اعتراف میکنم که ...
- شروع کننده موضوع pesare abidell
- تاریخ شروع
اعتراف ک نه دارم مینالم از درد-به خاطر الودگی هوا گلوم گرفته-2 هفتس همش سرفه میکنم قرص و شربت هرچی خوردم خوب نشدم-از بس سرفه کردم الان ی دو روزی میشه سرم درد گرفته دیوونم کرده -چی کار کنم ملت؟
FilmBazZZ
کاربر بیش فعال
منم رفیقم اینجوری بود، کلماستین خورده بود میگفت خوبه.
اعتراف
من زندگي را دوست دارم
ولي از زندگي دوباره مي ترسم!
دين را دوست دارم
ولي از كشيش ها مي ترسم!
قانون را دوست دارم
ولي از پاسبان ها مي ترسم!
عشق را دوست دارم
ولي از زن ها مي ترسم!
كودكان را دوست دارم
ولي از آينه مي ترسم!
سلام را دوست دارم
ولي از زبانم مي ترسم!
من مي ترسم ، پس هستم
اين چنين مي گذرد روز و روزگار من
من روز را دوست دارم
ولي از روزگار مي ترسم!
من زندگي را دوست دارم
ولي از زندگي دوباره مي ترسم!
دين را دوست دارم
ولي از كشيش ها مي ترسم!
قانون را دوست دارم
ولي از پاسبان ها مي ترسم!
عشق را دوست دارم
ولي از زن ها مي ترسم!
كودكان را دوست دارم
ولي از آينه مي ترسم!
سلام را دوست دارم
ولي از زبانم مي ترسم!
من مي ترسم ، پس هستم
اين چنين مي گذرد روز و روزگار من
من روز را دوست دارم
ولي از روزگار مي ترسم!
اعتراف میکنم زدم به سیم اخر!فک کنم دیوونه شدم!
77
77
اعتراف اینکه : در این شیوه سرآمد شده ام
پدرم خواست که فرزند مطیعی بشوم
شعر پیدا شد و من آنچه نباید شده ام
عشق یرخواست که شاعرتر از آنم بکند
که همان لحظه ی دیدار تو شاید شده ام
شعر و عشق این سو آن سوی صراط اند که من
چشم را بسته و از واهمه اش رد شده ام
مدعی نیستم اما هنری بهتر از این؟
که همانی که کسی حدس نمی زد شده ام
مادرم شاعری و عاشقی ام را که گریست
باورم گشت که گمگشته ی مقصد شده ام
پیرزن گر چه بهشتی ست، دعایم همه اوست
یادم انداخت که چندیست مردد شده ام
یادم انداخت زمان قید مکان را زد و رفت
منِ جامانده در این قرن زمانزد شده ام
مثل آئینه که از دیدن خود می شکند
مثل عکسم که نمی خواست بخندد شده ام
لحظه ها نیش به بلعیدن روحم زده اند
شکل آن سیب که از شاخه می افتد شده ام
همسرم حاصل جمع همه ی آینه هاست
77
اعتراف اینکه : در این شیوه سرآمد شده ام
پدرم خواست که فرزند مطیعی بشوم
شعر پیدا شد و من آنچه نباید شده ام
عشق یرخواست که شاعرتر از آنم بکند
که همان لحظه ی دیدار تو شاید شده ام
شعر و عشق این سو آن سوی صراط اند که من
چشم را بسته و از واهمه اش رد شده ام
مدعی نیستم اما هنری بهتر از این؟
که همانی که کسی حدس نمی زد شده ام
مادرم شاعری و عاشقی ام را که گریست
باورم گشت که گمگشته ی مقصد شده ام
پیرزن گر چه بهشتی ست، دعایم همه اوست
یادم انداخت که چندیست مردد شده ام
یادم انداخت زمان قید مکان را زد و رفت
منِ جامانده در این قرن زمانزد شده ام
مثل آئینه که از دیدن خود می شکند
مثل عکسم که نمی خواست بخندد شده ام
لحظه ها نیش به بلعیدن روحم زده اند
شکل آن سیب که از شاخه می افتد شده ام
همسرم حاصل جمع همه ی آینه هاست
حیف من آنچه که او یاد ندارد شده ام.
اعتراف میکنم من هفته پیش گوشی مامانمو از ارتفاع یک متری انداختم پایین شیشش خط افتاد
اعتراف میکنم یه روز که رفتم سلف و ظرفو برداشتم، به آقایی که غذا میریخت گفتم شما این ظرفا رو میشورید یا دستمال میکشید؟؟؟! 
(مخصوصاً گفتم).
بعد آقاهه خندید ولی بهش برخورد و گفت میشوریم!.... بعد خلاصه خیلی باحال شد قضیه.... گفت من بهم برخورد...چجوری میشه فقط دستمال کشید؟؟....مثلا فکرکن قرمه سبزی رو دستمال بکشیم خخخ. بعد رفت دو تا آقا و خانوم که طرفا رو میشورن اورد تا اثبات کنه میشورن!. و توضیح میداد که این ظرفا پشتشون چسبه! چربی و کثیفی روشونم بخاطر اینه آب گرم تو دانشکده نداریم!. خخخ. بعد روز بعد دیدم تا چند روز طرفا تمیز بود. ولی دوباره ......!!!!!
البته نسبت به قبل بهتر شده.
(مخصوصاً گفتم).بعد آقاهه خندید ولی بهش برخورد و گفت میشوریم!.... بعد خلاصه خیلی باحال شد قضیه.... گفت من بهم برخورد...چجوری میشه فقط دستمال کشید؟؟....مثلا فکرکن قرمه سبزی رو دستمال بکشیم خخخ. بعد رفت دو تا آقا و خانوم که طرفا رو میشورن اورد تا اثبات کنه میشورن!. و توضیح میداد که این ظرفا پشتشون چسبه! چربی و کثیفی روشونم بخاطر اینه آب گرم تو دانشکده نداریم!. خخخ. بعد روز بعد دیدم تا چند روز طرفا تمیز بود. ولی دوباره ......!!!!!
البته نسبت به قبل بهتر شده.
اعتراف میکنم امروز حوصله کار کردن ندارم
Uchiha Itachi
عضو جدید
اعتراف می کنم که آدم ضعیفی هستم ولی دیگه نمی خوام ضعیف باشم.
اره من شکلک میدزدم -خو راحت تره -میگیری میکشی راحت خخخ
کار سختشو من انجام میدم بعد تو راحت کش میری؟
راحت طلب مجرم سارق
دیگه استعداد مجرمی من تا همین اندازه رشد کرده -باشد ک به لطفش یه چند میلیاردی بزنم به جیب -قول میدم بعدش اعتراف کنم اما پولا رو پس نمیدم
بروووووووو
باوووووشه
وقتی میتونی بری کانادا چرا پس بدی؟
دوستای گلم جو باشگاه به وسیله یه سری کاربر مسموم شده و همون طور ک خودتون منو میشناسید همش باید حرص بخورم از حماقت مردم و باید یا با این ادم ها دهن به دهن بشم ک حالم بد میشه از تظاهرشون و یا باید سکوت کنم ک نمیتونم
این ادم ها هم معلومه از کجا نون میخورند -نوش جونشون بخورند من تو مرامم نیست کسی رو از نون خوردن بندازم
فقط آرامش خودم برام مهمه
حسن باشه محمود باشه هر کی میخواد باشه به قول دیالوگ یه فیلمی واسه ما بدبخت بیچاره ها هیچ فرقی نمیکنه به کی باید مالیات بدیم
البته رفتن من و شما از اینجا هم باعث خوشحالی این افراد میشه هم ناراحتی -خوشحالی ک مشخصه چون هر اراجیفی ک دوست دارن غالب کاربرا میکنن و متاسفانه بقیه فقط سر تکون میدن به نشانه تایید و به خودشون زحمت ی سرچ ساده و دنبال کرن نظرات دیگه رو نمیدن -این جور آدم ها حقشونه تو همون حماقت بمونن -والا -مگه اونایی ک از من بیشتر میدونن چند سال قبل اومدن به من بگن منصور این راه هم هست -خودم بهش رسیدم -چون کنجکاو بودم -چون خودم خواستم-بگذریم
دلیل ناراحتیشون هم اینه ک این افراد باید بالاخره باید چند نفر باشند تا باهاشون یه بحثی کنن یه چند تا کپی از سایت های خودشون کنند تو اینجا و در آخر کارکرد ماهیانه و لینک بدن ک ببینید من چقدر تو اینجا فعالیت کردم و نونشون رو بخورن
مثلا قرار بود اعتراف نامه باشه -فقط نامه شد
سایت خوبی بود -اره بود -الانم هی میشه گفت هنوزم یکمی خوبه -چیزای زیادی یاد گرفتم از کاربرا -چه اونایی ک از خودم بزرگتر بودن چه کوچکتر
خیلی ها رو هم اون اولا اذیت کردم و بد سره کار گذاشتم- خیلی از دوستام و اقوام رو هم به اینجا دعوت کردم و حتی خودم براشون آی دی ساختم (خراجم ک میکردن منم با آی دی اونا آن میشدم
با بچه های خوبی تو اینجا اشنا شدم ک دوستی با چند تاشون از مجازی به واقعی هم کشید
چند نفری از دستم دلخور شدن -البته بابت همه اونا ناراحت نیستم -بعضیا حقشون بوده -بعضی ها رو هم از قصد باهاشون این جور رفتار کردم ک بدونن قرار نیست همه چی بر وقف مرادشون باشه و همه دست ب سینه باشن براشون به صرف اینکه دخترند (هدف اموزشی بوده
به هر حال-قرار نیست من تاپیک خدافظی بزنم و تا 1 ماه بعدشم هی بیام ببینم کاربرا چی گفتن و چقدر التماس کردن ک نرم و فلان
کم کم میخوام فعالیتم رو کم کنم و سعی میکنم تو تاپیکا شرکت نکنم و بعدش دیگه کلا دیگه کوچ میکنم از اینجا
میدونم دلتون واسم تنگ میشه -واسه همین تو تلگرام فعلا هستم -از مریدا میتونید ای دیم رو بگیرید
راه دیگشم اینه بیاید تو پیجم و به عکسم خیره بشید و اشک فراغ(اخرشم املای من خوب نشد) بریزید واسم -همتون رو دوس دارم بوس
اصن .........
هر کی از اینجا بره خر است
من ک میدونم تحمل دوری منو نداری تپل.منتظر ظهورت میمونم
اصن .........
هر کی از اینجا بره خر است
من ک میدونم تحمل دوری منو نداری تپل.منتظر ظهورت میمونم
من ظهور نمیکنم خروج میکنم خخخ این خروج خیلی معنی ها میده
Similar threads
| Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
|---|---|---|---|---|
|
بازیهایی که تا حالا با دخترا کردید اعتراف کنید | زنگ تفريح | 49 | |
|
دانشجويان اعتراف كنيد!!! | زنگ تفريح | 1 | |
|
نمیدونم چیرا همش فک میکنم این روزا یه خبریه؟!!!! | زنگ تفريح | 321 | |
|
احساس میکنم عاشق شدم | زنگ تفريح | 92 | |
|
بجه ها امشب خیلی ذلم گرفته هر کاریم میکنم بی فایدس | زنگ تفريح | 26 |