برای تو می نویسم

وضعیت
موضوع بسته شده است.

AvA-6586

کاربر فعال تالار حسابداری ,
کاربر ممتاز
هـــی تـــُــــو..!!

درکـَم کـُـن لُطفا

سَنگسآر میکنم خُودم رآ..
زیر هُجوم خـآطرات اولیــن دلدآدگی
نـَباشی،
دلمـ کِـه هیـچ،

دُنیـآ هَم تنگ مـی شَود..
 

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
تمام تو ...

تمام تو ...

تمام تو​
مال من است​
و من خودخواهم​
در مالکیت ت_❤_و...​
من لجبازم​
در دوست داشتنت...​
من مغرورم​
به احساست...​
چون​
تو​
تنها تعلق معلق در خاطر منی...​
و این تمام داشتن من است...​
و تو​
بوی عشق میدهی ...بوی بهشت:gol:
 

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
پاییز یا زمستان ...

پاییز یا زمستان ...

پاییز یا زمستان چه تفاوتی دارد ؟

حضورت ، صدایت ، نفس هایت

و گرمی دستانت بهاری میکند سرزمین مرا …

 

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
دوست داشتنت...

دوست داشتنت...

دوست داشتنت بزرگترین نعمت دنیاست

مرا شاد میکند و لبخند را به دنیایم هدیه میکند
حتی این روزها گاهی پرواز میکنم
من این دوست داشتن را بیشتر از هر چیز در این دنیا دوست دارم …:gol:

 

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
:heart:تمام حرف مجنون یک کلام است
“نفس” بی یاد “لیلایم” حرام است:heart:

 

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
قرار نبود ...

قرار نبود ...

من بودنت را خواندم و تمرین کردم..
قرار نبود ، نبودنت را امتحان بگیری...

 

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
تو که رفتی...
تو که رفتی شب بود...
من دلم می خواهد شب نشود و آفتابگردان از بی کسی سر بر زمین نزند و پروانه در کنار شعله چمباته نزند.
شعله خاموش شده... کاش پروانه در خود پر نزند...
من دلم می خواهد شعله را خاموش کنم، روز شود و تو بی شب رفته باشی... کابوس هایم دود شوند...
من دلم می خواهد همه ی سنگ ها، همه ی خاک ها و همه ی سکوت با تو بیگانه باشند...
تا مبادا سنگی نامت را، خاکی یادت را، سکوتی صدایت را و شبی شعله ات را... به یغما ببرد که اگر برد
من دلم می خواهد روز نشود...
* کتاب آوا، نویسنده: غ. شرفی *
 

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
بزرگــــــــترین خطایت این بود ...

كه ...

فكر مى كردى ...

من همیــــــــشه "صبورم "







 

narges_F

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو که نمی دانی

هر آدمی دلتنگی های مخصوص خودش را دارد

و
تو پنهانی ترین

دل تنگ
منی
 

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
(شب های روشن !) - اگه اون تونسته فراموش کنه منم میتونم .
+ می بینی ؟ هنوز دوسش داری .
- از کجا معلوم ؟
+ هنوز می خوای کارایی بکنی که اون کرده !!!
 

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
[h=2]نزدیکت که میشوم....[/h]

نزدیکت ...
که میشوم ...
بوی دریا می آید ...!
دور ...
که میشوم ...
صدای باران ...!
بگو : ...
تکلیفم با چشم هایم چیست ...؟!
لنگر بیاندازم ...
و ...
" عاشقی " کنم ....
یا ...
چتر بردارم ...
و ...
" دلبری " کنم ...؟!
 

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
تو ترجمان سبز شعر منی...

تو ترجمان سبز شعر منی...




ﺗﻮ ﺗﺮﺟﻤﺎﻥ ﺳﺒﺰ ﺷﻌﺮ ﻣﻨﯽ


ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﻮﺩ


ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﺑﯽ ﺗﺮﯾﻦ ﺁﺳﻤﺎﻥ،


ﺷﻌﺮ ﻣﻦ


ﺑﻠﻨﺪﺗﺮﯾﻦ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﺭﺍ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﮐﺮﺩ


ﺩﺭ ﻧﮕﺎﻩ ﺗﻮ ﺭﺍﺯﯼ ﺑﻮﺩ


ﮐﻪ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﻣﺮﺍ ﺯﯾﺮﻭﺯﺑﺮ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ


ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﮐﻪ ﮐﻼﻡ ﻣﻦ


ﺭﻧﮓ ﺷﻌﺮ ﮔﺮﻓﺖ ...


ﻭ ﺍﯾﻨﮏ


ﺳﺮّ ﻧﮕﺎﻩ ﺗﻮ


ﭘﯿﭽﯿﺪﻩ ﺗﺮﯾﻦ ﻣﻌﻤﺎﯼ ﻫﺴﺘﯽ ﻣن اﺴﺖ


ﺑﯽ ﻫﯿﭻ ﭘﺎﺳﺨﯽ


ﺍﺯ ﺩﯾﺮﻭﺯﺗﺎ ﻫﻨﻮﺯ ...

