اشعار و نوشته هاي عاشقانه

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هـــیــچ کـــس
بــهــتـــر از مـــن
نــمــیــتــوانــد راه بــیــایــد بــا دلــت
...
پــس پــایــت را
از روی گــلــوی دلــم بــردار
بــگــذار نــفــس بــکــشــد
. . .!
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
بعضی وقت ها
بعضی ها
بی صدا
از زندگیَت می روند
بی خداحافظی
......با پای ِ برهنه
روی نوک پا
پاور چین پاور چین...
تا مبادا صدای تق تق كفش هاشان
آگاهت كند از رفتنشان ...............!
ܓ✿



 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
روزگــــــار ؛

نــَـبودنتــــ را بــَــرایم دیـڪتـــہ مے ڪُـند ...

و نــُــمره ےِ مــــَــטּ بــاز مے شـود ✘ صفـــــــــــر ✘

هـَـنـــــــوز !!!

نــَـبودنتــــ را یـــاد نــَـگرفــتہ ام ...!


 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
ای شب آرام،
ای
نور ماه،
ای عطر شکوفه ها،
امشب به سراغ یار من روید،
شاید که او چشمانش
را از برای خفتن بر هم نهاده،
خواب دلپذیری بیند.
کاری کنید که در خوابِ
خوش،
مشتاقانه از من یاد کند و سحرگاهان از پی دیدار من،
انگشت بر در
اتاقم زند.

ای عطر شکوفه ها،
ای نور ماه،
ای شب آرام،
مبادا مرا فریب
دهید،
زیرا صبحگاهان طعم بوسه های او،
به من خبر خواهد داد که دیشب به
بالینش رفته اید یا نرفته اید.



"از ادبیات ژاپنی، ترجمه ی شجاع الدین شفاء "
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کسی دستــهايت را نمی گیرد ،

در جيبــــت بـــگذارشان ...

شايد خاطره ای ته جيبت مانده باشد که هنوز گرم است ...




 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
حس می کنم حریر حضورت را در لحظه های سختی تنهایی
بوی تو در فضاى زمان جارى ست مانند عطر پونه ى صحرایی
در برف زارِ سردِ دلم کرده ست اى نرگس بهارى من سبزت
تقدیر ، این مقدّر بى برگشت، تقدیر، این سفیر اهورایى
می گوید از یکی شدنم با تو احساسم ، این لطافت سحرانگیز،
حسّم به من دروغ نمی گوید درپیشگاه اقدس شیدایى
بوی تو را شنیده ام از باران، بارانِ چشم هاىِ غزلْ کاران
در آبسال سبز غزل کاری با رمزِ صبح شرجى ِرؤیایی
آتش زدى به ظلمت ایمانم ، برداربستِ طاقت ِ بنیانم
با چشم و روى ِ روشن ِ خورشیدى ، با گیسوى طنابى یلدایى
عاشق که مى شدم نهراسیدم از فتنه هاى واهى بدنامى
از آن که گفته اند که مى ارزد ، عاشق شدن به فتنه ى رسوایى
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
چقـــــدر سخته
سراغ کســـــــی رو ازت بگیرند که...
فقط
خودت میدونی که چقــــــــدر دوسش داری
و سخت تر این که
لبخند بزنی و بگی که
خوبه
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز




ساز دلم ناکوک است
هرچه مضراب می زنم
صدای دلنوازی از آن به گوش نمی رسد
گویی
هر نوایی که خودش می خواهد، سر می دهد
من آواز اصفهان می نوازم
او به حجاز می رود،
من ماهور می نوازم
او شور می زند
می دانی،

با ساز ناکوک نباید نواخت
یا باید بدانی چگونه کوکش می کنند
یا باید بدهی برایت کوکش کنند
کوک کردن آن که از ما بر نمی آید
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز

به شانــه ام زدی
تا تنهـــایی ام را تکانده باشــی...

به چــه دل خــوش کـــرده ای؟
تکاندن بــــرف
از شانه های یــک آدم برفــــــــی؟
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز

تو یادت نیست
ولی من خوب به خاطر دارم که
برای داشتنت
دلی را به دریا زدم
که از آب واهمه داشت...
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
فکر میکردم رفتنت فاجعه است!!!

عمق بدبختی و درد و رنج....
اما...
حالا فهمیدم که
عاشق دیگری شدنت فاجعه است!!!!!!
که درد دارد لامذهب....
که میسوزاند....
که تمام گذشته و خاطرات وباورهایم از عشق را
بر باد میدهد!
که مدام از خود میپرسم
مگر یک آدم چند بار عاشق میشود...؟!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گفت : می خوام برات یه یادگاری بنویسم .
گفتم:کجا ؟
گفت : رو قلبت .
گفتم مگه می تونی ؟
گفت : آره سخت نیست ، آسونه.
گفتم باشه .بنویس تا همیشه یادگاری بمونه.
یه خنجر برداشت .
گفتم این چیه ؟
گفت : هیسسسسس.
ساکت شدم .
گفتم : بنویس دیگه ، چرا معطلی .
خنجرو برداشت و با تیزی خنجر نوشت .
دوست دارم دیوونه.
اون رفته ، خیلی وقته ، کجا ؟ نمی دونم .
اما هنوز زخم خنجرش یادگاری رو قلبم مونده.
دوست دارم دیوونه
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
جاده یعنی
جایی که کسی در انتهايش عاشقانه مرا صدا میزند .
منتظر باش .
آمدنم اندکی فرصت میخواهد ..



