برای تو می نویسم

وضعیت
موضوع بسته شده است.

AvA-6586

کاربر فعال تالار حسابداری ,
کاربر ممتاز
عزیز من نمی شود
نه نمی شود!جلوی خیلی چیز ها را گرفت
مثل عوض شدن فصل ها را

مثل دوست داشتن تو را:redface:
 

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]محکم فشرده ام تو را در آغوشم

آرزو میکنم لحظه مرگم همینجا باشد ...

همین آغوش مهربانت!

چه گرمایی دارد تنت عشق من ...

رها نمیکنم تو را تا همیشه باشی در کنار قلب من

قلب تو میتپد و قلب من با تپشهای قلبت شاد است

هر تپشش فریاد عشق و پر از نیاز است
[/FONT]
 

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
تو...

تو...


تو به تنهایی

برایم یک جمعیتی

به تنهایی یک شهری

یک کشوری

و من به اندازه ی چند میلیون نفر

به تو وابسته ام ..
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
عشق..♥

عشق..♥

[h=2]
[/h]
در خواب چراغ تا سحر دستم بود
در خواب کلید هر چه در ، دستم بود

زیباتر از این خواب ندیدم خوابی
بیدار شدم دست تو در دستم بود

 

anahita1370

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ﻫﯿﭻ ﺑﯿﺸﻪ ﺍﯼ ﺑﯽ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻧﯿﺴﺖ
ﺍﺯ ﻫﻢ ﺁﻏﻮﺷﯽ ﺑﺎ ﺑﺎﺩﻫﺎ
ﻭ ﻫﯿﭻ ﺟﻨﮕﻠﯽ ﻋﺎﺷﻖ ﻧﺸﺪﻩ
ﻣﮕﺮ ﺑﺎ ﺑﻮﺳﻪ ﻫﺎﯼ ﺑﺎﺭﺍﻥ
ﺗﻨﻬﺎ ﻣﻨﻢ ...
ﮐﻪ ﺯﻧﺪﻩ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﻡ
ﺩﺭ ﻫﻮﺍﯼ ﺗﻮ
ﺑﯽ ﺁﻧﮑﻪ ﺑﭙﯿﭽﺪ ...
ﺩﺭ ﻧﻔﺲ ﻫﺎﯾﻢ .
 

AvA-6586

کاربر فعال تالار حسابداری ,
کاربر ممتاز
دلم به حال خودم نه
دلم به حال تو هم نه
دلم به حال خاطره هایی كه رنگ پریده و زخمی...
گوشه ی جگرم وصله كرده
و غمها و شادمانی مفرط كه در نگاه پر از عشق ما موج میزد
عمیــــــــق میسوزد... !
 

AvA-6586

کاربر فعال تالار حسابداری ,
کاربر ممتاز
چشمهایم را به پنجره می دوزم

و پلک هایم را به آسمان

این روزها که بی تو می گذرد

خواب

عذاب آورترین

آرامشِ ِ دنیاستــــــــ ـ ـ ـ !



 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
ﻣﮕﺮ می شود ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺨﺮﯾﺐ ﺭﻭﺡ ﻭ ﻗﻠﺐ ﻭ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻭ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﯾﮏ ﺍﻧﺴﺎﻥ، ﺗﻨﻬﺎ ﯾﮏ
ﮐﻠﻤﻪ ﺑﮕﻮﯾﯿﻢ :
" ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ "
ﻣﮕﺮ می شود ﻋﻤﺮﯼ ﺭﺍ ﻫﺪﺭ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﺎﺯﻫﻢ ﮔﻔﺖ :
" ﺟﺒﺮﺍﻥ می کنم "
ﻣﮕﺮ می شود ﻏﺮﻭﺭ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺟﻠﻮﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺧﺮﺩ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﺎ ﯾﮏ ﮐﻠﻤﻪ ی " ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ " ﻏﺮﻭﺭ
ﻟﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺵ ﺭﺍ ﭘﯿﻮﻧﺪ ﺑﺰﻧﯽ !!؟؟
ﻣﮕﺮ می شود ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﮐﺴﯽ ﺯﻭﺩ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﮐﺮﺩ ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺧﻮﺩ می شوی ﺑﮕﻮیی " ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ "
ﺑﺎ ﮔﻔﺘﻦ ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ : ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ می شود ﺟﺒﺮﺍﻥ ﮐﺮﺩ؟
ﭼﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ می شود ﺑﺨﺸﯿﺪ؟
ﮔﺎﻫﯽ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﻧﯿﺴﺖ ....
ﮐﺎﺭﯼ ﮐﻪ ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﺍﻧﺪﮐﯽ ﻣﺮﻫﻢ ﺩﺭﺩ ﺑﺎﺷﺪ،
ﻧﯿﺴﺖ .
ﮔﺬﺷﺖ ﻫﻢ ﺟﺎﯾﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ .... ﻭﻗﺘﯽ ﺁﮔﺎﻫﺎﻧﻪ می دانیم ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﮐﺸﺘﺎﺭ ﻫﻮﯾﺖ ﻭ
ﺷﺨﺼﯿﺖ ﮐﺴﯽ می زنیم .... ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺑﺨﺸﺶ ﻫﻢ ﻧﺎﺑﺠﺎﺳﺖ ....
ﺷﺨﺼﯿﺖ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﺎ ﮔﻔﺘﻦ ﺗﻮﻫﯿﻦ ﺑﻪ ﺁﺷﻮﺏ ﮐﺸﯿﺪﯼ ، ﺑﺎ ﮔﻔﺘﻦ ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﺁﺭﺍﻡ
ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ ...
آدم ها را بفهمید، دل آلزایمر نمی گیرد...
 