 

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
دستم اندازۀ یك لمسِ بهاری سبز است

دستم اندازۀ یك لمسِ بهاری سبز است



طعم انگشت های زیبایت
مانده زیر زبان دستانم
دست های تو را که میگیرم
میرسد تا دهان من، جانم

غرق دریای آسمان هستم
لحظه ای در بهشت، زنجیرم
اهلِ شهرِ حواس پرتی هام
دست های تو را که میگیرم

چشم من خیره میشود چونکه
به دو دستِ تو، دیده مصلوب است
گوشِ من تیز میشود چونکه
لهجه ی دست های تو خوب است

دست های تو را که میگیرم
میرود جان من به ثانیه ای
دست هایت غنیمتی ناب است
و خودت از تبار آینه ای

ايمان صابر





 

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
تو فصل پنجم شاعرانه های منی ...:gol:





کجای چهار فصل نام تو می گنجد . . .؟

رویش از توست

بهار ، بهانه ، باران هم !

تو ...

فصل پنجم شاعرانه های منی ...!




 

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
تو را دزدیدم از تقدیر ...

دلگیر که می شوی دوست دارم تمام جاده ها چالوس من باشند !


مسیرت را به گردنم بیندازند ...


تا بی آنکه از کوله ات، قدم به قدم برایم نشانی بیفتد


ادامه ات دهم


من، رد پایت را از سر راه نیاورده ام !


که با پاشنه هر سیندرلایی پایکوبی کنم

من تو را با تمام بی کسی ام کشف کرده ام


وقتی که چشم هایت


نگهبان ِرشوه نگیر و خواب آلود ناشناخته هایت بود

تو را دزدیدم از تقدیر



و پیش خدا انکار کردم داشتنت را تا


به بهانه ی عدالت خنده هایت را به مساوات تقسیم نکند ....




 

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
دلم تویی میخواهد که سکوتم را معنی کند...

دلم تویی میخواهد که سکوتم را معنی کند...






دلم آرامش دریایی میخواهد !




که در پس تلاطم موجهایش




صدای عشق نوازشگر لحظه هایم باشد...




" دلم تو میخواهد "




با لبخند یاسی ات....




که به یکباره مست میکند




تمام مرا...




عشق های افراطی بلوغ،




عزیزم های کلیشه ای،




وابستگی های کودکانه




... نمیخواهم...


دلم تویی میخواهد که سکوتم را معنی کند...






 

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
صدای نفس هات ...

صدای نفسهایت مرا می برد به عالم شعر .




می برد تا " رحم کن ای نفس " جبران




می برد تا " بوسه " ی فروغ




می برد تا " ای نوش کرده نیش را ، بی خویش کن با خویش را " مولانا




می بینی ...




یک نفست مرا تا کجاها می برد ...!





 

fatima12

کاربر بیش فعال
سیمین بهبهانی:


ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﺑﯽ ﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﺁﻏﻮﺷﻬﺎﯼ ﭘﯿﺶ ﭘﺎ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ
ﭘﻨﺎﻩ ﻧﺒﺮ
ﻫﺮ ﺗﺎﺯﻩ ﻭﺍﺭﺩ ، ﺭﻧﺠﯽ ﺗﺎﺯﻩ ﺍﺳﺖ .
ﯾﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷﺪ ﺗﺎﺯﻩ ﻭﺍﺭﺩﻫﺎ ﻫﻢ ﺍﺯ
ﺗﺮﺱ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﺁﻏﻮﺵ ﺗﻮ ﭘﻨﺎﻩ
ﻣﯽ ﺁﻭﺭﻧﺪ ...
ﺩﺳﺖ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺍﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺩﺭﺍﺯ ﻧﮑﻦ
ﺗﺎ ﻣﻨﺖ ﻫﯿﭻ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﯼ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﯽ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺑﯽ
ﮐﺴﯽ ﺍﺕ ﻧﺒﺎﺷﺪ
ﺟﻬﺎﻥ ﺍﺯ ﭼﺸﻢ ﺗﻮ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺍﻓﺘﺎﺩ
ﻣﺎﺩﺍﻣﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﭼﺸﻤﻬﺎﯼ ﺧﻮﺩﺕ ﻧﯿﻔﺘﺎﺩﻩ
ﺑﺎﺷﯽ ...
 

fatima12

کاربر بیش فعال
گاهي دلـــــم ميگيرد ازسخناني که در شـأنــــــــم نيست...گاه دلـــــــم ميگيرد ازصداقتـــــم که هيچکس لايــــــق آن نيست،.....
گاه دلــــــــم تنگ ميشود براي وعــــــده هايي که ميدانستم نيست اما براي دلخوشي ام کافــــــــي بود..،
گاه دلــــــــم ميگيرداز سادگـــــي هايم،/....
گاه دلـــــــم ميسوزد براي وفـــــــاداري هايم.....
،گاه دلـــــم ميسوزد براي اشکهايم...
و دلـــــــم ميگيرد ازروزگــــــــــاري که درآنم....
اين نبـــــــــــــــودآنچه درانتظارش بــــــــــــــــودم......
 

AvA-6586

کاربر فعال تالار حسابداری ,
کاربر ممتاز
من عاشـــق نيستـــم..

فقط وقتـــي حرف تو مي شود...

دلم سيــگار مي خواهـــد...

تا بغضــم را با دود قورت بدهم...

 

AvA-6586

کاربر فعال تالار حسابداری ,
کاربر ممتاز
طعم سیب می دهد لب هایت
من گناهکارترین حوای روی زمینم
بهشت همین جاست در آغوش "تو"
با لب های ممنوعه ات
 

AvA-6586

کاربر فعال تالار حسابداری ,
کاربر ممتاز
عادت کرده ام
کوتاه بنویسم
کوتاه بخونم
کوتاه حرف بزنم
کوتاه نفس بکشم
تازگی ها
دارم عادت می کنم
کوتاه زندگی می کنم
یا شاید
کوتاه بمیرم
نمی دانم
فقط عادت …
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا