only
عضو جدید

ز من تنهاتری ای عشق، با من چشم را تر کن
بیا با من بگو دردت، به یادم ناله ها سر کن
مگر دیگر سخن با من نخواهی گفت، خوب من
بیا اوضاع فردا را برایم، شادمان تر کن
اگر دیدی که پروازم دگر همسوی خاکت نیست
مرا هر طور که می خواهی بیا بی بال و بی پر کن
شدی از فرط تاریکی به نور دیگران محتاج
منم فانوس پر مهرت،مرا اینگونه باور کن