ديگر وقت آن گذشته است كه ادبيات كودكان را محدود كنيم به تبليغ و تلقين نصايح خشك و بيبرو برگرد ، نظافت دست و پا و بدن ،اطاعت از پدر و مادر ، حرف شنوي از بزرگان ، سر و صدا نكردن در حضور مهمان و … وسائلي از اين قبيل كه نتيجه كلي و نهايي اينها بي خبر ماندن كودكان از مسائل بزرگ و حياتي محيط زندگي است . بچه را بايد از عوامل اميدوار كننده الكي و سست بنياد و نااميد كرد و بعد اميد دگرگونهاي بر پايه شناخت واقعيتهاي اجتماعي و مبارزه با آنها را جاي آن اميد اولي گذاشت .
آري چرا بايد بچههاي شسته و رفته و بي سر و صدا و مطيع تربيت كنيم ؟ چرا دستگيري از بينوايان را تبليغ ميكنيم و هرگز اين رانگوييم كه چرا و چگونه آن يكي « بينوا » شد و اين يكي « توانگر » كه سينه جلو ميدهد و سهم بسيار ناچيزي از ثروت خود را به آن باباي بينوا بدهد و منت سرش بگذارد كه آري من مردي نيكو كارم و هميشه از آدمهاي بيچاره و بدبختي مثل تو دستگيري ميكنيم ، البته اين مهم محض رضای خداست والا تو خودت آدم نيستي .
اكنون زمان آن است كه در ادبيات كودكان به دو نكته توجه كنيم و اين دو را اساس قرار دهيم :
نكته اول : ادبيات كودكان بايد پلي باشد بين دنياي رنگين بي خبري و رويا و خيالهاي شيرين كودكي و دنياي تاريك و آگاه غرقه در واقعيتهاي تلخ و دردآور و سرسخت محيط اجتماعي بزرگترها . كودك بايد از اين پل بگذرد و آگاهانه و مسلح و چراغ به دست به دنياي تاريك بزرگترها برسد در اين صورت است كه بچه ميتواند جانشين واقعي پدرش در زندگي باشد و عامل تغيير دهنده در اجتماع را كدوبي تحرک.
نكته دوم : بايد جهان بيني دقيقي به بچه داد ، معياري به او داد كه بتواند مسائل اخلاقي و اجتماعي را در
موقعيتهاي دگرگون شونده دائمي و گوناگون اجتماعي ارزيابي كند .
ادبيات كودكان نبايد فقط مبلغ « محبت و نوع دوستي و قناعت و تواضع » از نوع اخلاق صميميت باشد . بايد به بچه گفت كه به هر آنچه و هر كه ضد او ريشه در خاكهاي مقدس آذربايجان دارد بشري و غير انساني و سد راه تكامل تاريخي جامعه است كينه ورزد و اين كينه بايد در ادبيات كودكان راه باز كند .
تبليغ اطاعت و نوع دوستي صرف ، از جانب كساني كه كفه سنگين ترازويمان آنهاهستند ، البته غير منتظره نيست اما براي صاحبان كفه س بك ترازو هم ارزش ندارد » .
مطالب فوق كه چكيدهاي از انديشههاي صمد بهرنگي است ما را تا حدودي با ديدگاههاي وي آشنا ميكند . تأثير صمد بهرنگي در دگرگوني ادبيات كودكان و نوجوانان تنها با تأثير محمد علي جهانزاده و صادق هدايت در ادبيات داستاني و تأثير نيما يوشيج در شعر قابل مقايسه است . او نيز همچون جمالزاده و هدايت و يوشج ، سنت شكن بود و با عمر كوتاه خود با نوشتن شماري داستان ، به ادبيات كودكان و نوجوانان تكان شديدي داد و در واقع يك انقلاب در ادبيات كودكان به وجود آورد و آن را از حالت كسل كننده و يكنواخت بيرون آورد . تيراژ كتابهاي او براي اولين بار در تاريخ كتاب و كتابخواني ايران به تيراژ ميليوني رسيد . وجود او باعث گرديد كه بين مردم و ادبيات يك دوستي مبني بر صداقت ، ايمان و عشق پديد آيد ، چرا كه به قول شاملو « صمد چهره حيرت انگيز تعهد بود » . او به راستي جهانيترين قصه گوي ماست و قصهها و افسانههاي اگر هانس كريستين بنيانگذار داستانهاي كودكان در مغرب زمين معرفي ميشود ، صمد هم واقع گراترين قصه گوي كودكان سرزمين ماست كه قصههايش حكايت از زندگي حقيقي مردمان ديار محبوبش است . افكار او از روستاهاي آخيرجان ، ممقان و گوگان نشات ميگيرد ، حال آنكه هانس كريستين در كتابخانه در اثر مطالعه كتابهاي ادبي و روانشناسي دنبال هدفش ميگردد .
