بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

mohammad sadegh

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام به همه اونایی که تازه اومدن زیر کرسی
از جمله نگار عزیز و فریبا و بقیه دوستان گلم که درست نمیشناسمشون :gol:
فریبا جون چی شده عزیز؟ چرا اینقده عصبانی؟ اصلا حرص نخور، باور کن برات خوب نیست، مخصوصا تویی که الان تو سن 90 هستی، اصلا خوب نیست :D:D:D
نگار عزیز ایشالا به تولد شما هم میرسیم ;):D
 

Civil Boy

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
یا الله ... سلام به همگی ..
کو این محمد صادق ؟؟؟ اشهدتو بگو ....
سلام فريبا خانم
خوبي؟
ميگم امشب همه جمعند ها
سلام دوستان ممنون از همتون قصه همتونو خوندم واقان گل كاشتين.;)
سلام به دوست جديد
خوبي بفرما اين تازه اولشه بازم قصه مي گيم
 

@ RESPINA @

عضو جدید
کاربر ممتاز
اااااااااااا نگار که خانم بود:D
جناب زرین فال ما را هم میگیرین؟:gol:
چششششششششم شما نیت کن

بعد من دست من و دامن آن سرو بلند
که به بالای چمان از بن و بیخم برکند
حاجت مطرب و می نیست تو برقع بگشا
که به رقص آوردم آتش رویت چو سپند
هیچ رویی نشود آینه حجله بخت
مگر آن روی که مالند در آن سم سمند
 

Hamid MB

مدیر تالار زنگ تفریح
مدیر تالار
کاربر ممتاز
سلام بر شیخه اشراغ خانوم خوبید ایشالا ؟:gol::gol::gol::smile:


ببخشید اسمتون یادم رفته :(
 

@ RESPINA @

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام به همه اونایی که تازه اومدن زیر کرسی
از جمله نگار عزیز و فریبا و بقیه دوستان گلم که درست نمیشناسمشون :gol:
فریبا جون چی شده عزیز؟ چرا اینقده عصبانی؟ اصلا حرص نخور، باور کن برات خوب نیست، مخصوصا تویی که الان تو سن 90 هستی، اصلا خوب نیست :D:D:D
نگار عزیز ایشالا به تولد شما هم میرسیم ;):D


من اگه جای فریبا بودم می دونستم چی کار کنم؟؟؟؟؟
 

hd_memar

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام به همه اونایی که تازه اومدن زیر کرسی
از جمله نگار عزیز و فریبا و بقیه دوستان گلم که درست نمیشناسمشون :gol:
فریبا جون چی شده عزیز؟ چرا اینقده عصبانی؟ اصلا حرص نخور، باور کن برات خوب نیست، مخصوصا تویی که الان تو سن 90 هستی، اصلا خوب نیست :D:D:D
نگار عزیز ایشالا به تولد شما هم میرسیم ;):D
سلام
ممنون
اخه دیر می رسیم

سلام فريبا خانم
خوبي؟
ميگم امشب همه جمعند ها

سلام به دوست جديد
خوبي بفرما اين تازه اولشه بازم قصه مي گيم
داداشی نیست
 

* فریبا *

عضو جدید
کاربر ممتاز
آقا یه سلام دیگه به همه ی همه .. اگه اسم نمیبرم میترسم کسی جا بمونه ...
محمد صادق شما غصه سن منو نخور به فکر سرت باش که امشب میپره ...
 

Hamid MB

مدیر تالار زنگ تفریح
مدیر تالار
کاربر ممتاز
بهبه میبینم که سیله بکسه جدید سرازیر شده سلام استاد احوالات

بفرما :gol::gol::gol::smile:
 

monmoni

عضو جدید

20 بهمن!
تولدی دیگر...!
نمی دانم چرا زندگی این گونه است،
مرا به ژرفای بودن می برد!
می ایستم، همین جا ، در همین لحظه، همین ساعت...
21 سالگی من !
مي ايستم و نظاره مي کنم و گوش فرا مي دهم.
خفته ام دراين درياي متلاطم!
ای ماندنی ترینم...
مرا به ساحل آرامشت ببر...
و تا ابد بر من بتاب،
چون خورشيدي که روحم را گرم کند...
و چون تبسمي که مرا شاد کند...
و چون بوسه اي که مرا در عطش داغش ذوب کند!
آری در شبي دراز عاشق شدم...
و در فردايی ديگر مي ميرم...
نمي دانم که در تار و پود کدام زمان هستم...
فقط مي دانم که به آرامش گل و تبسم باران نيازمندم!
مونمونی کوچولوی من...
تولدت مبارک !!!
مونمونی!
زمستان 87


www.monmoni.blogfa.com
 

@ RESPINA @

عضو جدید
کاربر ممتاز
حمید (زرین) جان میشه برای منم فال بگیری؟مرسی:gol:

چشم نیت کن تا برات بگیرم عزیز بزار برم وضو بگیرم

روی بنمای و وجود خودم از یاد ببر
خرمن سوختگان را همه گو باد ببر
ما چو دانیم دل و دیده به طوفان بلا
گو بیا سیل غم و خانه ز بنیاد ببر
زلف چو عنبر خامش که ببوید هیهات
ای دل خام طمع رخ دجله بغداد ببر
 

* فریبا *

عضو جدید
کاربر ممتاز

ARAMESH

مدیر راهنمای سایت
مدیر تالار
سلام فریبا خانوم محمود جان محمد صادق عزیز خوبید ایشالا ؟ :gol::gol::smile:


آرامش خانوم میگم ی جنگی چیزی را بندازین بابا دلمون ترکید از بی پودری ;):D
چشم رو چشمم!!من که از خدامه!!برید سینه دیوار برم خمپاره ها رو بیارم!!
ارههههههههههههههههههههههه
راست میگی!1
معلومه که راست میگم تا حالا کسی از من دروغ شنیده؟؟:thumbsup2::whistle:
مرسی جناب زرین:gol:
آرامم که نیست :razz:
شب همگی بخیر:w21:
مرسی واسه قصه ها:gol:
شبت بخیر سکرت خانوم گل گلاب خودم.ماچ
 

* فریبا *

عضو جدید
کاربر ممتاز
Monmoni عزیز تولدت مبااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااارک
 

Hamid MB

مدیر تالار زنگ تفریح
مدیر تالار
کاربر ممتاز
حالشو ببر

حالشو ببر

مردی هر روز در بازار گدایی می‌کرد و مردم هم حماقت او را دست می‌انداختند. دو سکه به او نشان می‌دادند که یکی از طلا بود و یکی از نقره. اما مرد گدا همیشه سکه نقره را انتخاب می‌کرد. این داستان در تمام منطقه پخش شد. هر روز گروهی زن و مرد می‌آمدند و دو سکه به او نشان می‌دادند و مرد گدا همیشه سکه نقره را انتخاب می‌کرد. تا اینکه مرد مهربانی از راه رسید و از اینکه مرد گدا را آنطور دست می‌انداختند٬ ناراحت شد. در گوشه میدان به سراغش رفت و گفت: هر وقت دو سکه به تو نشان دادند٬ سکه طلا را بردار. اینطوری هم پول بیشتری گیرت می‌آید و هم دیگر دستت نمی‌اندازند.
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]مرد پاسخ داد: حق با شماست٬ اما اگر سکه طلا را بردارم٬ دیگر مردم به من پول نمی‌دهند تا ثابت کنند [/FONT][FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]که من از آنها احمق‌ترم. شما نمی‌دانید تا حالا با این کلک چقدر پول گیر آورده‌ام.[/FONT]


[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]نتیجه : اگر کاری که می‌کنی٬ هوشمندانه باشد٬ هیچ اشکالی ندارد که تو را احمق بدانند.![/FONT]
 
دوستان قصه جديد نداريد .يه شب ستاره شناسي اومد پيشم و گفت -يه دوست ميخواي يا يه دنيا:que:گفتم هيچكدوم.گفت چرا :que:گفتم كه دوستايي دارم كه يه دنيا هستند;)
 

nooshafarin

عضو جدید
کاربر ممتاز
چشم نیت کن تا برات بگیرم عزیز بزار برم وضو بگیرم

روی بنمای و وجود خودم از یاد ببر
خرمن سوختگان را همه گو باد ببر
ما چو دانیم دل و دیده به طوفان بلا
گو بیا سیل غم و خانه ز بنیاد ببر
زلف چو عنبر خامش که ببوید هیهات
ای دل خام طمع رخ دجله بغداد ببر
لطف کردی مرسی:gol:
 

Hamid MB

مدیر تالار زنگ تفریح
مدیر تالار
کاربر ممتاز
چشم رو چشمم!!من که از خدامه!!برید سینه دیوار برم خمپاره ها رو بیارم!!


پسرا که همیشه تو صحنه حاضرن منم که همیشه ی خدا کلاخودم سرمه شروع کنین ببینیم چه خبره ;)

به قول نوشافرین : ضعیفه چاییت برسه :biggrin::biggrin::biggrin:
 

Similar threads

بالا