اشعار و نوشته هاي عاشقانه

گلابتون

مدیر بازنشسته
سخت است هنگام وداع
آنگاه كه در مي يابي
چشماني كه در حال عبور است
پاره اي از وجود تورا نيز با خود خواهد برد
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]اما هیچکس اونو مثل من دوست نداشت

[/FONT]
 

FahimeM

عضو جدید
ما را چه به نوشتن از عشق...
می نویسم اندوه...تو بخوان مهر...
می نویسم عادت...تو بخوان محبت...
می نویسم بودن... تو بخوان عشق!
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
با تو حکایتی دگر این دل ما به سر کند

شب سیاه قصه را هوای تو سحر کند

باور ما نمی شود در سر ما نمی رود

از گذر سینه ما یار دگر گذر کند

شکوه بسی شنیده ام از دل درد کشیده ام

کور شوم جز تو اگر زمزمه ایی دگر کنم

مقصد و مقصودم تویی عشقم و معبودم تویی

از تو حذر نمی کند سایه مگر سفر کند

چاره کار ما تویی یاور و یار ما تویی

توبه نمی کند اثر مرگ مگر اثر کند

مجرم آزاده منم تن به جزا داده منم

قاضی درگاه تویی حکم سحرگاه تویی
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
[FONT=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]
[/FONT]
[FONT=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]
[/FONT]
[FONT=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]بار آخر ، من ورق را با دلم بُر میزنم !

بار دیگر حکم کن ، اما نه بی دل !

با دلت ، دل حکم کن !

حکمِ دل :

هر که دل دارد بیندازد وسط ، تا ما دلهایمان را رو کنیم ...

... ... دل که رویِ دل بیفتد ، عشق حاکم میشود ... پس به حکمِ عشق ، بازی میکنیم .

این دلِ من !

رو بکن حالا دلت را !

دل نداری ؟!

بُر بزن اندیشه ات را ...

حکم لازم ، دل سپردن ، دل گرفتن ، هر دو لازم
[/FONT]​
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]اگر دریای دل آبی‌ست...

[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]
تویی فانوس زیبایش..
اگر آینه یك دنیاست..
تویی معنای دنیایش

تو یعنی دسته‌ای گل را....
ز آن سوی افق چیدن

تو یعنی پاكی باران....
تو یعنی لذت دیدن...
تو یعنی یك شقایق را ...
به یك پروانه بخشیدن...
تو یعنی از سحر تا شب به زیبایی درخشیدن..

تو یعنی یك كبوتر را
ز تنهایی رها كردن...
خدای آسمان‌ها را... به آرامی صدا كردن...

تو یعنی مثل نیلوفر همیشه مهربان بودن..
تو یعنی باغی از مریم...
تو یعنی كهكشان بودن....

تو یعنی چتری از احساس برای قلب بارانی
تو یعنی پیك آزادی....
برای روح زندانی...

تو یعنی در زمستان‌ها... به فكر پونه افتادن.
تو یعنی روح باران را...متین و ساده بوسیدن...
و یا در پاسخ یك لطف... به روی غنچه خندیدن...

اگرچه دوری از اینجا...تو یعنی اوج زیبایی...
كنارم هستی و هر شب ... به خوابم باز می‌آیی...

[/FONT]
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
دائم براي ديدن هم دير ميكنيم
وقت قرارها همه تاخير ميكنيم
اول براي عشق همه تند ميرويم
اما اواسطش همه گير ميكنيم
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
گریه نمی کنم!نــــــــــــــــرو!
آه نمی کشم!بشیــــــــــــن!
حرف نمی زنم!بمـــــــــــون!
بغض نمی کنم!ببیــــــــــــن!
سفر نکن خورشیدکـــــــــــم،
ترک نکن منـــــــو ،نــــــرو!
نبودنت مرگ منـــــــــــــــــه!
راهی این سفر نشــــــــــــو!
 

ni_rosa_ce

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من گریزانم از این خسته ترین شکل حیات
و از این غربت تلخ
که به اجبار به پایم بستند
می گریزم از شب
می گریزم از عشق
و تو ای پاک ترین خاطره ها
با من باش
 

ni_rosa_ce

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گفته بودم که اگـر بـوسه دهی توبه کنم

و دگــر بــار از ایــن گـونـه خـطـاهـا نـکنـم

بوسه دادی و چو برخاست لبت از لب من

تـوبه کـردم کـه دگـر تـوبـه بـی جـا نکنـم



 

*نيروانا*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
دوباره تو کنارمی هوای بوسه با منه

تمام آرزوی ما همین به هم رسیدنه

دوباره تو سکوت من صدای خنده ساز شد

شنیدن صدای تو برای من نیاز شد

دوباره با نگاه من نگاه تو یکی شده

دوباره از تو مُردنم شریک زندگی شده

به هر دری که می زنی دوباره مقصدت منم

دوباره می رسم به تو به هر دری که می زنم

دنیامی می دونی تو قلبم می مونی

دریای آتیشی رویای بارونی

دستامو می گیری دنیامو می بازم

دستاتو می گیرم رویامو می سازم

منو به عطر یک نفس تو اوج بوسه خاک کن

برای این یکی شدن رو قلب من حساب کن

به اوج قصه میرسم اگه تو باورم کنی

کنار من نفس بِکش که مبتلا ترم کنی
 

sweetest

عضو جدید
کاربر ممتاز
هنوز هم

وقتی می بينمت

دست و دلم می لرزه.

هنوز هم

وقتی اسمت مياد

کوه دلم

صد دفعه تکرارش می کنه.

هنوز هم

شش دانگ اين خانهء سرخ به نامته.

هنوز هم

اگه بگی بمير

ميميرم.

هنوز هم

چشمات برام

سيمرغه

ونگات

تير گز
 

ni_rosa_ce

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سالهــــــــــا دویده ام
با قلبـــــــــی معلق و پایـــی در هــــوا
دیگــــر طــاقت رویاهــــایم تمــــــــــام شده است
دلــــــــــم رسیدن می خواهــــــد . . .
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
شنبه: با نگاهي عاشقانه مست شدم!


يكشنبه: به او گفتم گرفتارت شدم.


دوشنبه: همچو ليلي عاشق صحرا شدم!


سه شنبه: بي وفايي كرد و من گريان شدم.


چهارشنبه: اسير هجرانش شدم.


پنج شنبه: او رفت و من درعاشقي فاني شدم!


جمعه: بي او تنها شدم و از تنهايي مردم
 

ni_rosa_ce

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]بنال ای دل که رنجت شادمانی است
[FONT=&quot]بمیر ای دل که مرگت زندگانی است[/FONT]
[/FONT]
[FONT=&quot]صفای خاطر دل ها ز درد است
[FONT=&quot]دل بی درد همچون گور سرد است[/FONT]
[/FONT]
 

*نيروانا*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
دلتنگ تو امروز شدم تا فردا…
فردا شد و باز هم تو گفتي فردا…
امروز دلم مانده و يه دنيا حرف…
يک هيچ به نفع دل تو تا فردا
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
مرز در عقل و جنون باریـــک است
كفر و ایمان چه به هم نزدیک است
*
عشق هم در دل ما سردرگم
مثل ویرانی و بهت مردم
*
گیسویت تعزیتی از رویـا
شب طولانی خون تا فردا
*
خون چرا در رگ من زنـجیر است
زخم من تشنه تر از شمشیر است
*
مستم از جام تهی حیرانی
باده نوشیده شده پنهانــــی
*
عشق تو پشت جنون محو شـده
هوشیاری است مگو سهو شده
*
من و رسوایی و این بار گناه
تو و تنهایی و آن چشم ســیاه
*
از من تازه مسلمان بگذر ، بگــذر
بگذر ، از سر پیمان بگذر ، بگذر
*
دین دیوانه به دین عشق تو شـــد
جاده ی شك به یقین عشق تو شد
*
مستم از جام تهی ، حیرانی
باده نوشیده شده پنـــــــهانی

 

میترا2011

عضو جدید
مگسی را کشتم

نه به این جرم که حیوان پلیدیست، بد است

ونه چون" نسبت سودش به ضرر یک به صد " است

طفل معصوم به دور سر من میچرخید

به خیالش قندم

یا که چون اغذیه مشهورش، تا به آن حد گندم!

ای دوصد نور به قبرش بارد

مگس خوبی بود

من به این جرم که از یاد تو بیرونم کرد

مگسی را کشتم ...
 
آخرین ویرایش:

میترا2011

عضو جدید
مرز در عقل و جنون باریـــک است
كفر و ایمان چه به هم نزدیک است
*
عشق هم در دل ما سردرگم
مثل ویرانی و بهت مردم
*
گیسویت تعزیتی از رویـا
شب طولانی خون تا فردا
*
خون چرا در رگ من زنـجیر است
زخم من تشنه تر از شمشیر است
*
مستم از جام تهی حیرانی
باده نوشیده شده پنهانــــی
*
عشق تو پشت جنون محو شـده
هوشیاری است مگو سهو شده
*
من و رسوایی و این بار گناه
تو و تنهایی و آن چشم ســیاه
*
از من تازه مسلمان بگذر ، بگــذر
بگذر ، از سر پیمان بگذر ، بگذر
*
دین دیوانه به دین عشق تو شـــد
جاده ی شك به یقین عشق تو شد
*
مستم از جام تهی ، حیرانی
باده نوشیده شده پنـــــــهانی



سلام خیلی زیبا بود بر گشتم به دورانی که شب دهم از تلویزیون پخش میشد
 

میترا2011

عضو جدید
نفرین به اون کسایی که روی دلا پا می ذارن تا که می بینن عاشقی میرن و تنهات می ذارن نفرین به آدمایی که تو سینه ها دل ندارن عاشق عاشق کشین ، رحم و مروت ندارن
 

میترا2011

عضو جدید
ماهه من غصه نخور زندگی جذر و مد داره
دنیامون یه عالمه آدمه خوب و بد داره
ماهه من غصه نخور همه که دشمن نمیشن
همه که پر ترک مثل تو و من نمیشن
ماهه من غصه نخور مثل ماها فراوونه
خیلی کم پیدا میشه کسی رو حرفش بمونه
ماهه من غصه نخور گریه پناه آدماس
ترو تازه موندن گل ماله اشک شبنماس

ماهه من غصه نخور زندگی بی غم نمیشه
اونی که غصه نداشته باشه آدم نمیشه
ماهه من غصه نخور خیلیها تنهان مثل تو
خیلیها با زخمای زندگی اشنان مثل تو

ماهه من غصه نخور زندگی خوب داره واسش
خدا رو چه دیدی شاید فردامون باشه بهشت

ماهه من غصه نخور زندگی بی غم نمیشه
اونی که غصه نداشته باشه آدم نمیشه
ماهه من غصه نخور


دنیا رو بسپار به خدا
هر دومون دعا کنیم تو هم جدا منم جدا
 

Similar threads

بالا