امام اول شیعیان از دیدگاه خلیفه دوم ( جناب عمر) و پسر ایشان ...

mohammad vaghei

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
احسنت....ببينيد محبت عمر به علي و اهل بيت..وبه خدا قسم محبت همه اهل ست نسبت به اهل بيت همينگونه است..پس شما هم از فاروق اعزم بياموزيد و به طرفتان احترام بگذاريد...پدر من اسمش حسن عمويم حسين برادرم علي و.....شما چند نفر به نامهاي عمر وعثمان داريد؟1 حتي از بردن نامشان خود داري ميكنيد!!!! جناب عمر!!!!!!! ايا ميدانستيد؟! حضرت علي (ع) سه پسر با ناهاي ابوبكر عمر وعثمان داشتند؟! آيا ميدانستيد شهيد اول كربلا ابوبكر ابن علي است؟!!و......
ببین دوست عزیز شما بیا با من بحث بکن تا جوابت رو بدم
باید خدمت شما بگم که اولین شهید کربلا جناب حر بوده طبق این روایت:
حر بن یزید ریاحی به امام حسین (ع) عرض کرد؛ چون من نخستین کس بودم که راه را بر تو بستم، اجازه فرما تا اوّلین شهید راه تو من باشم، شاید فرداى قیامت از افرادى باشم که با جدّت محمّد (ص) مصافحه مى ‏کنند
اما در مورد نام گذاری فرزندان خود باید گفت:
اولاً: اگر قرار بود كه امير مؤمنان عليه السلام نام فرزندش را ابوبكر بگذارد، از نام اصلى او (عبد الكعبه، عتيق، عبد الله و... با اختلافى كه وجود دارد) انتخاب مى‌كرد نه از كنيه او؛
ثانيا: ابوبكر كنيه فرزند علي عليه السلام بوده و انتخاب كنيه براى افراد در انحصار پدر فرزند نمى‌باشد؛ بلكه خود شخص با توجه به وقايعى كه در زندگي‌اش اتفاق مى‌افتاد كنيه‌اش را انتخاب مى‌كرد.
 

mohammad vaghei

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
درسته..همه هدف ما اين است بگويم آنها باهم سر حكومت دعوا نداشتن و دوست هم بودن..چرا ما از امام علي (ع) پيروي نكنيم؟!
آقای محترم چرا بدون اطلاع میای حرف میزنی حضرت علی با عمر دوست بوده؟
1-اميرالمؤمنين (عليه السلام) بعد از اينكه عمر از دنيا مي‌رود، در شورا پيشنهاد مي‌كنند كه يا علي (عليه السلام)، ما حاضريم با تو بيعت كنيم.
اما شرط دارد:
عمل به كتاب خدا و سنت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و سيره شيخين.
حضرت فرمود: كتاب خدا و سنت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) را قبول دارم، ولي سيره شيخين را عمل نمي‌كنم.
اين نشانگر اين است كه اميرالمؤمنين (عليه السلام) از عمل شيخين راضي نبود.
اينها حرف‌هاي بيهوده است كه بگوئيم علي (عليه السلام) از شیخین و از فتوحات آنها راضي بوده.
در كتاب مسند احمد و فتح الباري اين قضيه را آورده كه عاصم بن أبي وائل مي‌گويد:
عن عاصم عن أبي وائل، قال: قلت لعبد الرحمن بن عوف: كيف بايعتم عثمان و تركتم عليا رضي الله عنه؟ قال: ما ذنبي؟ قد بدأت بعلي، فقلت أبايعك على كتاب الله و سنة رسوله و سيرة أبي بكر و عمر رضي الله عنهما، قال: فقال: فيما استطعت، قال: ثم عرضتها على عثمان رضي الله عنه، فقبلها.
به عبدالرحمن بن عوف گفتم كه علي (عليه السلام) چه گناهي داشت كه رها كرديد و سراغ عثمان رفتيد؟ گفت: من گناهم چيست؟ سراغ علي (عليه السلام) رفتيم و گفتيم كه ما حاضريم با تو بيعت كنيم، اما به شرط عمل به كتاب خدا و سنت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و سيره شيخين؛ او قبول نكرد، ولي وقتي به عثمان گفتيم او قبول كرد.
مسند احمد،‌ج1، ص75 - فتح الباري ابن حجر، ج13، ص170 - مجمع الزوائد هيثمي، ج5، ص185 - تاريخ دمشق ابن عساكر، ج39، ص202 - أسد الغابة ابن اثير، ج4، ص32 - تاريخ اسلام ذهبي، ج3، ص304
بعد از قضيه جنگ صفين، اميرالمؤمنين (عليه السلام) حركت مي‌كند براي نهروان و از مردم بيعت مي‌گيرد. مردم دسته دسته با او بيعت مي‌كنند كه آقا اميرالمؤمنين (عليه السلام) به كتاب خدا و سنت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) عمل كند. چون با توجه به قضيه حكمين در جنگ صفين، يك سري از مردم عقائدشان نسبت به علي (عليه السلام) متزلزل شده بود.
و لما خرجت الخوارج من الكوفة، أتى عليا أصحابه و شيعته، فبايعوه و قالوا: نحن أولياء من واليت و أعداء من عاديت، فشرط لهم فيه سنة رسول الله صلى الله عليه و سلم. فجاءه ربيعة بن أبي شداد الخثعمي و كان شهد معه الجمل و صفين و معه راية خثعم. فقال له: بايع على كتاب الله و سنة رسول الله صلى الله عليه و سلم، فقال ربيعة: على سنة أبى بكر و عمر. قال له على: ويلك! لو أن أبابكر و عمر عملا بغير كتاب الله و سنة رسول الله صلى الله عليه و سلم، لم يكونا على شئ من الحق؛ فبايعه.
آمدند گفتند كه يا علي با تو بيعت مي‌كنيم به شرطي كه به كتاب خدا و سنت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) عمل كني.
يكي از اين افراد به نام ربيعه خثعمي آمد جلو تا با علي (عليه السلام) بيعت كند. آمد و گفت: يا تو بيعت مي‌كنم به شرط عمل به سنت ابوبكر و عمر.
علي (عليه السلام) گفت: واي بر تو! اگر ابوبكر و عمر بر خلاف كتاب خدا و سنت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) عمل كرده باشند، از حق دور شده‌اند. او هم با علي (عليه السلام)بيعت كرد .
تاريخ طبري، ج4، ص56
اين نشان مي‌دهد كه اميرالمؤمنين (عليه السلام) از روش و سيره شيخين و عثمان، به هيچوجه رضايت نداشت. خطبه شقشقيه خيلي خوب اين قضيه را روشن مي‌كند.
 

mohammad vaghei

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هیچکس نشنیده که خلفای راشدین کمک کنن بعد از مرگشون چون این امر غیر ممکنه.ما توسل نمیکنیم میدونی چرا چون ما میدونیم خود پیامبرش در درگاه خدا عجز وناله می کرد.وقتی خدا با اون همه عظمت نزدیکتر از رگ گردنه به ما چه احتیاجی به توسل به غیر خداست؟ خدا که انسان نیست که به واسطه نیاز داشته باشه.
جناب بردوک میخوام یه چیزی یا سوالی ازتون بپرس بعد از طرح یه داستان
یه زن و شوهری در بیابان تنها بودن و کل دارایی اونا یه گوسفند بود یه روز پادشاهی تو بیابان گم میشه و از کاره خدا میره سراغ پیر مرد و پیر زن بعد پیر مرد و پیر زن بدون اینکه بدونن طرف پادشاهه کل سرمایه زندگیشون رو که همون گوسفند بود برا اون پادشاه میکشن و کباب میکنن شاه موقع رفتن گفت من در فلان کشور پادشاه هستم اگر کاری داشتین به اینجا بیاین گذشت بعد از چند سال زن و شوهر پیر زندگی بهشون سخت گیر شد برای اینکه تنها سرمایه زندگیشون رو داده بودن بعد با هم به کاخ پادشاه رفتن و شاه ماجرا رو برای وزیرانش تعریف کرد یکی گفت کرم شاه بالاست 10 تا گوسفتد بهش بدین یکی گفت 100 تا یکی گفت 200 تا تا اینکه یکی از وزیراش گفت اگکر شما تمام سرمایه خود را بهش بدین تازه برابر میشین ولی ازش تشکر نکردین حالا میخوام یه چیزی بگم امام حسین فرزند وصی النبی مولا علی ع تو کربلا برای اینکه دین خدا پا برجا بمونه تمام سرمایه زندگیش که بچه هاش بودن تو راه خدا داد خدا هم برای جبران این کار تمام اختیارات رو داده به امام حسین حالا سوال من اینه کدام از رهبران شما همیچین کاری رو کردن؟
دلیل توسل شیعه به اهل بیت اینه که خدا تمام اختیارات رو بهشون داده
 

mohammad vaghei

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دوست گرامی اگر خلافت حقش بوده واز طرف خدا و رسولش به ایشون محول شده پس ایشون حق نداشتن از فرمان خدا سرپیچی کنند به هر نحویی باید دستور خدا ورسولش را اطاعت می کردند.انچه که شما دست اویز قرار دادید برای جواب کلمه مصلحته که اصلا درست نیست فرمان خدا ورسولش را با مصلحت نادیده گرفت چون انها بهتر از علی بر احوال اگاه بودند.البته اگر فرمانی بوده.
فقط یک آیه میگم برات:
تحقیقی بر واژگان «آيه تطهير»

«انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت ويطهركم تطهيرا»
(جز اين نيست كه خداوند مى خواهد هرگونه پليدى را از شما خاندان ببرد وشما را به تمام معنا پاكيزه سازد ) .
سوره احزاب: 33.

در اين آيه كه معروف به آيه تطهير است على و اولاد معصوم او عليهم السلام از همه پيامبران جز خاتم انبيا صلى الله عليه و آله و سلم برتر معرفي شده اند زيرا خداوند متعال با صراحت تمام پاكي و عصمت خاندان رسولش را اعلام فرموده است.

بررسی واژه ها :

واژه‌ها و كلمات مهم در اين آيه از قبيل: انّما، يريد، ليذهب، الرجس, اهل البيت, رموز و كليد فهم اين آيه هستند كه بدون شناخت آن امكان راهيابي به محتواي عميق آن ميسور نخواهد بود و لذا قبل از هر سخني تفسير و توضيح اين لغات را جويا مي شويم:

1. دلالت واژه "انّما" بر حصر.
كلمه انّما در ابتداي آيه بيانگر عنايت ويژه به موضوع و محتواي آن است زيرا اين كلمه با ايجاد محدوديت و انحصار در مفهوم ومحتواي آيه عظمت مطلب را بيشتر مي فهماند.
ابن منظور مي گويد:

ومعنى إنما إثبات لما يذكر بعدها ونفي لما سواه كقوله : وإنما يدافع عن أحسابهم أنا أو مثلي المعنى : ما يدافع عن أحسابهم إلا أنا أو من هو مثلي

كلمه انّما مفهومي را براي آنچه كه بعد از او آمده است اثبات مي كند مانند: اين سخن كه كسي به گويد: من و مانند من از شرف و حيثيّتم دفاع مي كنم يعني در واقع مي گويد: فقط من و مثل من چنين هستيم نه فردي ديگر.

لسان العرب ، ج 13 ص 31، اسم المؤلف: محمد بن مكرم بن منظور الأفريقي المصري الوفاة: 711 ، دار النشر : دار صادر - بيروت ، الطبعة : الأولى.

توجه به اين نكته لازم است كه حصر در اين آيه از نوع حصر حكم در موضوع است مانند آيه ولايت: «انّما وليّكم اللّه و رسوله والذين آمنوا...» كه در اين آيه ولايت فقط مخصوص خدا و رسول و مؤمن تعريف شده با ويژگيهاي خاص كه پرداخت زكات در حال نماز است مي باشد.
بطور قطع تطهيردر آيه مورد بحث از نوع اوّل يعني حصر حکمي است نه حصر موضوعي؛ يعني پاكي و طهارت و دوري از پليدي اختصاص به افرادي دارد كه تحت عنوان اهل البيت عليهم السلام قرار گرفته اند و اين ويژگي مخصوص آنان است و هيچ فردي غر از آنان را شامل نخواهد شد.

2. تاكيد ضمير بر انحصار
علاوه بر استفاده حصر از كلمه انّما، كلمه «عنكم» هم تاكيد بر انحصار بيشتر است، زيرا مفعول فعل «ليُذهب» كه الرجس است بايد در پي فعل و پس از آن قرار گيرد ولي اين چنين نشده و جمله«عنكم» بين آن دو فاصله شده است كه بدون حكمت و علت نيست چون به قول اهل فن: «تقديم ما هو حقه التاخير يفيد الحصر» يعني كلمه اي كه جايگاه آن در آخر يك جمله است وقتي كه جلوتر مي آيد و مقدم مي شود بيانگر انحصار مفهوم وحكم در آن جمله است.

ابن حجر در فصل آيات نازل شده در فضائل اهل بيت مي نويسد:

الآية الأولى: قال الله تعالى: إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت ويطهركم تطهيرا.
الأحزاب 33
أكثر المفسرين على أنها نزلت في علي وفاطمة والحسن والحسين لتذكير ضمير عنكم وما بعده
بيشتر مفسران به دليل ضمير مذكّر«عنكم» آيه را در شان علي و فاطمه و حسن و حسين دانسته‌اند.
الصواعق المحرقة على أهل الرفض والضلال والزندقة ، ج 2 ص 421، اسم المؤلف: أبو العباس أحمد بن محمد بن علي ابن حجر الهيثمي الوفاة: 973هـ ، دار النشر : مؤسسة الرسالة - لبنان - 1417هـ - 1997م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : عبد الرحمن بن عبد الله التركي - كامل محمد الخراط.
الصواعق المحرقة - (ج 2 / ص 421)

سپس احتمالاتي را با لفظ (قيل) مي آورد كه انتساب آن مشخص نيست و همچنين پس از نقل رواياتي مي گويد: درباره خاندان نسبي و سببي يعني همسران و همه بني هاشم نازل شده است.
جا دارد كه از او و ديگر هم فكرانش كه سعي در شريك كردن افراد عادي و غير لايق در فضائلي اين چنين بزرگ و مهم را دارند سؤال شود كه: چرا با وجود اعتراف اكثر مفسران در نزول آيه در شأن افرادي خاص از خاندان نسبي رسول خدا صلي اللّه عليه و آله به سخن اقليت و افرادي غير موجّه استناد و در تقويت آن مي كوشيد؟ آيا اين روش جز عناد با علي و فاطمه و فرزندان آن دو چيز ديگري مي تواند باشد؟
جناب ابن حجر در نهايت آيه را منبع همه فضائل اهل بيت عليهم السلام معرفي مي كند و حصر آن را كه با كلمه «انّما» آغاز شده است در شأن اهل بيت با صراحت اعلام مي دارد.

ثم هذه الآية منبع فضائل أهل البيت النبوي لاشتمالها على غرر من مآثرهم والاعتناء بشأنهم حيث ابتدئت بإنما المفيدة لحصر إرادته تعالى في أمرهم على إذهاب الرجس الذي هو الإثم أو الشك فيما يجب الإيمان به عنه وتطهيرهم من سائر الأخلاق والأحوال المذمومة.

اين آيه منبع همه فضائل و برتريهاي خاندان نبوت است و توجهي خاص به اهل بيت دارد زيرا با كلمه «انما» هر گونه پليدي و گناه و شكي را در باره آنان نفي كرده و پاكي آنان را از اخلاق زشت و ناپسند تثبيت كرده است.

الصواعق المحرقة على أهل الرفض والضلال والزندقة ، ج 2 ص 425 - 426 ، اسم المؤلف: أبو العباس أحمد بن محمد بن علي ابن حجر الهيثمي الوفاة: 973هـ ، دار النشر : مؤسسة الرسالة - لبنان - 1417هـ - 1997م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : عبد الرحمن بن عبد الله التركي - كامل محمد الخراط

3. اراده خداوند.
اراده خداوند در جمله ( يريد الله ) اراده تكويني است نه تشريعي زيرا در اراده تشريعي همه بندگان خداوند مورد خطاب قرار مي گيرند و احدي استثنا نمي شود، اما در اراده تكويني لازم نيست كه شمول و عموميت داشته باشد و خداوند قادر است افرادي خاص را مخصوص به حكم يا فضيلت و ويژگي‌اي قرار دهد كه ديگران از آن محروم باشند.
بنا بر اين در آيه مورد بحث اراده فقط تكويني است چون از بين بردن پليدي و پاك شدن به صورت عام و كلي نيست تا همه انسانها و يا پيروان يك مكتب را شامل شود چون رجس به معناي هر گونه پليدي و آلودگي اي است كه سبب تنفر ديگران و دور شدن از بندگي خالصانه خداوند است و اين حقيقت ميسر نمي شود مگر با اراده تكويني حضرت حق، و اراده تكويني هم هيچ گاه تخلف پذير نيست .