 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
باور کن!

کار من نیست ،

کار ِ -دِل - است
......
- دِلَم -

- جایی میان ِ- نَفَس هایَت

گیر کرده است...



 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
فکر میکردم رفتنت فاجعه است!!!

عمق بدبختی و درد و رنج....
اما...
حالا فهمیدم که
عاشق دیگری شدنت فاجعه است!!!!!!
که درد دارد لامذهب....
که میسوزاند....
که تمام گذشته و خاطرات وباورهایم از عشق را
بر باد میدهد!
که مدام از خود میپرسم
مگر یک آدم چند بار عاشق میشود...؟!


من ساده بودم که

فکر می‌کردم قلبت را

فقط به من داده ای

نمیدانستم چند کپی هم

دیگران دارند!!!!!!!


 

&zohre&

عضو جدید
به تو ک کاری ندارم!

دارم ب درد خودم می میرم...

تقصیر من نیست که...

تو...

تنها درد منی....
 

&zohre&

عضو جدید
دلم ک گرفته باشد با شنیدن صدای دوره گرد هم گریه ام میگیرد...

چه برسد به مرور خاطرات با تو بودن...
 

marzi2011

عضو جدید
خدایاخدایا دیگر میترسم از آدم هایی که عاشق نمیشوند ولی عاشق کردن را خوب بلد اندخدایا
دیگر میترسم از آدم هایی که عاشق نمیشوند
ولی عاشق کردن را خوب بلد اند

دیگر میترسم از آدم هایی که عاشق نمیشوند
ولی عاشق کردن را خوب بلد اند

دیگر میترسم از آدم هایی که عاشق نمیشوند
ولی عاشق کردن را خوب بلد اند
 

marzi2011

عضو جدید
هیچ کس باور نمی کند
که من
به خاطر صدایی که
دوباره بشنوم
در کوچه های شبانه
تلف شدم …… مردم
تو صدای دل انگیز پیانویی بودی
که در یک شب مهتابی
در کلبه ای مجهول به گوش می رسید
هیچ کس باور نمی کند
که من
به خاطر….


 

marzi2011

عضو جدید
مي نويسم تا بداني:
هر چه داغ ها كهنه تر شود دير
تر ياد خواهد رفت !
مي نويسم تا بداني كه:
باران ابرم زود گزرند و باران
چشم عاشق ماندگارتر !
مي نويسم تا بداني كه:
رد پاي فاني و رد عشق سوزنده تر
از هر اتش !
مي نويسم تا بداني كه:
اسم ها تكراري ولي يادشان
همواره قشنگ !
مي نويسم تا بداني كه:
دوستت دارم
و يادت ماندگار تر از هرچه در يادم
خواهد ماند !
مي نويسم:
به اميد ديدار
و اگر دلتنگ مني
يك به يك فاصله ها را بردار !
 

marzi2011

عضو جدید
نمی گویم فراموش مکن هرگز، ولی گاهی به یاد آور، رفیقی را که می دانی، نخواهی رفت از یادش ...


سهم من از تو دلتنگیِ بی پایانیست که روزها دیوانه ام می‌کند ، شب ها شاعر
 

marzi2011

عضو جدید
زيباترين تصويري که در
زندگانيم ديدم نگاه
عاشقانه و معصومانه تو بود

زيباترين سخني که
شنيدم سکوت دوست
داشتني تو بود

زيباترين احساساتم
گفتن دوست داشتن تو بود

زيباترين انتظار زندگیم
حسرت ديدار تو بود

زيباترين لحظه زندگيم
لحظه با تو بودن بود

زيباترين هديه عمرم
محبت تو بود

زيباترين تنهاييم
گريه براي تو بود

زيباترين اعترافم
عشق تو بود




 

marzi2011

عضو جدید
من به دنبال دلاويزترين شعر جهان مي گشتم

يافتم ! يافتم ! آن نكته كه مي خواستمش !

با شكوفائي خورشيد و ،

گل افشاني لبخند تو،

آراستمش !

تار و پودش را از خوبي و مهر،

خوشتر از تافته ياس و سحربافته ام :

(( دوستت دارم )) را

من دلاويز ترين شعر جهان يافته ام !

تو هم، اي خوب من ! اين نكته به تكرار بگو !

اين دلاويزترين حرف جهان را، همه وقت،

نه به يك بار و به ده بار، كه صد بار بگو !

« دوستم داري » ؟ را از من بسيار بپرس !

« دوستت دارم » را با من بسيار بگو !
 

sana84

عضو جدید
تـــ ـــو را هيچگاه نمي توانم از زندگي ام پــ ــاک کنم
چون تو پــ ـــاک هستي
مي توانم تو را خطـــ خطــ ــي کنم
که آن وقت در زندان خطـ ـــ هايم براي هميشه مانـــ ـــدگار ميشوي
و وقتي که نيستي بي رنگــ ــي روزهايم را با مداد رنگــــ ــــي هاي يادت رنگ مي زنم
 

sana84

عضو جدید
انگشتانــــ ــــت را ...

به من قرض بــــ ــــده

برای شمـــ ـــردن لحظـــ ــــه های نبودنـــ ــــت

کـــ ــــم آورده ام!...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
این تو نیستی كه مرا از یاد برده ای

این منم كه به یادم اجازه نمی دهم

حتی از نزدیكی ذهن تو عبور كند

صحبت از فراموشی نیست

صحبت از لیاااقت است
 

Similar threads

بالا