معلمي بود كه يك لحظه از آموزش بچه ها در كوره دهاتها دريغ نكرد و چه رياضتها كه آنها را به جان ميخريد و در مقابل و فشارهايي كه حسودان تنگ دل و يا دستگاههاي بوروكرات اداري و حكومتي تحميل ميكردند ، آگاهانه ايستادگي كرد و غفلت نكرد و فرياد برميداشت : « ياد گرفتن اگر فقط به خاطر ياد گرفتن باشد يك شاهي ارزش ندارد ، ياد گرفتن بايد به خاطر تأثير در ديگران و ايجاد تغيير در محيط زندگي و آدمهاي دور و نزديك باشد » . شكل و شيوه نوشتن براي او مسأله مهمي نبود البته بهرنگي بين مقولههاي هنري و مسائل اجتماعي كاملاً تمايز قائل بود اما اين را نيز دقيقاً ميدانست كه صراحت و سادگي بيشتر به عمق مسائل ميرسد تا پيچيدگي و دشواري . او اغلب از تجربههايش مينوشت مهمترين خصيصه او شناخت شرايط امكانات بود و ميكوشيد در حد همان شرايط و امكانات راه حل مشكلات را ارائه دهد . اين حقيقت ويژه او را در انتقادش به كتابهاي درسي ميتوانيم دريابيم در اين مورد او به كلي گويي نميپرداخت بلكه مشكل خودش را كه آموزگار روستا بود بيان ميكرد و در اين مورد عقيده داشت كه كتابهاي درسي بچههاي شهر نشين بايد متفاوت باشد با كتابهاي درسي بچههاي روستايي و به مضمون و محتواي كتابهاي درسي ايرادهاي بجايي ميگرفت . كار مهم او كه سرنوشتش نا معلوم ماند و احتمالاً سبب مرگ ناگهانيش شد ، تأليف كتابي در زمينه آموزش الفبا براي مناطق ترك نشين بود كه به نام كتاب (الفبا) معروف شد است . چاپ اين كتاب ميتوانست تحولي بنيادين در شيوه آموزش زمان بوجود آوردکه با كمترين تلاش كودكان و بزرگسالان آدربايجان ميتوانستند زبان فارسی را ، در قالب جملههاي سادهاي كه از لحاظ ساختار زباني براي مردم آذربايجان آشنا و مأنوس بود به كار برند و ابداع اين روش براي او كاري بزرگ و پر زحمت بود و سالها براي تدوين آن كوشيد و واژههاي مناسب را جدا و فيش برداري كرد و از هماني و شباهت اين دو زبان سود برد، او ميخواست به حاصل تلاش خود در اين مورد جنبه رسمي بدهد و آن را به صورت كتابي درآورد و از همين جا دردسرها و مشكلات شروع شد . زيرا آنها كه ادعاي تخصصي و كارشناسي داشتند نميتوانستند تن به برتري كار يك آموزگار جوان بدهند و در نتيجه موجوديت خود را نفي كنند ، پس براي ابراز وجود ميخواستند در كار او دست ببرند اما بهرنگي نپذيرفت و زير بار تهديد و تطميع نرفت و كتابها را زير بغل زد و از تهران به سوي روستايي كه تدريس ميكرد به راه افتاد و از چاپ كتابش نااميد شد و يك هفته بعد در ارس غرق شد .
زنده ياد جلال آل احمد درباره كتاب الفبا مينويسد : « هي ميخواستند « ه » و « ميم » الفبايش را در « ماه » و « ماه بانو » به رخ بچه ها بكشند .
صمد بهرنگي سعی داشت در آثارش تضادهاي جامعه زمانش را در نظر بگيرد . نكته مهم در تجزيه و تحليل آثارش چگونگي نگرش او بر واقعيات زماني زندگيش و ماهيت جهان بيني اوست . ماهي سياه كوچولو جدا از تودهها حركت مي كند و نبرد او سرانجام به مرگش منتهي ميشود اما در يك هلو و هزار هلو ، كچل كفتر باز ، كور اوغلو و كچل حمزه ، 24 ساعت خواب و بيداري در متن زندگي تودهها به روشنگري ميپردازد و آنها را از لزوم مبارزه شايسته و بر ضد طبقه حاكم آگاه ميكند دوستي و نزديكي اولدوز و كلاغها و همراهي ياشار باآنها همان شكل گيري تدريجي مبارزه تودههاي بر ضد ستم طبقاتي است . نثر ساده او نتيجه درك درست او از چگونگي قالب و فرم مناسب داستانهاي كودكان است .
گويا صمد بهتر از همه ميدانست كه آينده در دست كودكان است . خواه ناخواه آنها بزرگ ميشدند و همچون پدران و مادران خود با فرازو نشيبهاي زندگي اجتماعي روبرو مي شدند از اين رو تصميم گرفت آنها را به گونهاي تربيت كند كه بتوانند خود و هموطنهاي خود را در مقابل زشتيهاي اين دنيا آگاه ساخته و با تبليغات پر سر و صدا و دروغين ، اسير دست دنيا نشوند . با چنين انديشههايي ادبيات كودكان را برگزيده و به زبان كودكان يعني قصههاي كودكان شروع به گفتن حرفهايش كرد . در تفكرات و شاهكارهاي صمد زبان مادري جاي ويژهاي به خود اختصاص داده است به گفته جلال آل احمد او تلاشهاي بسياري براي احياء زبان مادريش انجام داد . صمد زبان آذربايجان و وجدان بيدار يك تمدن به انزوا کشيده شده بود .به گفته دكتر غلامحسين ساعدي دوست و همزبان صمد ، در او عشق و علاقه وصف ناشدني بود که به زبانش داشت و تا ميتوانست آن را ميخواند و مينوشت و منتشر ميكرد ، براي جمع آوري ادبيات شفاهي آذربايجان به شهرها و روستاهاي دور و نزديك ميرفت و تمام تلاش خود را انجام ميداد .
