بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

Hamid MB

مدیر تالار زنگ تفریح
مدیر تالار
کاربر ممتاز
سلام به ملودی خانوم خوبید ایشالا ؟

در مورده محمد حسین بهت قول نمیدم خوب باشه احتمالا تو چن روزه آینده سل میگیره خدایی نکرده :D
 

Ali 1900

عضو جدید
سلام به همه ....
خوبین ؟:gol:

سلااااااااام به همه

اينا مخصوصه واسه كسايي كه خيلي وقته نبودن

سلام فريبا جونم

به به اسپارو هم كه هست
كنكور چطور بود؟

سلااااااام نسيمي(از اين طرف
)

اميدوارم همگي خوب باشيد

راستي جنتلمن يادم رفت
سلام جنتلمن جان
خسته نباشي.پروژه ها تموم شد به سلامتي..الان دور بعدي سرو كله زدن شروع شده آره؟
سلام بر هر دو :gol:
خوبین؟ چه خبرا؟
 

Ali 1900

عضو جدید
سلام به همه ....
خوبین ؟:gol:

سلااااااااام به همه

اينا مخصوصه واسه كسايي كه خيلي وقته نبودن

سلام فريبا جونم

به به اسپارو هم كه هست
كنكور چطور بود؟

سلااااااام نسيمي(از اين طرف
)

اميدوارم همگي خوب باشيد

راستي جنتلمن يادم رفت
سلام جنتلمن جان
خسته نباشي.پروژه ها تموم شد به سلامتي..الان دور بعدي سرو كله زدن شروع شده آره؟
سلام بر هر دو :gol:
خوبین؟ چه خبرا؟
جدی نسیم هم انجاست؟
 

nasim khanom

عضو جدید
کاربر ممتاز
به به ... نسیم خانوم بابا شما کم پیدایی ما که قربونه گروه برم 4 روزه هفته کلاس داریم بعدم شما بنزین بابا تون تموم نشد هر روز میری دانشگا :D
من درگير مراسم ترحيم بودم
اتفاقا داره تموم ميشه ..بنزين داري بدي به ما؟ :D
ممنون
فعلا كه نگرفتم حالا تا فردا خدا بزرگه



به به داداش گلم

به به هم دانشگاهي از اين ورا
امروز بودم شما رم ديدم مگه شما منو نديدي

ممنون سكرت خانم

به به ارامش عزيز
آهان هموني كه داشت سيگار ميكشيد؟ تو بودي؟:cry:
 

Ali 1900

عضو جدید
سلام به همه ....
خوبین ؟:gol:

سلااااااااام به همه

اينا مخصوصه واسه كسايي كه خيلي وقته نبودن

سلام فريبا جونم

به به اسپارو هم كه هست
كنكور چطور بود؟

سلااااااام نسيمي(از اين طرف
)

اميدوارم همگي خوب باشيد

راستي جنتلمن يادم رفت
سلام جنتلمن جان
خسته نباشي.پروژه ها تموم شد به سلامتي..الان دور بعدي سرو كله زدن شروع شده آره؟
سلام بر هر دو :gol:
خوبین؟ چه خبرا؟
جدی نسیم هم اینجاست؟
سلام نسیم خانم چه عجب ما شما رو زیارت کردیم :d
 

jentleman_arch

عضو جدید
کاربر ممتاز
دمت گرم خیلی باحال بود :thumbsup2:

:w27:

تازه داداش حمید اینکه چیزی نیست ببین نه اینکه ابجی آرامش از این چلسمه ها خوشش میاد من با طمع های مختلف براش خریدم...بیا اجی همش مال خوته

لوپ لوپه گلابی




لوپ لوپه کور کننده




لوپ لوپه منور



لوپ لوپه فسفرس آتشزا



 

Sparrow

مدیر تالار مهندسی هوافضا
مدیر تالار
میگم چند وقته نبودم از تب و تاب افتادید ها! هی بهم سلام میکنید.بابا،یکی بره یه چی بیاره این خانم ها رو جارو کنیم باهاش!
 

