اشعار و نوشته هاي عاشقانه

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هر چند که دلتنگ تر از تنگ بلورم

با کوه غمت سنگ تر از سنگ صبورم

اندوه من انبوه تر از دامن الوند
بشکوه تر از کوه دماوند غرورم
یک عمر پریشانی دل بسته به مویی است
تنها سر مویی ز سر موی تو دورم

ای عشق به شوق تو گذر می کنم از خویش
تو قاف قرار من و من عین عبورم

بگذار به بالای بلند تو ببالم
کز تیره ی نیلوفرم و تشنه ی نورم

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نشانی تو فقط
بغض همه ی سنگ ها و
یک دلِ سیر گریه کردن ابرهاست٬
و سرخی نشکفته یک خاک٬
پریدن اولین سهره ی بیدار٬

و دستخطی ساده٬ پریده رنگ
از نامه ای که هیچگاه به مقصد نرسید.
...
نشانی تو...
راستی نشانی تو کجاست؟!


 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دریا مرا باور کن !
مرا بفهم !
حتی اگر شده ...
... مرا ببلع !
من در کناری مانده ام !
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تولد من است امروز ..
ولی تو هیچ
هدیه ای برایم نداری
نگاه کن!
دست هایت خالی وُ - دلم پُر
پس
بی خیال!


برای دیدن عکس در اندازه اصلی اینجا کلیک کنید . اندازه اصلی 658x438 پیکسل میباشد
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

امروز
دلم ،
سراغ
تو را گرفت .
گفتم :
ببين گوشه
آسمان ،
ماه را چه تنهاست
چه
تنها . . .

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلم میخواد ببینمت بازم بخندی تو نگام
آخه فقط تو میدونی از زنده بودن چی میخوامدلم بهم میگفت تورو میشه یه جور دیگه خواست
آخه فقط قلب توئه که با من اینقدر سر به راستاز تو دلگیرم که نیستی کنارم .. من دارم می‌میرم تو کجایی من باز بی قرارم
میدونی جز تو کسی رو ندارم .. باورم نمیشه اینقدر آسون رفتی از کنارمترانه سرا: رشید رفیعی
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
اینــــجـا ،


جــایـی بـــرای ِ کسی ، خـــالی ست...


حجـــم ِ خـسته ی چــشم هـــا ،


خبـــرش را آورده انـــد ...!


 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اینــــجـا ،


جــایـی بـــرای ِ کسی ، خـــالی ست...


حجـــم ِ خـسته ی چــشم هـــا ،


خبـــرش را آورده انـــد ...!


یادتــــــ هستــــــــــ نشستـــ ـے کنارم گفتـــــــــ ــے:

به چشمانمـــــــــ نگــاه کن

زیبا ترین تصویر دنیا در چشمـــان من استــــــــــ

نگـــاه کردمـــــــــ

پلکــــ زد ـے و

زیبــا ترین تصویر دنیا دیگر نبود!

باید همان روز مـ ـے دانستمــــ که به کوتاهی یک پلکـــ زدن از چشمــ تو

مــ ـے افتمـــــــــــ!!!
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
اول از همه برایت آرزومندم که عاشق شوی،و اگر هستی، کسی هم به تو عشق بورزد،و اگر اینگونه نیست، تنهائیت کوتاه باشد،و پس از تنهائیت، نفرت از کسی نیابی.آرزومندم که اینگونه پیش نیاید، اما اگر پیش آمد،بدانی چگونه به دور از ناامیدی زندگی کني.
برایت همچنان آرزو دارم دوستانی داشته باشی،از جمله دوستان بد و ناپایدار،برخی نادوست، و برخی دوستدارکه دست کم یکی در میانشانبی تردید مورد اعتمادت باشد.
و چون زندگی بدین گونه است،برایت آرزومندم که دشمن نیز داشته باشی،نه کم و نه زیاد، درست به اندازه،تا گاهی باورهایت را مورد پرسش قرار دهد،که دست کم یکی از آنها اعتراضش به حق باشد،تا که زیاده به خودت غرّه نشوی.
و نیز آرزومندم مفیدِ فایده باشینه خیلی غیرضروری،تا در لحظات سختوقتی دیگر چیزی باقی نمانده استهمین مفید بودن کافی باشد تا تو را سرِ پا نگهدارد.
همچنین، برایت آرزومندم صبور باشینه با کسانی که اشتباهات کوچک میکنندچون این کارِ ساده ای است،بلکه با کسانی که اشتباهات بزرگ و جبران ناپذیر میکنندو با کاربردِ درست صبوری ات برای دیگران نمونه شوی.
و امیدوارم اگر جوان هستیخیلی به تعجیل، رسیده نشویو اگر رسیده ای، به جوان نمائی اصرار نورزیو اگر پیری، تسلیم ناامیدی نشویچرا که هر سنّی خوشی و ناخوشی خودش را داردو لازم است بگذاریم در ما جریان یابند.
امیدوارم سگی را نوازش کنیبه پرنده ای دانه بدهی، و به آواز یک سَهره گوش کنی وقتی که آوای سحرگاهیش را سر می دهد.چرا که به این طریقاحساس زیبائی خواهی یافت، به رایگان.
امیدوارم که دانه ای هم بر خاک بفشانیهرچند خُرد بوده باشدو با روئیدنش همراه شویتا دریابی چقدر زندگی در یک درخت وجود دارد.
بعلاوه، آرزومندم پول داشته باشیزیرا در عمل به آن نیازمندیو برای اینکه سالی یک بارپولت را جلو رویت بگذاری و بگوئی: این مالِ من است.فقط برای اینکه روشن کنی کدامتان اربابِ دیگری است!
و در پایان، اگر مرد باشی، آرزومندم زن خوبی داشته باشیو اگر زنی، شوهر خوبی داشته باشیکه اگر فردا خسته باشید، یا پس فردا شادمانباز هم از عشق حرف برانید تا از نو بیاغازید.اگر همه ی اینها که گفتم فراهم شددیگر چیزی ندارم برابت آرزو کنم .
ای کاش کسی هم برایم آرزو می کرد ؟
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در ِ قـَلبَم


بـَرایِ هَمیـشـــه پلمپ شـُد !


بــِہ جـــرم ِ دوست داشـتَن هـایِ بـی مـورِد


لـطـفـا" دیـگـَر سـراغ آن نَیـاییــد !


حــَتـیبـا مـجـوز رَسـمـی اَز عـَقـل . . . !


 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلم می خواست برای یکبار برای یکبارهم که شده دستهای
مهربانت رابه امانت برروی شانه هایم بگذاری تا گرمی داشتن
تکیه گاهی مهربان راحس کنم .
صدای قدم هایت راکه میشنوم تمام صداها درنظرم بی معنا
جلوه می کنند .
ای بهترین تمام لحظاتم. درسکوت روزهای زندگی ام ودرتاریکی
شبهای بی کسی ام ازتوسخن می گویم .
تمام لحظات دلتنگی ام بهانه ی تورامیگیرند
برای امدنت لحظه ها نیز لحظه شماری میکنند وبرای دیدن
دوباره ات تمام دیده ها بی تابی .
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
یکی بود یکی نبود، اونی که بود تو بودی و اونی که نبود من بودم !
یکی داشت و یکی نداشت، اونی که داشت تو بودی و اونی که تو رو نداشت من بودم!
یکی خواست و یکی نخواست، اونی که خواست تو بودی اونی که بی تو بودن رو نخواست من بودم!
یکی آورد و یکی نیاورد، اونی که آورد تو بودی اونی که جز تو به هیچ کس ایمان نیاورد من بودم !
یکی برد و یکی باخت، اونی که برد تو بودی اونی که دل به تو باخت من بودم!

یکی گفت و یکی نگفت، اونی که گفت تو بودی اونی که " دوست دارم " رو به هیچ کس جز تو نگفت من بودم!یکی ماند و یکی نماند، اونی که ماند تو بودی اونی که بدون تو نماند من بودم

پرسید به خاطر کی زنده هستی؟ با اینکه دلم می خواست با تمام وجودم داد بزنم "بخاطر تو" بهش گفتم به
خاطر هیچ کس. پرسید پس به خاطر چه زنده هستی؟ با اینکه دلم فریاد میزد "به خاطر تو" با یک بغض
غمگین گفتم به خاطر هیچ چیز. ازش پرسیدم تو به خاطر چی زنده هستی؟ در حالیکه اشک تو چشمانش جمع
شده بود گفت به خاطر کسی که به خاطر هیچ زنده است!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من وثانیه هاساعت هاست که منتظریم
ودقیقه هاست که مرده اندآمدن سخت است یا رفتن
من وثانیه ها
عمریست در خود گم شده ایم
تکیه زده به دیواری لجوج
در مرگ دقیقه ها نشسته ایم
من وثانیه ها
از رقص عقربه هاخسته ایم
روزها به انتظارآمدنت ونشسته ایم
بیا ساده بیامن وثانیه هااز خود گذشته ایم
 

mehryas

عضو جدید
کاربر ممتاز
آدم دلتنگــ حرفــ حـالی اش نـمـی شـود لـطفاً برايـش فلسـفـه نبـافیـد..
 

mehryas

عضو جدید
کاربر ممتاز
جسارت می خواهد!

نزدیک شدن به دورتـــرین افکار زنی

کـــه روز هــا

" مردانه " با زندگی می جنگد

اما شب هــــا...

بالشش از هق هق های " زنانه " خیس است!

آری!

جســــارت می خواهد..
(یه تلنگر به ما مرداست که احساس پاک یه خانم رو به بازی نگریم هیچ وقت)!!!!
 
  • Like
واکنش ها: RZGH

mehryas

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=3]دوست داشتن کسی که شما رو دوست نداره
مثل بغل کردن کاکتوس می مونه …
هرچی محکم تر بغل کنی بیشتر آسیب میبینی …
[/h]
 

mehryas

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=3]هست را اگر قدر ندانی میشود بود و چه تلخ است هست کسی بود شود .[/h]
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سکانس ِ آخر وجودم
بد جور بوی زندگی می دهد
.
.
.
می خواهم بخوابم
صعود نزدیک است
حصاری نیست
دیواری نیست
...
می خواهم
بخوابم
.
.
.
اگرچه
...
ماه با چراغ های خاموش کاری ندارد
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نشانی تو فقط


بغض همه ی سنگ ها و

یک دلِ سیر گریه کردن ابرهاست٬

و سرخی نشکفته یک خاک٬

پریدن اولین سهره ی بیدار٬

و دست خطی ساده٬ پریده رنگ

از نامه ای که هیچگاه به مقصد نرسید.

...

نشانی تو...

راستی نشانی تو کجاست؟!


 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ز چشمت اگر چه که دورم هنوز
پر از اوج و عشق و غرورم هنوز
اگر غصه بارید از ماه و سال
به یاد گذشته صبورم هنوز
شکستند اگر قاب یاد مرا
دل شیشه دارم بلورم هنوز
سفر چاره ی دردهایم نشد
پر از فکر راه عبورم هنوز
ستاره شدن کار سختی نبود
گذشتم ولی غرق نورم هنوز
پر از خاطرات قشنگ توأم
پر از یاد و شوق و مرورم هنوز
ترا گم نکردم خودت گم شدی
من شیفته با تو جورم هنوز
اگر جنگ با زندگی ساده نیست
در این عرصه من جسورم هنوز
اگر کوک ماهور با ما نساخت
پر از نغمه ی پک و شورم هنوز
قبول است عمر خوشی ها کم است
ولی با توأم پس صبورم هنوز
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
توی چشمای توسراسر غم بود
خودم دیدم دستای توسردبود
توتنها بودی کسی پیشت نبود
دل پاکت اهل شکایت نبود
چراغ قلبم وسراسر غم گرفت
اشک تنهایت دلم و شکست
به دلم افتادمیشه عشق من باشی
شایدم الانم تو فکرمن باشی
دعاکردم الهی مال من باشی
توی هر وقت فکر وذکرم باشی
شبم رفت توشدی سهم دل من
همه عالم میدونن عاشقم من
نیاد اون روز عشقت نباشه
که اگه باشه الهی دنیا نباشه
گلم آسوده باش عشقت آروم جونه
مثل ماه برای شب میمونه
مگه میشه ماهی باشه بی دریا
مگه میشه ماه باشه بی شب تار
این ونوشتم تا بدونی عزیزم
میخوام تا دنیاست پیشت بمونم
 

asirebaran

عضو جدید
باد
به نوازش گیسوان من بیا
و فریاد مرا با خود ببر
بی‌ وفا یان را به تو سپرده ام
آنان که در دل خود سنگ رو یانده بودند
و تنهایی را به من آموختند
و آنان که
خود از سنگ بودند
و آتش را در دل من بر افروختند
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نوشتم من که از دوریت میمیرم

نوشتی که چقدر خوارو ذلیلم

نوشتم من که عشقت کوچکم کرد

نوشتی که تو رو اصلا ندیدم

نوشتم من گرفتارم تو کردی

نوشتی که می خواستی دل نبندی

نوشتم من که این درد چاره گر نیست؟

نوشتی که خودت انبوه دردی ! . . .
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تقصیر دلم چیست اگر روی تو زیباست
حاجت
به بیان نیست که از روی تو پیداست
من تشنه ی یک لحظه تماشای تو هستم
افسوس؛که
یک لحظه تماشای تو رؤیاست
 

asirebaran

عضو جدید
دیگر آن مجنون سابق نیستم
آن بیابان گرد عاشق نیستم


اینک از اهل نسیم و سایه ام
با تب صحرا موافق نیستم


با سلامی با خیالی دل خوشم
در تکاپوی حقایق نیستم


بس کنید اصرار را، بی فایده ست
من برای عشق لایق نیستم

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خود را شبی در آینه دیدم ، دلم گرفت

از فکر اینکه قد نکشیدم دلم گرفت

از فکر اینکه بال و پری داشتم ولی

بالاتر از خودم نپریدم ، دلم گرفت

از اینکه با تمام پس انداز عمر خود

حتی ستاره ای نخریدم ، دلم گرفت

کم کم به سطح آینه ام برف می نشست

دستی بر آن سپید کشیدم ، دلم گرفت

دنبال کودکی که در آن سوی برف بود

رفتم ولی به او نرسیدم ، دلم گرفت

نقاشی ام تمام شد و زنگ خانه خورد

من هیچ خانه ای نکشیدم ، دلم گرفت

شاعر کنار جو گذر عمر دید و من

خود را شبی در آینه دیدم ، دلم گرفت
 

asirebaran

عضو جدید
کاش می شد عشق را تفسير کرد

خواب چشمان تو را تعبير کرد

کاش می شد همچو گلها ساده بود

سادگی را با تو عالم گير کرد




کاش می شد در خراب آباد دل خانه احساس را تعمير کرد کاش می شد در حريم سينه ها عشق را با وسعتش تکثير کرد


 
آخرین ویرایش:

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کاش می شد عشق را تفسير کرد

خواب چشمان تو را تعبير کرد

کاش می شد همچو گلها ساده بود

سادگی را با تو عالم گير کرد



کاش می شد در خراب آباد دل خانه احساس را تعمير کرد کاش می شد در حريم سينه ها عشق را با وسعتش تکثير کرد

تورو با تمام خوبی و بدی
تورو با هرچی که هستی دوست دارم

توی لحظه های بیداری و خواب

توی هوشیاری و مستی دوست دارم

حتی وقتی میگی دوستم نداری

تو رو با یه دنیا غصه دوست دارم

حتی وقتایی که شیرین نمیشی

من تو رو قصه به قصه دوست دارم

تو رو با تموم شادی و غمت

حالا از همیشه بیشتر میخوامت

تو رو تا وقتی نفس تو سینه هست

تو رو تا لحظه ی آخر میخوامت


تو رو حتی وقتی بی محبتی

حتی وقتی مثل سنگی دوست دارم

دیگه تنهام نمیذاری وقتی که

من تو رو به این قشنگی دوست دارم
 

asirebaran

عضو جدید
دِلَم کِ تَنگـــ میـ ـشَود شُروع میـ ـکُنم بهـ شِعر نوِشتَـ ن
هــــــــــِی مینویسَم و مینویسَم ومینویسَم...
وَقتـ ـی آمَدی با خودتـــــــــ بَرایم یکــــــ دفترِ صَد بَرگ ـهَم بیـــــــاوَر...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کلبه ای می سازم

پشت تنهایی شب، زیراین سقف کبود

که به زیبایی پروازکبوترباشد

چهارچوبش ازعشق، سقفش ازعطربهار

رنگ دیوار اتاقش ازآب

پنجره ای ازنور، پرده اش ازگل یاس

عکس لبخند تورا می کوبم

روی ایوان حیاط

تا که هرصبح اقاقی ها را با توسرشارکنم

همه دلخوشیم بودن توست

وچراغ شب تنهای من، نورچشمان تواست

کاشکی درسبد احساسم، شاخه ای مریم بود

عطر آن را با عشق

توشه راه گل قاصدکی می کردم

که به تنهایی تو سربزند

توبه من نزدیکی وخودت می دانی

شبنم یخ زده چشمانم در زمستان سکوت

گرمی دست تو را می طلبد.
 

Similar threads

بالا