بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

@ RESPINA @

عضو جدید
کاربر ممتاز
بچه ها، با اینکه خیلی این جمع و تک تک اعضاش رو دوست دارم، اما ببخشید که امشب نیومدم زیر کرسی!!!
شب همه بخیر و خوشی، من هم رفتم!
شبتون پر ستاره!
Love All!


سلام جناب مهندس عزیز خوبی؟؟ ما هم شما رو خیلی دوست داریم
موفق باشی
 

ARAMESH

مدیر راهنمای سایت
مدیر تالار
سلام حمید اقا :gol:...ممنون ..بد نیستیم ..اگر این ارورها بزارن نفس میکشیم :razz:
وا یکموقه فکر نکردی که اندازه سه نفرم ها :surprised:...نه گفتم با دوتا از دوستام بیام ولی انگاری درگیر ارور شدن و رفتن ..حالا تنها موندم :cry:


سلااااااااااااااااااام سما جون خوبی ..وای سری قبل یهو قطع شدم ...منتظره خاطرت بودما ولی نشد حیف شد ....خودت خوبی عزیزم


به حاج اراممونم که اینجاس ....:gol:خواهش میکنم ..حالا یکم خودتو جمع و جور کن ....دیگه حالت خوبه خودتو برام لوس نکن ....:D
خوبه حالا عید نشده ماشالا انقدر وزن اضافه کردی.هنوز آجیل عید مونده ها!!!شیرینی ها!!!وای وای!!
 

nasim khanom

عضو جدید
کاربر ممتاز
دستت درد نکنه مامانی نه .... چی:w00::w00::w00:
خواهش ميكنم قابلي نداشت :D

سلام نسیم جونم:gol::gol::gol:
سلام ارامي خوبي
دستت بهتره؟ :D
سلام نسیم جان
خوبی خانومی؟



سلام خوش اومدی
سلام سما خانوم گل
خوبي
سلام حمید اقا :gol:...ممنون ..بد نیستیم ..اگر این ارورها بزارن نفس میکشیم :razz:
وا یکموقه فکر نکردی که اندازه سه نفرم ها :surprised:...نه گفتم با دوتا از دوستام بیام ولی انگاری درگیر ارور شدن و رفتن ..حالا تنها موندم :cry:


سلااااااااااااااااااام سما جون خوبی ..وای سری قبل یهو قطع شدم ...منتظره خاطرت بودما ولی نشد حیف شد ....خودت خوبی عزیزم


به حاج اراممونم که اینجاس ....:gol:خواهش میکنم ..حالا یکم خودتو جمع و جور کن ....دیگه حالت خوبه خودتو برام لوس نکن ....:D
سلام معصوم جون...چطوريايي
بچه ها، با اینکه خیلی این جمع و تک تک اعضاش رو دوست دارم، اما ببخشید که امشب نیومدم زیر کرسی!!!
شب همه بخیر و خوشی، من هم رفتم!
شبتون پر ستاره!
Love All!
به به آقا سپهر..كجا تشريف ميبريد...ما تازه اومديم :w42:
بابا زن....زندگي....خانواده.... :w05:
يادت رفت؟
 

**sama

عضو جدید
آره دیگه اولیا قول گرفتن تا ساعت 2 بیشتر بیدار نمونم که صبح زود پاشم براشون درو دیفال بشورم :wallbash:





نه بابا فقط چرا اینقدر دیر ؟
من فردا باید عملگی کنم باید زود بخوابم



چی کار کنم دیگه دوس دارم بمونم نمیشه



شب همتون خوش :gol::gol::gol:

شبت به خیر خوب بخوابی :gol::gol::gol:

بچه ها، با اینکه خیلی این جمع و تک تک اعضاش رو دوست دارم، اما ببخشید که امشب نیومدم زیر کرسی!!!
شب همه بخیر و خوشی، من هم رفتم!
شبتون پر ستاره!
Love All!

