شب بخير عزيزمبچه ها من با اجازه تون برم.شب همگیتون بخیر باشه.
محمدصادق اگه با من شوخی نکنی بهت اخطار میدم![]()
حالا اين بچه با تو كاري نداره تو سر به سرش ميزاري

اوهو چه مودبگفتم که آرام خانوم من دیگه با شما شوخی ندارم، لطفا با من شوخی نکنید.

شب بخير عزيزمبچه ها من با اجازه تون برم.شب همگیتون بخیر باشه.
محمدصادق اگه با من شوخی نکنی بهت اخطار میدم![]()
اوهو چه مودبگفتم که آرام خانوم من دیگه با شما شوخی ندارم، لطفا با من شوخی نکنید.
شب بخیر عزیزمبچه ها من با اجازه تون برم.شب همگیتون بخیر باشه.
محمدصادق اگه با من شوخی نکنی بهت اخطار میدم![]()
اي شكمو
خواهش ميكنم گلم..بخشيد دير شد![]()
شب بخير عزيزم
حالا اين بچه با تو كاري نداره تو سر به سرش ميزاري
اوهو چه مودب![]()
مرسی نگار جان ارامش جان نسیم خانوم و اقا محمد
بچه ها گل منم دارم ميرم شب همتون خوش![]()
شبت بخیر ارامش جان
با اجازه من ی داستان دیگه بگم امیدوارم تکراری نباشه
مرسی سما جان
با اجازه منم برم که خوابم پشت پی سی
اون كيه؟نگار خانوم شبت بخیر
منم دیگه کم کم برم لالا
شب همگیه دوستان بخیر
مخصوصا اون دوست عزیزی که فقط نظاره گره و هیچ وقت هیچ پستی نمیزنه و فقط پستای کرسی رو میخونه.
سما خانوم شب شما هم بخیر.
اون كيه؟![]()
نكنه همين سما خانوم كه امشب قصه گفتو ميگي؟نسیم تو نمیشناسیش، منم خیلی اتفاقی تونستم متوجهش بشم (خیلی سادس، فقط یکم باید دقت و فکر کنی).
واااااااااااااا
مگه بازیه قایم موشکه؟؟؟؟؟؟؟؟
نكنه همين سما خانوم كه امشب قصه گفتو ميگي؟هان؟
آهان نكنه غربتو ميگي؟ آخه غربت عزيز هميشه از پستا تشكر ميكنه اما خودش پستي نميدهآره یه جورایی قایم موشک بازیه.
یکی از دوستان خوب هست که اگه دقت میکردین چند شب پیش فقط به پستا امتیاز میداد و خودش هیچ پستی نمیزد، منم متوجه شدم و بهش نامه دادم که قضیه چیه؟
هیچی، اونم گفت که اینجوری خیلی راحتره و دوست نداره خودشو معرفی کنه. همین.
آهان نكنه غربتو ميگي؟ آخه غربت عزيز هميشه از پستا تشكر ميكنه اما خودش پستي نميده
دقیقا، آفرین به تو دختر باهوش
پس تو هم اینو فهمیده بودی.
فکر کنم یکم خجالتی باشه.
محمد صادق عزيز من دارم ميرم..شب بخير![]()
آخه چرا ملودی جان؟؟چرا بچه ها؟؟ ما که کلی خوشحال میشیم اگه پست بزنید!!دوست داریم با همه آشنا بشیم!اصلا کرسی برای اینه که بچه های گل بیان اینجا و ما ا باهاشون آشنا بشیمسلام
ماشاا...اين تاپيك عجب سرعتي داره!!
يه دو سه روز نبودم قصه هارو پيگيري كنما!(منم از اونايي بودم كه از پشت در يواشكي...اِ...نه اين كه داستان اميركبيره،من يه گوشه اي تو اتاق!وايميستادم فقط گوش مي كردم)
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
((تشکر از بچه های زیر کرسی و زیر آسمان باشگاه مهندسان )) | ادبیات | 16 | |
![]() |
دلت برای قصه های بچگیت تنگ شده؟بیا تو کودک گذشته... | ادبیات | 2 | |
P | آخرين قصه | ادبیات | 1 |