4. اِذهاب رجس
واژه «اِذهاب» در اينجا به معناي از بين بردن و زدودن و دور كردن قبل از پيدايش است، زيرا در استعمالات و گفتگو ها نيز با همين هدف كار برد دارد، مثلا كسي كه مي گويد: «أذهب اللّه عنكم الداء والسوء» خداوند بيماري و ناراحتي را از شما دور نمايد، معنايش اين نيست كه هم اكنون در شخص وجود دارد و او دعا مي كند تا از وي دور شود، بلكه اين آرزو قبل از گرفتاري هم مي تواند مورد داشته باشد.
پس اذهاب به معناي دفع است كه قبل از پيدايش، موانعي از وجود و حضور آن جلوگيري مي كند، نه به معناي رفع كه بر داشتن و زدودن بعد از پيدايش است، به همين جهت در آيه شريفه تعبير «ليذهب» آمده است نه «ليزيل» .

5. رجس و پليدي.
يكي از واژه هاي کليدي اين آيه، کلمه «رِجس» است.
لغت شناس معروف، فيومي مي نويسد:

« الرجس: النتن. و الرجس: القذر. قال الفارابىّ: كلّ شي‏ء يستقذر فهو رجس».

رِجس يعني هر چيز بدبو، فاريابي گفته است: هرچيزي كه طبع انسان از آن بدش آيد رجس و پليدي است.

احمد بن محمد الفيومي، المصباح المنير، ج 1، ص 219، مؤسسة دار الهجرة، قم، چاپ اول، 405 هـ..


مؤلف کتاب العين نيز چنين مي نويسد:

« رجس: كل شي‏ء يستقذر فهو رجس كالخنزير، و قد رجس الرجل رجاسة من القذر، و إنه لرجس مرجوس. و الرجس في القرآن العذاب كالرجز، و كل قذر رجس. و رجس الشيطان وسوسته و همزه...».

رجس هر چيزي است كه پليد است مانند« خوك، و در قرآن رِجس به معناي عذاب است مانند رِجز، و هر پليدي رِجس است.

كتاب العين 8 مجلدات ، ج 6 ص 52، اسم المؤلف: الخليل بن أحمد الفراهيدي الوفاة: 175هـ ، دار النشر : دار ومكتبة الهلال ، تحقيق : د مهدي المخزومي / د إبراهيم السامرائي.

راغب اصفهاني نيز رِجس را به سه دسته طبيعي و عقلي و شرعي تقسيم كرده ودر تعريف آن مي نويسد:
« الرجس الشيء القذر».

رِجس هر چيز ناپاك و آلوده است.

المفردات في غريب القرآن ، ج 1 ص 188، اسم المؤلف: أبو القاسم الحسين بن محمد الوفاة: 502هـ ، دار النشر : دار المعرفة - لبنان ، تحقيق : محمد سيد كيلاني

بنابر آنچه در اظهارات اهل لغت آمده است كه به برخي اشاره نموديم، رِجس هر چيزي است که وجود آن در آدمي زمينه نقص را فراهم كند و روح آدمي را بيازارد و موجب نفرت و دوري مردم شود، و اعم است از هر گونه گناه و معصيت و آلودگي و يا گرفتار شدن در دام و وسوسه هاي شيطان.
اگر چه برخي سعي کرده اند تا دايره مفهوم و مصداق آيه را تنگ كرده و رجس را منحصر در شرک بدانند و هدف از آيه را فقط تطهير اهل بيت از شرک به خداوند تفسير كنند و بگويند: شامل گناهان نمي گردد تا شايد بتوانند بعضي از وابستگان سببي را نيز در اين آيه داخل نمايند، ولي با توجه به اطلاق و استفاده عموم و استغراق از كلمه «الرِجس» به جهت وجود الف و لام « ال » در كنار كلمه «رجس» بي ترديد مفاد آن بايد نفي و اِذهاب انواع پليديهاي مادّي و معنوي، نقصها وعيبهاي ظاهري و باطني ويا هر گونه انحراف در همه زمانها باشدکه نتيجه آن اثبات مقام عصمت تامّه از همه گناهان خواهد بود.

سخن بزرگان تفسير:

خوشبختانه دانشمندان اهل سنت همانند بزرگان و انديشمندان شيعه به اين نكته اشاره كرده اند كه مصداق رِجس نه تنها محدود در شرك نيست بلكه مراد مطلق پليديها و زشتيها وگناهان است كه در ذيل به سخن تني چند اشاره مي كنيم:
فخر رازي در تفسير آيه مي گويد:

فقوله تعالى : { لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرجس } أي يزيل عنكم الذنوب ويطهركم أي يلبسكم خلع الكرامة...
خداوند گناهان را از شما دور كرده و لباس كرامت را بر شما پوشيده است.

الرازي الشافعي ، فخر الدين محمد بن عمر التميمي (متوفاي604هـ) ، التفسير الكبير أو مفاتيح الغيب ، ج22 ص201، ناشر : دار الكتب العلمية - بيروت ، الطبعة : الأولى ، 1421هـ - 2000م

جصّاص مفسر ديگر اهل سنت در أحکام القرآن مي گويد:

قال تعالى ( إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت ويطهركم تطهيرا) يحتمل التطهير من الذنوب.

احتمال دارد كه مقصود طهارت از رجس و پاكي از گناهان باشد.

أحكام القرآن ، ج 4 ص 33، اسم المؤلف: أحمد بن علي الرازي الجصاص أبو بكر، الوفاة: 370 ، دار النشر : دار إحياء التراث العربي - بيروت - 1405 ، تحقيق : محمد الصادق قمحاوي.

شوکاني در فتح القدير آورده است:

« والمراد بالرجس الإثم والذنب المدنسان للأعراض الحاصلان بسبب ترك ما أمر الله به وفعل ما نهى عنه فيدخل تحت ذلك كل ما ليس فيه لله رضا ».

مقصود از رجس گناهاني است كه با نافرماني خدا و انجام آنچه كه دوست ندارد حاصل مي شود.

فتح القدير الجامع بين فني الرواية والدراية من علم التفسير ، فتح القدير ج 4 ص 278، اسم المؤلف: محمد بن علي بن محمد الشوكاني الوفاة: 1250 ، دار النشر : دار الفكر – بيروت.

مفسران ديگري مانند: ابن عطيه اندلسي و ثعالبي در تعبيري کاملا مشابه گفته اند:

« و الرِّجْسَ اسم يقع على الإثم و على العذاب و على النجاسات و النقائص، فأذهب اللّه جميع ذلك عن أَهْلَ الْبَيْتِ ».
رِجس اسمي است كه شامل عذاب و نجاسات و هرگونه نقصي مي شود، خداوند تمام آن را از اهل بيت دور كرده است.

المحرر الوجيز في تفسير الكتاب العزيز ، اسم المؤلف: أبو محمد عبد الحق بن غالب بن عطية الأندلسي الوفاة: 546هـ ، دار النشر : دار الكتب العلمية - لبنان - 1413هـ- 1993م ، الطبعة : الاولى ، تحقيق : عبد السلام عبد الشافي محمد.
عبدالرحمن بن محمد ثعالبي، جواهر الحسان في تفسير القرآن، ج‏4، ص 346.

