مسیح و زن گناهکار
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]زنی در شهر بود، یک گناهکار؛ وقتی او فهمید که مسیح در خانه ی یک[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]ریاکار است، یک کوزه مرمرین از مرهم به آنجا برد او پشت پاها ی مسیح[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]ایستاد، در حال گریه، پاها ی مسیح را با اشک های خود خیس کرد و آنها را با[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]موهای خود خشک کرد، پاها ی او را بوسید و بر آنها روغن مالید وقتی ریاکار که[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]با مسیح شرط بسته بود، این صحنه را دید، با خودش گفت :"اگر این مرد واقعا[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]پیامبر بود، متوجه معنی این رفتار و آنکه از طرف یک زن گناهکار است[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]"میشد و مسیح به او پاسخ داد، شمعون، می خواهم چیزی به تو بگویم یک[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]قرض دهنده دو بدهکار داشت .یکی آن که یک صد شاهی به او مدیون بود و[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]دیگری پنجاه . وقتی آنها پول نداشتند که قرض او را پس دهند، او هر دو را[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]بخشید. کدامیک او را بیشتر دوست خواهد داشت؟ شمعون پاسخ داد : " من[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]فرض می کنم آن کسی که بیشتر بدهکار بود ". و مسیح به او گفت : " تو[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]درست قضاوت کرده ای " مسیح به سمت زن بر گشت و به شمعون گفت :[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]این زن را می بینی؟ تو به من هیچ آبی ندادی تا پاهایم را بشویم، اما این زن[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]پاهای مرا با اشکهای خود شست، و با موهایش خشک کرد. تو به من بوسه ای[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]ندادی: اما او از زمانی که من آمده ام بوسیدن پاها ی مرا متوقف نکرده[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]است. تو بر سر من روغن نمالیدی، اما او این کار را کرد به این دلیل به تو می[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]گویم که گناهان او بخشیده شد به خاطر عشق زیادش. اما برا ی عشق کم،[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]بخشایش کمتری است.[/FONT]