Hamid MB

مدیر تالار زنگ تفریح
مدیر تالار
کاربر ممتاز
براي چي مگه جا ديگه نيست بريم توي اون ....


گفتم شاید اونجا کمتر تو این مورد فرهنگ سازی شده باشه :tooth:


برای تو می نویسم

به پاس فکر هایی که تا به حال

به حرف های در پس این سادگی کردی !

برای تویی که شاید با عشق

به قلب من بر گردی !!!


سلام باران خانوم خوبید ایشالا ؟ :gol::gol:
 

jentleman_arch

عضو جدید
کاربر ممتاز
درويشی قصه زير را تعريف می کرد:

يکی بود يکی نبود مردی بود که زندگی اش را با عشق و محبت پشت سر گذاشته بود.

وقتی مُرد همه می گفتند به بهشت رفته است آدم مهربانی مثـل او حتما ً به بهشت می رود.

در آن زمان بهشت هنوز به مرحله ی کيفيت فراگير نرسيده بود و استـقبال از او با تشريفات مناسب انجام نشد.

فرشته نگهبانی که بايد او را راه می داد نگاه سريعی به فهرست نام ها انداخت و وقتی نام او را نيافت او را به جهنم فرستاد.

در جهنم هيچ کس از آدم دعوت نامه يا کارت شناسايی نمی خواهد هر کس به آنجا برسد می تواند وارد شود.

مَرد وارد شد و آنجا ماند . . .

چند روز بعد شيطان با خشم به دروازه بهشت رفت و يقه فرشته نگهبان را گرفت و گفت:

« اين کار شما تروريسم خالص است! »

نگهبان که نمی دانست ماجرا از چه قرار است پرسيد: چه شده ؟

شيطان که از خشم قرمز شده بود گفت:

« آن مَرد را به جهنم فرستاده ايد و آمده وکار و زندگی ما را به هم زده.از وقتی که رسيده

نشسته و به حرف های ديگران گوش می دهد و به درد و دلشان می رسد.حالا همه دارند در

جهنم با هم گفت و گو می کنند يکديگر را در آغوش می کشند و می بوسند.

جهنم جای اين کارها نيست! لطفا ً اين مَرد را پس بگيريد!! »



وقتی قصه به پايان رسيد درويش گفت:

« با چنان عشقی زندگی کن که حتی اگر بنا به تصادف در جهنم افتادی خود شيطان تو را به بهشت بازگرداند! »
 

Hamid MB

مدیر تالار زنگ تفریح
مدیر تالار
کاربر ممتاز
من درگير مراسم ترحيم بودم
اتفاقا داره تموم ميشه ..بنزين داري بدي به ما؟ :D

آهان هموني كه داشت سيگار ميكشيد؟ تو بودي؟:cry:


نه بابا بنزینه چیچی چه کشکی چه اشی مام به پیسی خوردیم ولی چن روز دیگه شارژ میشه نگران نباش در ضمن منو محمد حسین از این چیزای بی کلاس نمیکشیم فقط کریستالو ...... داشتم فک میکردم دیگه چی چیزی یادم نیومد به هر حال از این جور چیزا هر چی کلاس بیشتر بهتر بعدم میریم با بکس تو کتابخونه تکنو میرقصیم خیلی حال میده .:thumbsup2:
 

Civil Boy

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
من درگير مراسم ترحيم بودم
اتفاقا داره تموم ميشه ..بنزين داري بدي به ما؟ :D

آهان هموني كه داشت سيگار ميكشيد؟ تو بودي؟:cry:
نه جديدا سيگار ها ور مي گيره هراست من بيرون مي كشم اون من نبودم


سلام به همه !

خوبید>؟؟؟؟؟؟

یکی یه چای بده دس ما می خوام قصه بگم براتون
سلام مونا خانم
خوبي؟
 

monmoni

عضو جدید
آرام جان ، بچه ها ، کافر به همتون سلام رسوند ... داش یادم می رفت !
 

jentleman_arch

عضو جدید
کاربر ممتاز
در مطب دكتر در مطب دكتر به شدت به صدا درآمد.

دكتر گفت: «در را شكستي! بيا تو.»

در باز شد و دختر كوچولوي نه ساله اي كه خيلي پريشان بود، به طرف دكتر دويد: «آقاي دكتر! مادرم!» و در حالي كه نفس نفس مي زد، ادامه داد: «التماس مي كنم با من بياييد! مادرم خيلي مريض است.»

دكتر گفت: «بايد مادرت را اينجا بياوري، من براي ويزيت به خانه كسي نمي روم.»

دختر گفت: «ولي دكتر، من نمي توانم. اگر شما نياييد او مي ميرد!» و اشك از چشمانش سرازير شد.

دل دكتر به رحم آمد و تصميم گرفت همراه او برود. دختر دكتر را به طرف خانه راهنمايي كرد، جايي كه مادر بيمارش در رختخواب افتاده بود.

دكتر شروع كرد به معاينه و توانست با آمپول و قرص تب او را پايين بياورد و نجاتش دهد. او تمام طول شب را بر بالين زن ماند؛ تا صبح كه علائم بهبود در او ديده شد.

زن به سختي چشمانش را باز كرد و از دكتر به خاطر كاري كه كرده بود تشكر كرد.

دكتر به او گفت: «بايد از دخترت تشكر كني. اگر او نبود حتما مي مردي!»

مادر با تعجب گفت: «ولي دكتر، دختر من سه سال است كه از دنيا رفته!» و به عكس بالاي تختش اشاره كرد.

پاهاي دكتر از ديدن عكس روي ديوار سست شد.

اين همان دختر بود!!

فرشته اي كوچك و زيبا!!
 

Sparrow

مدیر تالار مهندسی هوافضا
مدیر تالار
سلام دادش این خوبه:D

علیک سلام،
نه این یکی خوبه:



نارنجک رو باید پرت کنی بعد بدویی که یه وقت خودت طوریت نشه.ولی این یکی رو میفرستی،خودش پیداشون میکنه و میترکه! کلی هم صفا داره.
 

Hamid MB

مدیر تالار زنگ تفریح
مدیر تالار
کاربر ممتاز
فقطو فقط مسواک

فقطو فقط مسواک

آرام جان ، بچه ها ، کافر به همتون سلام رسوند ... داش یادم می رفت !



بهش سلام مارو برسون گرچه نمیشناسمش ولی حتما بهش بگو مسواک یادش نره :tooth:
 

...Melody

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
چاکره همه دوستای با صفای خودم!
چشم، از فردا صبح تایپش میکنم تا شب بذارم براتون صفا کنید.
راستی می بینم این چند وقته نبودم با اقتدار کرسی رو از جماعت نسوان پس گرفتید! تبریک میگم.ایشالله روزی که این آرامش رو هم بفرستید بیرون کرسی، اونوقت کرسی مال خودمون میشه! (یه پرچم هم لازم داریم!):victory:
به..مارو باش سلام مخصوص كرديم
آقا جون برو اونورتر...برو اونورتر امشب ظرفيت كرسي تكميله
...اصلا اين طوري نميشه
شما خيلي وقته نبودي غيبت خوردي..بفرما بيرون
سلام به ملودی خانوم خوبید ایشالا ؟

در مورده محمد حسین بهت قول نمیدم خوب باشه احتمالا تو چن روزه آینده سل میگیره خدایی نکرده :D
سلام
وا!!چرا؟محمدحسين چي شده؟
میگم چند وقته نبودم از تب و تاب افتادید ها! هی بهم سلام میکنید.بابا،یکی بره یه چی بیاره این خانم ها رو جارو کنیم باهاش!
 

Similar threads

بالا