آلوسي نيز در تفسيرش با تعبير مشابه به اين نکته اشاره كرده و مي نويسد:

والرجس في الأصل الشيء القذر...، وقيل : إن الرجس يقع على الإثم وعلى العذاب وعلى النجاسة وعلى النقائص ، والمراد به هنا ما يعم كل ذلك ... وأل فيه للجنس أو للاستغراق ، والمراد بالتطهير قيل: التحلية بالتقوى ، والمعنى على ما قيل: إنما يريد الله ليذهب عنكم الذنوب والمعاصي فيما نهاكم ويحليكم بالتقوى تحلية بليغة فيما أمركم ، وجوّز أن يراد به الصون ، والمعنى إنما يريد سبحانه ليذهب عنكم الرجس ويصونكم من المعاصي صوناً بليغاً فيما أمر ونهى جل شأنه .

رِجس در اصل پليدي است...و گفته شده است كه شامل گناه و عذاب و نجاست و هرگونه نقصي مي شود، و مقصود از رِجس در آيه تطهير اعم از همه اين معاني است...و الف و لام التطهير براي جنس و استغراق است، يعني خداوند اراده كرده است از شما اهل بيت گناهان را دور و به تقوا آراسته و از پليدي حفظ نمايد .
روح المعاني في تفسير القرآن العظيم والسبع المثاني ، ج 22 ص 12، اسم المؤلف: العلامة أبي الفضل شهاب الدين السيد محمود الألوسي البغدادي الوفاة: 1270هـ ، دار النشر : دار إحياء التراث العربي – بيروت.


طنطاوي ديگر صاحب نظر اهل سنت در تفسير قرآن مي نويسد:

« و الرجس فى الأصل : يطلق على كل شئ مستقذر. وأريد به هنا : الذنوب والآثام وما يشبه ذلك من النقائص والأدناس».
رِجس در اصل بر هر چيزي كه پليد است اطلاق مي شود، اما در اين آيه (تطهير) مقصود پاكي از گناه و هر گونه نقص است.
طنطاوي، سيد محمد، التفسير الوسيط للقرآن الكريم، ج‏11، ص 20

6. اهل البيت
لفظ "اهل" در لغت، در مورد کساني به کار مي رود که نسبت به آنان نوعي وابستگي جسمي، روحي و فکري، ديني و اعتقادي و خانوادگي داشته باشد. بنا براين اعضاي خانواده اعم از همسر، فرزند، نوه و . . . چون انسان با آنان انس و تعلق خاطر دارد "اهل" او به حساب مي آيند، و لذا مي توان گفت: نكته‌ي اساسي در معناي " اهل " همان وابستگي وانس و تعلق خاطر داشتن است، اگر چه گاهي افرادي غير از خويشان و نزديکان نيز مي توانند جزو "اهل" انسان محسوب شوند، مانندسلمان فارسي كه عنوان " منّا اهل البيت " را مي گيرد. اما در نقطه‌ي مقابل، افرادي نيز ممکن است با وجود داشتن رابطه‌ي خويشاوندي ولي به علّت حركت بر خلاف فرمان خداوند و سرپيچي از خواسته هاي پدر جزو " اهل" انسان به شمار نيايند، مانند فرزند نوح كه خداوند مي فرمايد: « انّه ليس من أهلک ».
اين لفظ علاوه بر نشان دادن نسبت فاميلي و خانوادگي در برخي از استعمالات معاني ديگري نيز همراه دارد كه با كلمه بعدي آن يعني مضاف اليه مشخص مي شود.
مثلا: پيروان هر کتاب ديني و يا آئيني را به نام اهل همان کتاب و آئين مي خوانند، و گفته مي شود: اهل اسلام، اهل کتاب، اهل انجيل، اهل القري، اهل مدينه، اهل جنّت، اهل نار، ... که در قرآن کريم نيز استعمال شده است.
در آغاز نگاهي به آراء مفسران لغت در توضيح كلمه اهل داريم سپس سري به آثار نويسندگان قرآن پژوه و مورخان و محدثان خواهيم زد.
لغت شناساني مانند: ابن منظور و ديگران مي نويسند:

أَهْل الرجل عَشِيرتُه وذَوُو قُرْباه.

اهل الرجل خاندان و نزديكان او هستند.

لسان العرب ، ج 11 ص 28، اسم المؤلف: محمد بن مكرم بن منظور الأفريقي المصري الوفاة: 711 ، دار النشر : دار صادر - بيروت ، الطبعة : الأولى.
تاج العروس من جواهر القاموس ، ج 28 ص 40، اسم المؤلف: محمد مرتضى الحسيني الزبيدي الوفاة: 1205 ، دار النشر : دار الهداية ، تحقيق : مجموعة من المحققين.
القاموس المحيط ، ج 1 ص 1245، اسم المؤلف: محمد بن يعقوب الفيروزآبادي الوفاة: 817 ، دار النشر : مؤسسة الرسالة - بيروت

صاحب فروق اللغه در فرق بين اهل و آل مي نويسد:

أن الاهل يكون من جهة النسب والاختصاص.
الفروق اللغويه: ج 1 ص 309، اسم المؤلف: العسكري ، دار النشر.:
اهل از جهت نسب، بين افراد و خويشاوندان و يا اختصاص است.

مرحوم طريحي مي نويسد:

(أهل) أهل الرجل: آله. و هم أشياعه و أتباعه و أهل ملته...و قد مر في (امر): أنهم أهل بيته خاصة.
اهل رجل همان آل و خاندان وپيروان او هستند.
مجمع البحرين - الطريحي - (ج 5 / ص 203)

جلال الدين سيوطى در تفسير الدر المنثور بيست روايت از طرق گوناگون نقل كرده است كه مراد از اهل بيت عليهم السلام رسول خدا، علي، فاطمه و حسنين هستند، كه به يك مورد اشاره مي كنيم:

أخرج ابن جرير وابن أبي حاتم والطبراني وابن مردويه عن أم سلمة رضي الله عنها زوج النبي صلى الله عليه وسلم : « أن رسول الله صلى الله عليه وسلم كان ببيتها على منامة له عليه كساء خيبري ، فجاءت فاطمة رضي الله عنها ببرمة فيها خزيرة فقال رسول الله صلى الله عليه وسلم » ادعي زوجك ، وابنيك ، حسناً ، وحسيناً ، فدعتهم فبينما هم يأكلون إذ نزلت على رسول الله صلى الله عليه وسلم { إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت ويطهركم تطهيراً } فأخذ النبي صلى الله عليه وسلم بفضلة ازاره ، فغشاهم إياها ، ثم أخرج يده من الكساء وأومأ بها إلى السماء ، ثم قال : اللهم هؤلاء أهل بيتي وخاصتي ، فاذهب عنهم الرجس ، وطهرهم تطهيراً ، قالها ثلاث مرات . قالت أم سلمة رضي الله عنها : فادخلت رأسي في الستر فقلت : يا رسول الله وأنا معكم فقال : «إنك إلى خير مرتين » .

از ام سلمه نقل شده است كه گفت: رسول خدا صلى الله عليه و آله در خانه من بود وعبايى خيبرى پوشيده بود، فاطمه وارد شد رسول خدا فرمود: همسرت على و دو فرزندت حسن و حسين را فراخوان، فاطمه آنان را فراخواند و مشغول تناول غذا شدند، ناگهان اين آيه نازل شد: (خداوند اراده فرموده است تا رجس و پليدي را از شما خاندان دور نمايد و شما را پاكيزه كند) رسول خدا عبا را روي سر آنان كشيد و همه را زير عبا قرار داد سپس دست به آسمان بلند كرد و عرضه داشت: ( خداوندا ! اينان اهل بيت منند ، خداوندا ! هرگونه پليدى را از آنان ببر و به تمام معنا پاكشان ساز ) .اين سخن را سه بار تكرار كرد، ام سلمه گفت : آيا من از ايشان نيستم ؟ فرمود : تو به راه خير هستى، و دو بار آن را تكرار نمود.
الدر المنثور ، ج 6 ص 603، اسم المؤلف: عبد الرحمن بن الكمال جلال الدين السيوطي الوفاة: 911 ، دار النشر : دار الفكر - بيروت – 1993.

حسكاني ديگر ناقل روايات نازل شده پيرامون آيات قرآن نيز چندين روايت در ارتباط با اين آيه آورده است از جمله:

روايت جابر بن عبدالله انصاري که مي گويد:

نزلت هذه الآية على النبي ص و ليس في البيت إلا فاطمة و الحسن و الحسين و عليّ إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً فقال النبي ص: اللهم هؤلاء أهلي ».

وقتي كه اين آيه نازل شد در خانه كسي نبود جز فاطمه، حسن، حسين وعلي، رسول خدا عرض كرد: خدايا اينان اهل منند.

حسکاني، حاکم، شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، ج‏2، ص 29، ح 64

نتيجه اين بخش از بر رسي پيرامون آيه تطهير حضور امير مؤمنان علي عليه السلام را در كنار رسول خدا و همسر و دو فرزندش را نشان مي دهد كه به بزرگترين منقبت و فضيلت از طرف خداوند بشارت داده مي شوند و آن پاكي و طهارت و دور بودن از هر گونه آلودگي و پليدي است، كه خود برتري آن حضرت بر بسياري از پيامبران را نشان مي دهد، (اگر چه او پيامبر نيست وفقط منصب خلافت و جانشيني را دارد).
 

بردوک بزرگ

عضو جدید
کاربر ممتاز
جناب بردوک میخوام یه چیزی یا سوالی ازتون بپرس بعد از طرح یه داستان
یه زن و شوهری در بیابان تنها بودن و کل دارایی اونا یه گوسفند بود یه روز پادشاهی تو بیابان گم میشه و از کاره خدا میره سراغ پیر مرد و پیر زن بعد پیر مرد و پیر زن بدون اینکه بدونن طرف پادشاهه کل سرمایه زندگیشون رو که همون گوسفند بود برا اون پادشاه میکشن و کباب میکنن شاه موقع رفتن گفت من در فلان کشور پادشاه هستم اگر کاری داشتین به اینجا بیاین گذشت بعد از چند سال زن و شوهر پیر زندگی بهشون سخت گیر شد برای اینکه تنها سرمایه زندگیشون رو داده بودن بعد با هم به کاخ پادشاه رفتن و شاه ماجرا رو برای وزیرانش تعریف کرد یکی گفت کرم شاه بالاست 10 تا گوسفتد بهش بدین یکی گفت 100 تا یکی گفت 200 تا تا اینکه یکی از وزیراش گفت اگکر شما تمام سرمایه خود را بهش بدین تازه برابر میشین ولی ازش تشکر نکردین حالا میخوام یه چیزی بگم امام حسین فرزند وصی النبی مولا علی ع تو کربلا برای اینکه دین خدا پا برجا بمونه تمام سرمایه زندگیش که بچه هاش بودن تو راه خدا داد خدا هم برای جبران این کار تمام اختیارات رو داده به امام حسین حالا سوال من اینه کدام از رهبران شما همیچین کاری رو کردن؟
دلیل توسل شیعه به اهل بیت اینه که خدا تمام اختیارات رو بهشون داده

نظر شما برای خودتان محترمه ولی متاسفانه از نظر بنده فقط یک نظر ساده از روی تعصب واحساس بود.
 

persian_land

عضو جدید
کاربر ممتاز
جناب بردوک میخوام یه چیزی یا سوالی ازتون بپرس بعد از طرح یه داستان
یه زن و شوهری در بیابان تنها بودن و کل دارایی اونا یه گوسفند بود یه روز پادشاهی تو بیابان گم میشه و از کاره خدا میره سراغ پیر مرد و پیر زن بعد پیر مرد و پیر زن بدون اینکه بدونن طرف پادشاهه کل سرمایه زندگیشون رو که همون گوسفند بود برا اون پادشاه میکشن و کباب میکنن شاه موقع رفتن گفت من در فلان کشور پادشاه هستم اگر کاری داشتین به اینجا بیاین گذشت بعد از چند سال زن و شوهر پیر زندگی بهشون سخت گیر شد برای اینکه تنها سرمایه زندگیشون رو داده بودن بعد با هم به کاخ پادشاه رفتن و شاه ماجرا رو برای وزیرانش تعریف کرد یکی گفت کرم شاه بالاست 10 تا گوسفتد بهش بدین یکی گفت 100 تا یکی گفت 200 تا تا اینکه یکی از وزیراش گفت اگکر شما تمام سرمایه خود را بهش بدین تازه برابر میشین ولی ازش تشکر نکردین حالا میخوام یه چیزی بگم امام حسین فرزند وصی النبی مولا علی ع تو کربلا برای اینکه دین خدا پا برجا بمونه تمام سرمایه زندگیش که بچه هاش بودن تو راه خدا داد خدا هم برای جبران این کار تمام اختیارات رو داده به امام حسین حالا سوال من اینه کدام از رهبران شما همیچین کاری رو کردن؟
دلیل توسل شیعه به اهل بیت اینه که خدا تمام اختیارات رو بهشون داده

وای بر من که شیعه ام و این جمله رو از یک هم مذهبم ببینم ......یه بار دیگه جمله ای که قرمز کردم برات بخون و از حرفی که زدی توبه کن ....... جبران ؟ خدا باید جبران کنه ؟
................
بچه بودیم یه شعری داشتیم : گر خدای من آن است که می دانم ..سنگ را در بغل شیشه نگه می دارد حالا نمی دونم چرا نمیشه یه شیعه و سنی رو کنار هم نگه داشت...
در ضمن دوست من وقتی با عزیزان سنی بحث می کنی یادت باشه منابعی که استفاده می کنی هم باید سنی باشه ..... من بهت پیشنهاد می کنم قرآن باز کنی و سوره بقره رو بخونی و وقتی رسیدی به آیه 48 سوره بقره که خدا در قرآن داد زده ولا یقبل منها شفاعه و لا یوخذ منها عدل و خودت ترجمه اش کن
 

hasan_g2002

عضو جدید
کاربر ممتاز
الان یکی میشه به من بگه که اینجا چه خبره ؟
موضوع با نظرات یک جورایی همخوانی نداره ...
میشه خواهش کنم برگردیم سر بحث اصلی و اختلافات را کانالیزه کنیم توی تایپک های مرتبط دیگه ؟
 

t4t

عضو جدید
آقای...

این امضاتون خیلی چندشناکه ببخشید

هر زنی بهتره اگه محتاجه کلفتی کنه اما تن فروشی نکنه

این امضاتون مخصوص مرداییه که میخوان زنای بی پناه رو مجاب و توجیه به کارای کثیف کنن
 

mohammad vaghei

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وای بر من که شیعه ام و این جمله رو از یک هم مذهبم ببینم ......یه بار دیگه جمله ای که قرمز کردم برات بخون و از حرفی که زدی توبه کن ....... جبران ؟ خدا باید جبران کنه ؟
................
بچه بودیم یه شعری داشتیم : گر خدای من آن است که می دانم ..سنگ را در بغل شیشه نگه می دارد حالا نمی دونم چرا نمیشه یه شیعه و سنی رو کنار هم نگه داشت...
در ضمن دوست من وقتی با عزیزان سنی بحث می کنی یادت باشه منابعی که استفاده می کنی هم باید سنی باشه ..... من بهت پیشنهاد می کنم قرآن باز کنی و سوره بقره رو بخونی و وقتی رسیدی به آیه 48 سوره بقره که خدا در قرآن داد زده ولا یقبل منها شفاعه و لا یوخذ منها عدل و خودت ترجمه اش کن
این جمله که تو روش حساس شدی در مورد انسان کوچیکی نیست دوست عزیز
آره خدا جبران میکنه منظورم جبران اجر وپاداش هست الان یه فرد عادی کاره خوبی بکنه پاداشش نزد خدا محفوظ هست یا نه جواب بده شما
 

kalla

عضو جدید
حالا شما برید آمار اعدامی های اهواز خوزستان کردستان و سایر مناطق سنی نشین رو بیارید بعد قضاوت کنید!!! و شعار مرگ بر مخالف!!!! بعد دم از وحدت بزنید!!
 

kalla

عضو جدید
دوست عزيز شما اگر اين حرفهاي خليفه دوم را قبول داريد چطور با عمل او كنار مي آييد
اگر واقف به برتريهاي امير المونين بوده اند چرا خلافت رو به ايشون واگذار نكردند؟؟؟
اون اسامي هم هر كدوم دليلي داره ولي خب مطمئنا فعلا شما دليل هم براتون قانع كننده نخواهد بود!!
پ.ن:پايين همين پست كه مشاهده ميكنيد گزينه اي هست با نام "پاسخ با نقل قول" خواهشا از اون استفاده كنيد واقعا كار سختي نيست!!
خب این سوال خیلی بزگیه!!! وقتی خلیفه ما اینطوری در مورد علی نقل کرده شما چطور ادعا میکنید که آنها با هم دشمن بوده اند؟!؟!!؟!؟ هیچکس به فضایل علی (ع) شک ندارد همین طور عمر(رض) و دوستی و فامیل بودن انها!!! چرا امام علی پس از به خلافت رسیدن ادعای خون خوااهیه همسر و غثب خلافت نکرد؟!؟!؟! این تناقضات ریشه در این دارد که این وسط روایات ساختگی چهره تاریخ صدر اسلام را تیره و تار نشان میدهد!! و همه مسلمانها رو منافق و دنیا ÷رست و کلا چهره اسلام رو خراب کردن!!! آیا اصحاب ÷یامبر که خداوند در قرآن و تورات و انجیل وصف میکند این بود که خلافت غثب کنند ودختر ÷یامبر بکشند؟! آیا علی (ع) به خاطر مسلحت اسلام سکوت کرد؟! این مصلحت که شما ادعا میکنید باعث مصلحت شد؟! ÷پس چرا شما سکوت نمیکنید؟!
 