شب شمام خوش با خوابای طلایی :gol::gol::gol:
 

massom11111

عضو جدید
کاربر ممتاز
بازم سلام به همه ي كرسي نشينان

ما دوباره اومديم :cool:
سلام بر دوست جدید ..خوش اومدی ....اها...این کمی از قبلی بهتره ..استعدادت خوبه .میتونی بهترم بشی ....منظورم طرز نگاهت بودا :redface::gol:

خوبه حالا عید نشده ماشالا انقدر وزن اضافه کردی.هنوز آجیل عید مونده ها!!!شیرینی ها!!!وای وای!!
بیا این دختر باز به ما گیر داد ...اخه خدایی تو این اضافه وزنو کجا میبینی قربونت برم به این میزونی ..این از اثرات مریضیتهها ارام جونم ...استراحت کن رو چشمهات اثر گذاشته..
شاعر میگه چشمهاروباید شست جوره دیگه نگا کنید ....
الاناین رفیق میگه به طرز نگاهه همه گیر میدم :biggrin:

سلام عزیزم ممنون خوبم گلم
چه خبرا؟
میبینی سما جون این ارامی منو همیشه مظلوم گیر میاره هر چی دوست داره میگه دعواش کن ..:cry:
 

buddy

کاربر بیش فعال
آره دیگه اولیا قول گرفتن تا ساعت 2 بیشتر بیدار نمونم که صبح زود پاشم براشون درو دیفال بشورم :wallbash:





نه بابا فقط چرا اینقدر دیر ؟
من فردا باید عملگی کنم باید زود بخوابم



چی کار کنم دیگه دوس دارم بمونم نمیشه



شب همتون خوش :gol::gol::gol:

حميد جون شب تو هم بخير :gol: :gol: :gol:
 

ARAMESH

مدیر راهنمای سایت
مدیر تالار
خواهش ميكنم قابلي نداشت :D


سلام ارامي خوبي
دستت بهتره؟ :D

سلام سما خانوم گل
خوبي

سلام معصوم جون...چطوريايي

به به آقا سپهر..كجا تشريف ميبريد...ما تازه اومديم :w42:
بابا زن....زندگي....خانواده.... :w05:
يادت رفت؟
:eek::eek: دستم مگه چش بود؟!!!؟!!:eek:
 

**sama

عضو جدید
دوستای خوب ما هم کم کم رفع زحمت کنیم با اجازه همتون شبتون خوش موفق باشین

شبت به خیر حمید جان خوابای طلایی ببینی
خواهش میکنم
عذرمی خوام تشکرام تموم شده

سلام سما خانوم گل
خوبي

مرسی عزیزم من خوبم
:w40::w30:
 

**sama

عضو جدید
سلام بر دوست جدید ..خوش اومدی ....اها...این کمی از قبلی بهتره ..استعدادت خوبه .میتونی بهترم بشی ....منظورم طرز نگاهت بودا :redface::gol:


بیا این دختر باز به ما گیر داد ...اخه خدایی تو این اضافه وزنو کجا میبینی قربونت برم به این میزونی ..این از اثرات مریضیتهها ارام جونم ...استراحت کن رو چشمهات اثر گذاشته..
شاعر میگه چشمهاروباید شست جوره دیگه نگا کنید ....
الاناین رفیق میگه به طرز نگاهه همه گیر میدم :biggrin:


میبینی سما جون این ارامی منو همیشه مظلوم گیر میاره هر چی دوست داره میگه دعواش کن ..:cry:

نه عزیزم اینجوریام نیست ارام جون دوست داره
تازه چند نفرو پودر کرده حالش حسابی خوبه
مگه نه ارام جونم؟
 

ARAMESH

مدیر راهنمای سایت
مدیر تالار

نه عزیزم اینجوریام نیست ارام جون دوست داره
تازه چند نفرو پودر کرده حالش حسابی خوبه
مگه نه ارام جونم؟
ارام بابا من کلی خوبم!!تازه به خاطر مریضبی کلی لاغر کردم این معصوم میاد میگه چاق شدی جمع و جور بشین!!خب معصوم جان خودت چاق شدی دیگه!!من که خیلی وقته غذای درست و حسابی نخوردم اخه!!
 