صمد با الهام گرفتن از داستانهاي كور اوغلو ، دده قوقورد و … به گسترش فرهنگ و ادبيات آذربايجان ميپرداخت . گفتني است كه او ميخواست آذربايجان براي هميشه مركز تفكرات دموكراتيك و مبارزات بر عليه ظلم و استبداد باشد و در ادبيات كودكان سبک تازه اي آفريد ، همه اسمهاي قهرمانان قصههايش را از فرهنگ آذربايجان انتخاب ميكرد . بسياري از قصههايش نشان دهنده وجود سيستم اداري شاهنشاهي و نمایاننده وضعيت سياسي ـ اقتصادي و اجتماعي آذربايجان است . خلاصه صمد بهرنگي همچون ستاره اي درخشيد و شاهكار گرانبهايي براي كودكان و ادبيات كشورمان به يادگار گذاشت به جرأت ميتوان او را بنيانگذار ادبيات نوين كودكان مشرق زمين مخصوصاً ايران ناميد .
سرانجام صمدي كه در دوم تير ماه در سال 1318 ه.ش در محله « چرنداب » شهر تبريز در يك خانواده فقير ، اما متعهد به دنيا آمده بود ، نهم شهريور ماه سال 1347 در يك حادثه نامعلوم با امواج ارس به ابديت پيوست . در واقع صمد نمرد بلكه مردن او آغاز يك زندگي جديد شد براي پيروان راستين اين بزرگ مرد تاريخ ادبيات كودكان .
* صورتگر نقاشم هر لحظه بتی سازم
وانگه همه بتها را در پيش تو بگدازم (مولوی)
توضیحات تکمیلی لطفا
سلامقلی خان سالار(ساری قلی خان) نسبت به زمانة خودشان از نظر سواد خيلی باسواد بودند و برخی ها می دانند كه ايشان در دوره ای مدرك ديپلم داشته اند كه در آن زمان اصلاً مدرك ديپلم را كمتر كسی داشت . ايشان در سال 1254 شمسی در تبریز به دنيا آمده بوده و در سال 1348 شمسی در بيمارستان آزاد تهران حدوداً در سن 94 سالگی فوت كردند . ايشان به 5 زبان دنيا همراه با ادبيات آنها تسلط كامل داشت .
ايرانيمين ديل سيز باشي آذربايجان
سلامسلاااااااااااااااممممممم. اجازه هست . سعیدم بچه تبریز
نظر لطف شماست
تاپیک خیلی خوبیه.من خودم آذری ام.اما خوشحال میشم برای کرد ها بلوچ ها لر ها و... هم این
جور تاپیک ها درست بشه. اونم تو این برهه که...
نظر لطف شماست
ما هم امیدواریم که هر قوم و ملیتی با فرهنگ و تارخ خودش آشنا بشه و نکات مثبت رو تو زندگی مدرن خودش بکار گیره
به بیان دیگه اگه خودشو خوب بشناسه تو جامعه امروزی هویت خودشو انکار نمیکنه و کم نمیاره
اگه شماره میخواهی شماره 30 میشید
اقا گفتن اینجا شماره میدن اره؟میر حسین ، مادر پیر شی الهی ، یه شماره هم به من بده. الهی خیر از جوونیت ببینی من نمی تونم تو نوبت وایسم.
منم 30 امین نفر
منم با نظر شما کاملا موافقمدوستان لطفا توجه فرمایید
حمد و سپاس بيحد و بيعد خداي لايزال را كه براي نشان دادن قدرت و عظمت خود ،زبان را آفريد و براي نشان دادن اعجاز ، گوناگوني و تنوع زبانها و گويشها را برايانسان هديه داد. خدا را سپاسگذاريم كه به ما توفيق فراگيري زبان مادري خود را دادهاست تا در اين مجال ، با عظمت و هيبت يكي از اعجازهاي خدائي آشنا شويم.
از دوستان خواهش میشود هر کسی که مجموعه ای کامل از آموزش زبان ترکی را دارد، در این تاپیک قرار دهد تا آموزشی علمی از زبان ترکی داشته باشیم.
مطالب بایدطوری تنظیم شود که واقعا مفید واقع شود . منظور این است که مثل یک برنامه درسی تنظیم شود و روزانه یا هر تایمی که دوستان تشخیص میدن در تاپیک قرار داده شود .
دوستان ابتدا فایلهای خودشون رو بزارن تا از بین اونا یکی رو انتخاب کنیم و آن شخص مسئول برنامه ریزی وارائه مطالب به صورت متناوب خواهد بود.
ممنون از همراهی شما عزیزان