
 

Ali 1900

عضو جدید
شب همه دوستانی که رفتن به خیر ... :gol:
پس منم واسه خودم قصه میگم تا خوابم ببره
 

Ali 1900

عضو جدید
موجود عجیب

موجود عجیب

"نيچه" فيلسوف آلماني مي گويد:
انسان موجود عجيبي است . اگر به او بگوييد در آسمان ، يكصد ميليارد و نهصد و نود و نه ستاره وجود دارد بي چون و چرا مي پذيرد.اما اگر در پاركي ببيند روي نيمكتي نوشته اند ** رنگي نشويد** فورا انگشت خود را به نيمكت مي كشد تا مطمئن شود !
 
  • Like
واکنش ها: pme

Ali 1900

عضو جدید
قدرت کلمات

قدرت کلمات

چند قورباغه از جنگلي عبور مي آردند که ناگهان دو تا از آنها به داخل

گودال عميقي افتادند . بقيه قورباغه ها در کنار گودال جمع شدند و وقتي ديدند

که گودال چقدر عميق است به دو قورباغه ديگر گفتند آه ديگر چاره اي نيست ،

شما به زودي خواهيد مرد .

دو قورباغه ، اين حرفها را ناديده گرفتند و با تمام توانشان کوشيدند که از

گودال بيرون بپرند . اما قورباغه هاي ديگر ، دائماً مي گفتند که دست از تلاش

برداريد ، چون نميتوانيد از گودال خارج شويد ، به زودي خواهيد مرد.

بالاخره يكي از قورباغه ها ، تسليم گفته هاي ديگر قورباغه شد و دست از

تلاش برداشت . او بي درنگ به داخل گودال پرتاب شد و مرد .

اما قورباغه ديگر با حداکثر توانش براي بيرون آمدن از گودال تلاش مي آرد .

بقيه قورباغه ها فرياد مي زدند آه دست از تلاش بردار ، اما او با توان بيشتري

تلاش کرد و بالاخره از گودال خارج شد .

وقتي از گودال بيرون آمد ، بقيه قورباغه ها از او پرسيدند : مگر تو حرفهاي

ما را نشنيدي ؟

معلوم شد آه قورباغه ناشنواست . در واقع ، او در تمام مدت فكر مي کرده که

ديگران او را تشويق مي کنند .
 

shahkoorosh

عضو جدید
کاربر ممتاز
پس اسم شما آقا وحیده :smile:
خوشبختم وحید جون :gol:
آقا یه سوال: چه جوری شما چراغتون خاموشه ولی آن هستید؟

اول وارد "تنظیمات شخصی" بشو
بعد از منوی سمت راست روی گزینه "تنظیمات شخصی" کلیک کن
" استفاده از حالت مخفی" رو تیک بزن.;)

موفق باشی.:smile:
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
شبای چله کوچیک که زیر کرسی، چیک و چیک
تخمه میشکستیم و بارون می اومد صداش تو نودون می اومد
بی بی جون قصه می گف حرفای سر بسه می گف
قصه سبز پری زرد پری
قصه سنگ صبور، بز روی بون
قصه دختر شاه پریون، -
شما ئین اون پریا!
اومدین دنیای ما
حالا هی حرص می خورین، جوش می خورین، غصه خاموش می خورین
که دنیامون خال خالیه، غصه و رنج خالیه؟

دنیای ما قصه نبود
پیغوم سر بسته نبود.

دنیای ما عیونه
هر کی می خواد بدونه:

دنیای ما خار داره
بیابوناش مار داره
هر کی باهاش کار داره
دلش خبردار داره!
 

soudabe

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلاااااااااااااااااااااااااااااام
خوبیننننننننننننننننن
 

Similar threads

بالا