ARAMESH

مدیر راهنمای سایت
مدیر تالار
آخه خوشگل خانوم تو هر دفعه يه چيزيت ميشه گفتم اين دفعه قبل از اينكه تو بگي من پيشدستي كنم :w15::w15:


واييييييي الان يه پشرو به سزاي اعملش رسوندم :crying2: طلفكي دلم براش سوخت :crying2:
:biggrin::biggrin: خوب کردی ولی با چی؟؟؟دستت ؟؟:cry::cry:
 

buddy

کاربر بیش فعال
آخه خوشگل خانوم تو هر دفعه يه چيزيت ميشه گفتم اين دفعه قبل از اينكه تو بگي من پيشدستي كنم :w15::w15:


واييييييي الان يه پشرو به سزاي اعملش رسوندم :crying2: طلفكي دلم براش سوخت :crying2:

خيلي ظالمي :surprised:

منم يكي گرفتم دارم باهاش بازي ميكنم :biggrin:
 

nasim khanom

عضو جدید
کاربر ممتاز
:biggrin::biggrin: خوب کردی ولی با چی؟؟؟دستت ؟؟:cry::cry:
اره ديگه
يهويي شد... اومدم بزنم بره اونور ... اما ضربه شديد بود ...بيچاره له شد :crying2:
خيلي ظالمي :surprised:

منم يكي گرفتم دارم باهاش بازي ميكنم :biggrin:
تو كه از من ظالمتري عزيزم
من اقلا كشتمش تموم شد رفت اما تو داري زجركشش ميكني :D
 

**sama

عضو جدید
ماجرای دو گرگ

ماجرای دو گرگ

دیگه داره کم کم صبح میشه ی قصه بگم تا خوابتون نبرده


دو تا گرگ بودند كه از كوچكی با هم دوست بودند و هر شكاری كه به چنگ می آوردند با هم می خوردند و تو یك غار با هم زندگی می كردند. یك سال زمستان بدی شد و بقدری برف رو زمین نشست كه این دو گرگ گرسنه ماندند و هر چه ته مانده لاشه های شكارهای پیش مانده بود خوردند كه برف بند بیاید و پی شكار بروند اما برف بند نیامد و آنها ناچار به دشت زدند اما هر چه رفتند دهن گیره ای گیر نیاوردند، برف هم دست بردار نبود و كم كم داشت شب می شد و آنها از زور سرما و گرسنگی نه راه پیش داشتند نه راه پس.

یكی از آنها كه دیگر نمی توانست راه برود به دوستش گفت: "چاره نداریم مگه اینكه بزنیم به ده."
ـ "بزنیم به ده كه بریزن سرمون نفله مون كنن؟"
ـ "بریم به اون آغل بزرگه كه دومنه كوهه یه گوسفندی ورداریم در ریم."
ـ "معلوم میشه مخت عیب كرده. كی آغلو تو این شب برفی تنها میذاره. رفتن همون و زیر چوب و چماق له شدن همون. چنون دخلمونو میارن كه جدمون پیش چشممون بیاد."
ـ "تو اصلاً ترسویی. شكم گشنه كه نباید از این چیزا بترسه."
ـ "یادت رفته بابات چه جوری مرد؟ مثه دزد ناشی زد به كاهدون و تكه گنده هش شد گوشش"
ـ "بازم اسم بابام رو آوردی؟ تو اصلاً به مرده چكار داری؟ مگه من اسم بابای تو رو میارم كه از بس كه خر بود یه آدمیزاد مفنگی دست آموزش كرده بود برده بودش تو ده كه مرغ و خروساشو بپاد و اینقده گشنگی بهش داد تا آخرش مرد و كاه كردن تو پوستش و آبرو هر چی گرگ بود برد؟"
ـ "بابای من خر نبود از همه دوناتر بود. اگر آدمیزاد امروز روزم به من اعتماد می كرد، می رفتم باش زندگی می كردم. بده یه همچه حامی قلتشنی مثه آدمیزاد را داشته باشیم؟ حالا تو میخوای بزنی به ده، برو تا سر تو بِبُرن، بِبَرن تو ده كله گرگی بگیرن."
ـ "من دیگه دارم از حال میرم. دیگه نمی تونم پا از پا وردارم."
ـ "اه" مث اینكه راس راسكی داری نفله میشی. پس با همین زور و قدرتت میخواسی بزنی به ده؟"
ـ "آره، ‌نمی خواسم به نامردی بمیرم. می خواسم تا زنده ام مرد و مردونه زندگی كنم و طعمه خودمو از چنگ آدمیزاد بیرون بیارم."