Negar architect

عضو جدید

یه چیزی میگم لطفا کسی برداشت بد نکنه،امروز از یکی از علما شنیدم که اهل تسنن به پای بچه ها که شب ادراری داره اسم خلیفه دوم و سوم رو میذارن که خوب بشه.
اولا این درسته؟(منبع این حرف یه آیت الله العظماس که استاد 9 تا دانشگاس)
این به جز توسل،چیه؟


بی ادبی بود،از همه خواهرا و برادرای گلم عذر میخوام،ولی گاهی آدم نمیتونه جلوی انحرافو نگیره

خیلی جالبه!بعضی وقتا یه چیزایی درمورد سنی هامیگن که ما خودمونم هیچوقت نشنیدیم.خدا به همچین ادمایی رحم کنه.
 

smn_ash

عضو جدید
خیلی جالبه!بعضی وقتا یه چیزایی درمورد سنی هامیگن که ما خودمونم هیچوقت نشنیدیم.خدا به همچین ادمایی رحم کنه.
بله خیلی جالبه که چیزایی که اهل تسنن به شیعیان میگن خیلی بیشتر از ایناست که خودمونم تا بحال نشنیدیم............خدا از سر تقصیراتشون بگذره
 

Negar architect

عضو جدید
بله خیلی جالبه که چیزایی که اهل تسنن به شیعیان میگن خیلی بیشتر از ایناست که خودمونم تا بحال نشنیدیم............خدا از سر تقصیراتشون بگذره

مایه استادداشتم یه روز سر کلاس گفت سنی هااعتقاد دازن که خدا جمعه ها سوار یه خر میشه میاد پیش ما!ایشون به اصطلاح ایت ا... بودن واستاد چندین دانشگاه!منم گفتم ولیاستاد من یه همچین چیزی نشنیدم بیچاره فکر میکرد سر کلاس سنی نداریم,بعد حرفشو عوض کرد گفت البته بین همشون نیس,بعضی باورای غلطه که همه بین همه ادیان دیده میشه!یکی نبود بهش بگه اخه بدبخت اون خدایی که من میپرستم همون خداییه که تو میپرستی چجوری میتونی خداتو اینقد کوچیک کنی که بگی سوار خر میشه.من مطلبو اینجاخلاصه نوشتم چون فعلا وقت ندارم.ولی میخواستم بگم من تا حالا هیچوقت نشنیدم که یه سنی برای شیعه حرف در بیاره.اینو به خداقسم راست میگم.ولی خیلی از این ایت ا...هاتونو دیدم که علاوه بر حرف در اوردن تهمت هم میزنن.اولا که ما همه مسلمونیم, پس چجوری انتظار دارید که یهودیا وبقیه ادیان دیگه به ما احترام بزارن در حالی که ما با هم متحد نیستیم,وخودمون به هم بی احترامی میکنیم.مابرای همه امامها احترام قائلیم چون اونا از نوادگان پیامبرن.من زیاد وقت ندارم فقط این بحثا رو ول کنید.
 

smn_ash

عضو جدید
مایه استادداشتم یه روز سر کلاس گفت سنی هااعتقاد دازن که خدا جمعه ها سوار یه خر میشه میاد پیش ما!ایشون به اصطلاح ایت ا... بودن واستاد چندین دانشگاه!منم گفتم ولیاستاد من یه همچین چیزی نشنیدم بیچاره فکر میکرد سر کلاس سنی نداریم,بعد حرفشو عوض کرد گفت البته بین همشون نیس,بعضی باورای غلطه که همه بین همه ادیان دیده میشه!یکی نبود بهش بگه اخه بدبخت اون خدایی که من میپرستم همون خداییه که تو میپرستی چجوری میتونی خداتو اینقد کوچیک کنی که بگی سوار خر میشه.من مطلبو اینجاخلاصه نوشتم چون فعلا وقت ندارم.ولی میخواستم بگم من تا حالا هیچوقت نشنیدم که یه سنی برای شیعه حرف در بیاره.اینو به خداقسم راست میگم.ولی خیلی از این ایت ا...هاتونو دیدم که علاوه بر حرف در اوردن تهمت هم میزنن.اولا که ما همه مسلمونیم, پس چجوری انتظار دارید که یهودیا وبقیه ادیان دیگه به ما احترام بزارن در حالی که ما با هم متحد نیستیم,وخودمون به هم بی احترامی میکنیم.مابرای همه امامها احترام قائلیم چون اونا از نوادگان پیامبرن.من زیاد وقت ندارم فقط این بحثا رو ول کنید.
خیلی ممنونم.شما درست میگید.اما قبول کنید بعضی حرفایی که شما میگید شیعه ها میگن در مورد شما من قبول ندارم (یعنی شیعه چنین چیزی نمیگه)و نه نتها من ،خیلی ها میگن که شیعه ها نسبت به سنی ها چنین اعتقادی ندارن.
ولی خوب هستن بعضی ها که بد صحبت میکنن......چه نسبت به اهل سنت چه به اهل شیعه
ولی طالبان که فرقه ی نحرافی اهل سنت هست و بهائیت که فرقه ی انحرافی شیعه هست هردوشون به زد مسلمونا ی میانه رو مثل ماها کار میکنن.
 

مرتضی ساعی

کاربر فعال دفاع مقدس
کاربر ممتاز
هیچکس نشنیده که خلفای راشدین کمک کنن بعد از مرگشون چون این امر غیر ممکنه.ما توسل نمیکنیم میدونی چرا چون ما میدونیم خود پیامبرش در درگاه خدا عجز وناله می کرد.وقتی خدا با اون همه عظمت نزدیکتر از رگ گردنه به ما چه احتیاجی به توسل به غیر خداست؟ خدا که انسان نیست که به واسطه نیاز داشته باشه.

نه اخوی ، غیر ممکن نیست ، چون ویژگی موجود زنده تاثیر گذاری آن هست. و ائمه ما هم زنده هستند و ناظر بر اعمال ما ؛ و با توجه بر قرآن کریم ، که خدای یکتا میفرمایند ((،و لاتحسبن الذین قتلوا فى سبیل الله امواتا، بل احیاء عند ربهم یرزقون" (آل عمران : 169)
و هرگز کسانى را که در راه خدا کشته شده‌اند، مرده مپندار، بلکه زنده اند که نزد پروردگارشان روزى داده مى‌شوند ))

و معصومین(ع) از شهدای در راه خدا هستند و زنده هستند . و اون افرادی هم که نمیشه بهشون متوسل شد قطعا از شهدای فی سبیل الله نیستند ، چرا بسیار زیاد مواردی را دیدم که با توسل به همین شهدای جنگ خودمون ، مشکلشون رفع شده.
در پناه حق
 

بردوک بزرگ

عضو جدید
کاربر ممتاز
نه اخوی ، غیر ممکن نیست ، چون ویژگی موجود زنده تاثیر گذاری آن هست. و ائمه ما هم زنده هستند و ناظر بر اعمال ما ؛ و با توجه بر قرآن کریم ، که خدای یکتا میفرمایند ((،و لاتحسبن الذین قتلوا فى سبیل الله امواتا، بل احیاء عند ربهم یرزقون" (آل عمران : 169)
و هرگز کسانى را که در راه خدا کشته شده‌اند، مرده مپندار، بلکه زنده اند که نزد پروردگارشان روزى داده مى‌شوند ))

و معصومین(ع) از شهدای در راه خدا هستند و زنده هستند . و اون افرادی هم که نمیشه بهشون متوسل شد قطعا از شهدای فی سبیل الله نیستند ، چرا بسیار زیاد مواردی را دیدم که با توسل به همین شهدای جنگ خودمون ، مشکلشون رفع شده.
در پناه حق

ببین دوست گرامی شما برداشتت از زنده بودن شهدا اشتباه هستش. کسانی که در راه خدا کشته میشوند شهید هستند وشهدا زنده اند اما بعد زندگانی انها از حالت یک موجود زنده که داری تاثیرات متلف وتوانمندی های مختلف هستش خارجه.
 

اینشتین25

عضو جدید
مایه استادداشتم یه روز سر کلاس گفت سنی هااعتقاد دازن که خدا جمعه ها سوار یه خر میشه میاد پیش ما!ایشون به اصطلاح ایت ا... بودن واستاد چندین دانشگاه!منم گفتم ولیاستاد من یه همچین چیزی نشنیدم بیچاره فکر میکرد سر کلاس سنی نداریم,بعد حرفشو عوض کرد گفت البته بین همشون نیس,بعضی باورای غلطه که همه بین همه ادیان دیده میشه!یکی نبود بهش بگه اخه بدبخت اون خدایی که من میپرستم همون خداییه که تو میپرستی چجوری میتونی خداتو اینقد کوچیک کنی که بگی سوار خر میشه.من مطلبو اینجاخلاصه نوشتم چون فعلا وقت ندارم.ولی میخواستم بگم من تا حالا هیچوقت نشنیدم که یه سنی برای شیعه حرف در بیاره.اینو به خداقسم راست میگم.ولی خیلی از این ایت ا...هاتونو دیدم که علاوه بر حرف در اوردن تهمت هم میزنن.اولا که ما همه مسلمونیم, پس چجوری انتظار دارید که یهودیا وبقیه ادیان دیگه به ما احترام بزارن در حالی که ما با هم متحد نیستیم,وخودمون به هم بی احترامی میکنیم.مابرای همه امامها احترام قائلیم چون اونا از نوادگان پیامبرن.من زیاد وقت ندارم فقط این بحثا رو ول کنید.
به عنوان یه سنی با حرفتون موافقم دوست عزیز:gol:
 

اینشتین25

عضو جدید
سلام دوستان....
من یک سنی ام و سنی یعنی پیرو سنت های پیامبر اکرم و از نظر پیامبر لعنت به انسان های دیگر بسیار کار ناشایستی هست.
ولی ما خداروشکر تابحال به هیچکس توهین نمیکنیم چون سخنان پیامبر خیلی واسمون ارزشمنده....
ولی ما میبینیم که برادران شیعه در سخنرانی های روی منبر و مخصوصا در حسینیه ها و ایام محرم لعنت و توهین به سه خلیفه ی اول میکنند که تنم به لرزه می افته.
باور کنید من خود به خود تا اسم مبارک حضرات ابوبکر و عمر و عثمان و علی میشنوم تنم به لرزه می افته حالا بعضیا ظاهرا از قیامت و حساب کتابی نمیترسند .
واقعا برای بعضیا متاسفم و آرزوی هدایت دارم....
دیگه عرضی نیست دوستان......
ولی یادتون باشه برای این که مسلمونید باید مدیون حضرت عمر باشید که دین اسلام را به ایران آورد....
موفق باشید......
 

smooth criminal

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام دوستان....
من یک سنی ام و سنی یعنی پیرو سنت های پیامبر اکرم و از نظر پیامبر لعنت به انسان های دیگر بسیار کار ناشایستی هست.
ولی ما خداروشکر تابحال به هیچکس توهین نمیکنیم چون سخنان پیامبر خیلی واسمون ارزشمنده....
ولی ما میبینیم که برادران شیعه در سخنرانی های روی منبر و مخصوصا در حسینیه ها و ایام محرم لعنت و توهین به سه خلیفه ی اول میکنند که تنم به لرزه می افته.
باور کنید من خود به خود تا اسم مبارک حضرات ابوبکر و عمر و عثمان و علی میشنوم تنم به لرزه می افته حالا بعضیا ظاهرا از قیامت و حساب کتابی نمیترسند .
واقعا برای بعضیا متاسفم و آرزوی هدایت دارم....
دیگه عرضی نیست دوستان......
ولی یادتون باشه برای این که مسلمونید باید مدیون حضرت عمر باشید که دین اسلام را به ایران آورد....
موفق باشید......
مرسی دوست عزیز، امیدوارم بعضی از این مسلمون نما ها، یاد بگیرن که تو دین اسلام، توهین و تهمت، اصلا کار شایسته ای نیست
و قضاوت در باره آدما و کارهاشون فقط کار خداست
 

مرتضی ساعی

کاربر فعال دفاع مقدس
کاربر ممتاز
ببین دوست گرامی شما برداشتت از زنده بودن شهدا اشتباه هستش. کسانی که در راه خدا کشته میشوند شهید هستند وشهدا زنده اند اما بعد زندگانی انها از حالت یک موجود زنده که داری تاثیرات متلف وتوانمندی های مختلف هستش خارجه.
پس یا زنده اند یا نه ، ببین الان شمایی که دلیل واضح و اَشکار قرآن کریم را قبول نمیکنی ، حالا خود دانی.
 

Ehi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام دوستان....
من یک سنی ام و سنی یعنی پیرو سنت های پیامبر اکرم و از نظر پیامبر لعنت به انسان های دیگر بسیار کار ناشایستی هست.
ولی ما خداروشکر تابحال به هیچکس توهین نمیکنیم چون سخنان پیامبر خیلی واسمون ارزشمنده....
ولی ما میبینیم که برادران شیعه در سخنرانی های روی منبر و مخصوصا در حسینیه ها و ایام محرم لعنت و توهین به سه خلیفه ی اول میکنند که تنم به لرزه می افته.
باور کنید من خود به خود تا اسم مبارک حضرات ابوبکر و عمر و عثمان و علی میشنوم تنم به لرزه می افته حالا بعضیا ظاهرا از قیامت و حساب کتابی نمیترسند .
واقعا برای بعضیا متاسفم و آرزوی هدایت دارم....
دیگه عرضی نیست دوستان......
ولی یادتون باشه برای این که مسلمونید باید مدیون حضرت عمر باشید که دین اسلام را به ایران آورد....
موفق باشید......

دوست عزیز کی گفته سنی ها به شیعیان توهین نمیکنن؟
بنده در یکی از شهرهای ایران که سنی های حنفی آن بیشتر از شیعیان هستند زندگی میکنم.اینها اگه پلیس بالاسرشون نباشه دخل همه ما رو توی 1 روز میارن.مثه اینکه از اوضاع خبر نداری شما؟
یادت نمیاد حنفی های ترکمن 60-70 سال پیش و بلکه بیشتر میگفتن 7 تا شیعه بکشیم میریم بهشت؟ یادت نمیاد سر راه کاروان ها و قافله ها بین ترکمنستان و خراسان قرار میگرفتن و همه رو قتل عام میکردن؟
دوست عزیز این حضرت عمر شما میدونی چند حلال خدا رو حرام کرده؟ میدونی چه بدعتهایی در دین گذاشته و چه شکافهایی رو در اسلام وارد کرده که این طور ازش یاد میکنی؟
بهترین خلیفه میان سه خلیفه اول خلیفه اول شما بود که حداقل کمترین بدعت ها رو در دین وارد کرد ولی دو تای بعدی به قدری افتضاح به بار آوردن که زن حضرت محمد(ص)،عایشه در وصف عثمان گفت:این نعثل را بکشید،همانا وی کافر شده است!
بله دوست عزیز این عایشه همون عایشه ای هست که جنگ جمل را به راه انداخت!!!
شما یا خواب هستی یا اینکه داری طبق معمول اهل تسنن لجاجت میکنی
اینقدر حرف هست که حوصله و وقت ندارم وگرنه روشنت میکردم
 