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
قایق...

قایق...


عاشقانه ترين نگاهم را روي قايقي از باد نشاندم و پارو زنان سوي تو
فرستادم وقتي به ساحل نگاه تو
رسيد تو چشمانت را بستي و قايقم ، غرق شد !...:(
 

♥@SH!M♥

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کاش معلّم‌ها یادمان نمی‌دادند
که برای ماندن مطلبی در ذهنمان
باید مُدام مرورش کنیم


تو را هر روز ناخودآگاه مرور می‌کنم
وتو هر روز آگاهانه فراموش نمی‌شوی.


مریم_رسولی
 

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
وجود تو...

وجود تو...








با من که باشی تا ابد دوستت خواهم داشتدلم با عشق به تو راهش را پیدا میکند
دردها با بودنت کنارم از بین میروند
با تو خورشید گرم تر میتابد
با تو شادی نزدیکتر میشود
با تو زمان می ایستد
با تو زندگی ام دوباره زنده میشود
تو تپش قلب من هستی
تو هوای نفس کشیدن هستی
آنچه بین من و تو است
عشقی است که مرا فدایت میکند
دوری اما حتی فاصله
عشقم را فروکش نمیکند:gol:
 

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
فانــوس یـادت ...

فانــوس یـادت ...



[FONT=arial, helvetica, sans-serif]
[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]قول داده ام...[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]گـــــاهے ...[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]هر از گــــاهے...[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]فانــوس یـادت را...[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]میان این کوچه هاے بے چراغ و بے چلچله روشن کنم...[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]خیالت راحت! من همان منم![/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]هنوز هم در این شبهاے بے خواب و بے خاطره...[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]میان این کوچه هاے تاریک پرسه میزنم...[/FONT]
 

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
عشق من ...

عشق من ...



وقتی دلت تنگ شد

نوشته ام را به نام خودت بخوان
که برای تو نوشته ام

واژه هایم ساده است

فراموش کن واژه های سخت را
صادقانه میگویم

عاشقانه بپذیر
تویی ناب ترین واژه من
عشق من:gol:
 

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
از تو ...

از تو ...



[FONT=&quot]از تو بریدن یه معمای عجیبه[/FONT]

[FONT=&quot] وقتی که رفتارت همش ضد و نقیضه[/FONT]
[FONT=&quot] می خندی و می گی که تا ابد باهامی[/FONT]
[FONT=&quot] بعد از یه مدت ... نامه ای ازت رو میزه![/FONT]

[FONT=&quot] نه رفتنت آرامشه نه با تو بودن[/FONT]
[FONT=&quot] تکلیف من با تو نه خاموشه نه روشن[/FONT]
[FONT=&quot] این رابطه مثل یه آهنگ قدیمی[/FONT]
[FONT=&quot] عزیزه اما دیگه بسمه شنیدن[/FONT]



ماندانا ابری :gol:
 

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
سرزمین مقدس چشم هایت ...

سرزمین مقدس چشم هایت ...

به تو که می رسد دلم، پا برهنه

در سرزمین مقدس چشم هایت قدم می گذارد
عاشقی ات را به من وحی کن
حالا که خلیل وار در شعله های فروزان یگانگی ات می سوزم!:gol:
 

|PlaNeT|

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

بگو به من که همان آدم همیشگی ام ؟​

نه ... مدتی است که تغییر کرده حالاتم :gol:
 

Tybe Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خدایا، برای تو مینویسم، جلوی تو گریه میکنم و شکایت دلم رو به پیشگاه تو میارم. فقط برای تو اعتراف میکنم به غم هام، به اینکه برخلاف ظاهر مغرورم چقدر ضعیفم... به ترک های عمیق روی دلم... خدایا، خودت مرهم قلبم باش، یا معین الضعفا، خودت دست مرحمتت رو به قلبم بکش....خدایا دل شکسته و غمگین و بی پناهم مگر جز تو کسی رو داره؟ نا امیدش نکن خدایا...
 