گرگ ناتوان این را گفت و حالش بهم خورد و به زمین افتاد و دیگر نتوانست از جایش تكان بخورد. دوستش از افتادن او خوشحال شد و دور ورش چرخید و پوزه اش را لای موهای پهلوش فرو برد و چند جای تنش را گاز گرفت. رفیق زمین گیر از كار دوستش سخت تعجب كرد و جویده جویده از او پرسید:

ـ "داری چكار می كنی؟ منو چرا گاز می گیری؟"
ـ "واقعاً كه عجب بی چشم و روی هستی. پس دوستی برای كی خوبه؟ تو اگه نخوای یه فداكاری كوچكی در راه دوست عزیز خودت بكنی پس برای چی خوبی؟"
ـ "چه فداكاری ای؟"
ـ "تو كه داری میمیری. پس اقلاً بذار من بخورمت كه زنده بمونم."
ـ منو بخوری؟"
ـ "آره مگه تو چته؟"
ـ "آخه ما سالهای سال با هم دوست جون جونی بودیم."
ـ "برای همینه كه میگم باید فداكاری كنی."
ـ "آخه من و تو هر دومون گرگیم. مگه گرگ، گرگو می خوره؟"
ـ "چرا نخوره؟ اگرم تا حالا نمی خورده، من شروع می كنم تا بعدها بچه هامونم یاد بگیرن."
ـ "آخه گوشت من بو نا میده"
ـ "خدا باباتو بیامرزه؛ من دارم از نا می رم تو میگی گوشتم بو نا میده؟
ـ "حالا راس راسی میخوای منو بخوری؟"
ـ "معلومه چرا نخورم؟"
ـ "پس یه خواهشی ازت دارم."
ـ "چه خواهشی؟"
ـ "بذار بمیرم وقتی مردم هر كاری میخوای بكن."
ـ "واقعاً كه هر چی خوبی در حقت بكنن انگار نكردن. من دارم فداكاری می كنم و می خام زنده زنده بخورمت تا دوستیمو بهت نشون بدم. مگه نمی دونی اگه نخورممت لاشت میمونه رو زمین اونوخت لاشخورا می خورنت؟ گذشته از این وقتی كه مردی دیگه بو میگیری و ناخوشم می كنه."

گرگ نابكار این را گفت و زنده زنده شكم دوست خود را درید و دل و جگر او را داغ داغ بلعید ...

نتیجه گیری اخلاقی :
1. گرگها همدیگر را می درند و در هیچ زمانی به یكدیگر ترحم نمی كنند
2. به کمتر دوستی می توان اعتماد کرد، چون شناسایی رفیق و نارفیق كمی سخت است
3. گرگها که سود و زیان ندارند این هستند، پس چه برسد به بعضی از انسانها ...
4. جوانمردی پیر و جوان ندارد، حتی زن و مرد هم ندارد. بیاییم همیشه جوانمرد باشیم
 

buddy

کاربر بیش فعال
اره ديگه
يهويي شد... اومدم بزنم بره اونور ... اما ضربه شديد بود ...بيچاره له شد :crying2:

تو كه از من ظالمتري عزيزم
من اقلا كشتمش تموم شد رفت اما تو داري زجركشش ميكني :D

نه يه كم بهش حال دادمو ولش كردم ;)
 

ARAMESH

مدیر راهنمای سایت
مدیر تالار
اره ديگه
يهويي شد... اومدم بزنم بره اونور ... اما ضربه شديد بود ...بيچاره له شد :crying2:

تو كه از من ظالمتري عزيزم
من اقلا كشتمش تموم شد رفت اما تو داري زجركشش ميكني :D
:biggrin::biggrin: تو رو خدا من رو نخندونید دلم درد یگیره:w15::w15:
 

Similar threads

بالا