بردوک بزرگ

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوست عزیز کی گفته سنی ها به شیعیان توهین نمیکنن؟
بنده در یکی از شهرهای ایران که سنی های حنفی آن بیشتر از شیعیان هستند زندگی میکنم.اینها اگه پلیس بالاسرشون نباشه دخل همه ما رو توی 1 روز میارن.مثه اینکه از اوضاع خبر نداری شما؟
یادت نمیاد حنفی های ترکمن 60-70 سال پیش و بلکه بیشتر میگفتن 7 تا شیعه بکشیم میریم بهشت؟ یادت نمیاد سر راه کاروان ها و قافله ها بین ترکمنستان و خراسان قرار میگرفتن و همه رو قتل عام میکردن؟
دوست عزیز این حضرت عمر شما میدونی چند حلال خدا رو حرام کرده؟ میدونی چه بدعتهایی در دین گذاشته و چه شکافهایی رو در اسلام وارد کرده که این طور ازش یاد میکنی؟
بهترین خلیفه میان سه خلیفه اول خلیفه اول شما بود که حداقل کمترین بدعت ها رو در دین وارد کرد ولی دو تای بعدی به قدری افتضاح به بار آوردن که زن حضرت محمد(ص)،عایشه در وصف عثمان گفت:این نعثل را بکشید،همانا وی کافر شده است!
بله دوست عزیز این عایشه همون عایشه ای هست که جنگ جمل را به راه انداخت!!!
شما یا خواب هستی یا اینکه داری طبق معمول اهل تسنن لجاجت میکنی
اینقدر حرف هست که حوصله و وقت ندارم وگرنه روشنت میکردم

خدای روشن کن که از تاریکی در بیایم.مرد حسابی شما که یکی از مراجعتون فتوا داده بوده که مال اهل سنت را اگر بدزدید بازم حلاله.یارو فتوا داده اگر همسر انسان عادت ماهیانه داشته باشه میشه با ماد زن رابطه داشت.بعد شما امدی ملتو روشن کن.اول خدت روشن باش بعد به فکر ملت.

تو همین جامعه اسلامی تو شهر شیعه نشین یک اهل سنت نمیتونه تو مسجد نماز بخونه بعد اومدی دم از حق میزنی؟
یعنی شان جنابعالی اینقدر بالا رفته که به همسر پیامبر خرده بگیری؟
کدام بدعت همون زنای شرعی دیگه ؟الان خیلی سخته که زنای شرعی از بین رفته.شما که دارید اونو پس دردتون چیه؟
 

Ehi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خدای روشن کن که از تاریکی در بیایم.مرد حسابی شما که یکی از مراجعتون فتوا داده بوده که مال اهل سنت را اگر بدزدید بازم حلاله.یارو فتوا داده اگر همسر انسان عادت ماهیانه داشته باشه میشه با ماد زن رابطه داشت.بعد شما امدی ملتو روشن کن.اول خدت روشن باش بعد به فکر ملت.

تو همین جامعه اسلامی تو شهر شیعه نشین یک اهل سنت نمیتونه تو مسجد نماز بخونه بعد اومدی دم از حق میزنی؟
یعنی شان جنابعالی اینقدر بالا رفته که به همسر پیامبر خرده بگیری؟
کدام بدعت همون زنای شرعی دیگه ؟الان خیلی سخته که زنای شرعی از بین رفته.شما که دارید اونو پس دردتون چیه؟


دوست عزیز شما فارسی بلدید اصلا؟ یه خورده بهتر و با آرامش بنویسید
اولا سفسطه نکنید و الکی شلوغش نکنید!
کدام مرجع فتوا داده بود؟ با من با مدرک حرف بزنید.اسمش را بگویید؟ دیده اید یا مانند اکثریت اهل تسنن فقط شنیده اید؟
ثانیا مورد نزدیکی با همسر در عادت ماهیانه در قرآن آمده که ممنوع است و شیعیان هرگز خلاف نص صریح قرآن حرف نمیزنند
چه کسی گفته اهل سنت نمیتوانند در مسجد شیعیان نماز بخوانند؟ چرا حرف بیهوده میزنی عزیز من؟
و اما رابعا عایشه همسر پیامبر باید در محکمه عدل الهی بابت بلوایی که در جنگ جمل به همراه طلحه و زبیر به راه انداخت جواب پس دهد.چون همسر پیغمبر هست یعنی آدم خوبیست؟ مگر ابولهب عموی پیغمبر نبود؟ پس چرا آیه تبَّت یدا ابی لهب نازل شد؟
آقاجان اولا زنای شرعی نه و متعه! ثانیا شما مگر آیه 24 سوره نساء رو نخوانده اید؟
این آیه صیغه(متعه) رو با قید مبلغ مقرر و مورد توافق طرفین جایز شمرده به شرطی که زن پاکدامن و با ایمان باشد.(بنده با افراد لاابالی که از این شرط الهی سوء استفاده میکنند مخالفم و منظورم اون افراد پلید نیست!از هر هر قومی که میخواهند باشند!) نکنه شما کاسه داغتر از آش شده اید و نعوذُ بالله از خدا بیشتر میفهمید؟یا عمر بیشتر میفهمید؟
اما در مورد بدعتهایی که این جناب عمر شما گذاشته همین بس که نماز باطل تراویح رو بدعت کرد و این نماز و خلقش از جناب عمر بسیار جالب و خنده دار هم هست!
بدعت دوم دست بسته نماز خواندن است که تا زمان ابوبکر جایز نبود.این حضرت عمر شما به لحاظ علمی و اجتهادی به قدری ضعیف و جاهل بود که مدام دست به گریبان مولای متقیان حضرت علی (ع) میشد تا جایی که در کتب اهل تسنن گفته شده که عمر متجاوز از 100 بار عبارت ((لَولا علیُّ لَهَلَکَ عُمر)) یعنی اگر علی نبود عمر هلاک میشد را به زبان آورده است
حال قضاوت کنید چه فرد نالایق و جاهلی خلیفه مسلمین شده است
از شما هم میخواهم کمی مطالعه کنید و تحت تاثیر کلام پیروان لجوج خود قرار نگیرید و هر باطلی را نپذیرید.شب اول قبر باید بابت گوش و چشم و عقلی که خداوند سبحان به شما داده جواب پس دهید
 
آخرین ویرایش:

eb@d

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام دوستان....
من یک سنی ام و سنی یعنی پیرو سنت های پیامبر اکرم و از نظر پیامبر لعنت به انسان های دیگر بسیار کار ناشایستی هست.
ولی ما خداروشکر تابحال به هیچکس توهین نمیکنیم چون سخنان پیامبر خیلی واسمون ارزشمنده....
ولی ما میبینیم که برادران شیعه در سخنرانی های روی منبر و مخصوصا در حسینیه ها و ایام محرم لعنت و توهین به سه خلیفه ی اول میکنند که تنم به لرزه می افته.
باور کنید من خود به خود تا اسم مبارک حضرات ابوبکر و عمر و عثمان و علی میشنوم تنم به لرزه می افته حالا بعضیا ظاهرا از قیامت و حساب کتابی نمیترسند .
واقعا برای بعضیا متاسفم و آرزوی هدایت دارم....
دیگه عرضی نیست دوستان......
ولی یادتون باشه برای این که مسلمونید باید مدیون حضرت عمر باشید که دین اسلام را به ایران آورد....
موفق باشید......

من که به نوبه خودم کمال تشکر رو از ایشون دارم که در کمال صلح و صفا و بدون کوچکترین خشونتی فقط به هدف رضای خدا به کشور مون تجاوز کردند وهمه رو از دم تیغ مسلمون کردند(قادسیه.جنگ نهاوند. رشادتهای جناب خالد بن ولید عزیز و...........)
 

شادیاخ

عضو جدید
گمان نکنم نه امام اول شیعه نسبت به خلیفه دوم فضیلتی داشته باشه نه خلیفه دوم نسبت به امام اول شیعه هر دو دست پرورده یک ایدوئولوژی بودند و جز شمشیر و زن چیزی در زندگی خود نشناختند در کشتار نسبت به هم سبقت گرفته و تعداد بیشتر کشته هارو فضیلتی برای خود می شمردند
 
بالا