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
دوستت دارم ...

دوستت دارم ...



وقتی در میان کویر تنهایی

مرور می کردم خاطرات با تو بودن را
باران می بارید،
و سقف اتاق چکه می کرد
پنجره را که گشودم، آسمان آفتابی بود!
دیروز را می گویم
وقتی که من، زمزمه می کردم دوستت دارم را

خواب بود یا بیداری!
تو برای من از باغچه ی احساس سیبی چیدی با عطر گناه
و من اینبار چه ناباورانه سیب را خوردم
دیشب را می گویم
وقتی که من، زمزمه می کردم دوستت دارم را
و سرمای دستانت، نوازشگر گونه های من، خواب مرا آشفت

حس خوبی بود
عطر گناه، سیب، تو، بهشت
و من دوباره به زمین تبعید شدم
امروز را می گویم
وقتی که من زمزمه می کردم دوستت دارم را

امشب باران است،
سقف اتاق چکه می کند
و من به یاد تو،
سیب،
و رویایی که گذشت
دوباره زمزمه می کنم دوستت دارم را:gol::gol:

نویسنده : ژوان
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
در این پاییز

دلم

اگر برای “ تو”

#تنگ میشود..

ببخش!!

روزم ،

اینگونه #قشنگ میشود ... !
 

***##***

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آدم‌هایی هستند که شاید
کم بگویند دوستت دارم
یا شاید اصلا به زبان نیاورند
دوست داشتنشان را

بهشان خرده نگیرید
این آدم‌ها فهمیده‌اند
دوستت دارم حرمت دارد
مسئولیت دارد

ولی وقتی به کارهایشان نگاه کنی
دوست داشتن واقعی را می‌فهمی
می‌فهمی که همه کار می‌کند
تا تو بخندی، تا تو شاد باشی

آزارت نمی‌دهد، دلت را نمی‌شکند
من این دوست داشتن را می‌ستایم..

زویا_پیرزاد
 

حميدرن

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به یادت هستم آن زمان که در میان آخرین نفس های غروب پاییزی چین و چروک های دستم را می شمارم
 

حميدرن

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
با تو هستم ای ستاره
پشت ابر پاره پاره
داری باز قصه می بافی
قصه هات پایون نداره
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
در دست های مردم آبادی ،تا خون گرم رابطه ها جاریست
روزی هزار چشمه شکوفایی ،از سمت التفات خدا جاریست

یادم نمی رود شب سردی بود ،دعوت به شب نشینیمان کردند
در کلبه ای که از در و دیوارش ،تا هست چشمه های صفا جاریست

حرف از تگرگ و کرسی و قلیان شد،گفتم پدر بزرگ چه خوشبختید
اینجا چقدر حس شکوفایی ،در بستر نگاه شما جاریست

دستی به شانه ام زد و با لحنی ،آمیزه ی نسیم و شکر پرسید
در شهر تو چه می گذرد آنجا،خشکیده رود عاطفه یا جاریست ?

گفتم کدام رود کدامین شهر ،آنجا عذابخانه ی ارواح است
آنجا در امتداد خیابانها ،دود دروغ و رود ریا جاریست

در مایه های عشقی و عرفانی ،دیگر نمی شود به غزل پرداخت
آنجا سیاه زهر طراوت کش از چشمه های آب بقاجاریست

آنجا "کمیت عاطفه ها لنگ است" آنجا تمدن است که می تازد
آنجا به سمت کوچه خوشبختی ،سیل جنون پرست بلاجاریست

مادر بزرگ از آن طرف کرسی ،تا استکان جای مرا می ریخت
خندید و گفت "چشم تمدن کور قلیان من ز دوره ی قاجاریست "

**
آه ای بهار من تو که میدانی ،از شور حال آن شب طوفانی
تنها سراب خاطره ای شیرین ،در شوره زار خاطر ما جاریست

یا مرهمی به زخم ترم بگذار ،یا دست از سر جگرم بردار
جندین مپرس اشک پریشانم ،در کوچه های قریه چرا جاریست

آخر شکوه چشمه ی آبادی ،گنداب مبتلا به تمدن شد
می بینی آن زلان زبان بسته ،بیچاره از کجا به کجا جاریست ?

#حسن_دلبری
 

***##***

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ای آیه‌ی مکرر آرامش!
می خواهمت هنوز ...
آری هنوز هم
دریای آرزوی تو
در این دل شکسته‌ی من موج می زند
راهی به دل بجو ...

حمید مصدق
 

***##***

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عاشقانه هایم را
بعد از رفتنم می فهمی
مثل معروف شدن شعرهای شاعری
پس از مرگش
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا