اشعار و نوشته هاي عاشقانه

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
دریک اتفاق ساده
که مثل موهایم پیچیدگی نداشت
تاضرب آهنگهایت را
تنظیم می کردی
افتادم
در اشکهایت
 

ni_rosa_ce

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
از همان ابتدا دروغ گفتند!
مگر نگفتند که "من" و "تو" ، "ما" می شویم؟!
پس چرا حالا "من" این قدر تنهاست!
از کی "تو" اینقدر سنگ دل شد؟!...
اصلا این "او" را که بازی داد؟!...
که آمد و "تو" را با خود برد و شدید "ما"!
می بینی
قصه ی عشقمان!

فاتحه ی دستور زبان را خوانده است
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
ترک دستش تاچشمه ی نگاهش
جویباری از نمک
قوس نامرادی
بارکوله ای ازگذشت زمان
خوشه های درد را
سبد سبد
میتوان چید
ازچهره اش
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
وقتی باران به پنچره ی اتاقـــم می خورد

تنهـــا با حسرتی عظیــم مجبور می شوم نگاه کنم َش

قرارَم از کف می رود

می خزم کنار پنجــره

دست به دست ابرها می دهم ٬

بـا هم می باریــم
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
صبح
همان صبح بی تو
که می رفت خورشید
به سر وقت طلوع
من شکستم از
تنهایی خویش
چون کوچ شبانه ایل
بر رویای آن سرکش وحشی
که می آم
 

ni_rosa_ce

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
از بچگی

پر کردن جاهای خالی برایم سخت بود

فرقی نمی کرد

فارسی

تاریخ

....

جاخالی نده!

این همه جاخالی زیاد نیست؟
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
آرزوهایت را بفرست کلاس شنا

تا اگر روزی محقق شد

غرق نشوند

در تلاطم دنیا...
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
شعر از خانم مهناز فرهودی :

چقدر خواب ببینم که مال من شده ای ؟
و شــاه بیت غزل های لال من شده ای؟
چقدر خواب ببینم که بعـــــد آن همه بغض
جواب حسرت این چند سال من شده ای؟
چقدر حـــــافظ یلدا نشــــــــین ورق بخورد؟

تو ناســــــروده ترین بیـت فال من شده ای
چقــــدر لکنت شب گریــــــه را مجاب کنم؟
خدا نکرده مگر بی خیـــــــال من شده ای؟
هنوز نـــذر شب جمــعه های من این است
که اتفاق بیفــــتد حلال من شـــــــــــده ای
که اتفـــــــاق بیفتــــــد کنار تو هســـــــتم
برای وسعـــــــت پـــــــرواز بال من شــده ای
میان بغض و تبسم میان وحشـــت و عشق
تو شــــاعرانه ترین احتمال من شــــــده ای
مرا به دوزخ بیــــــــداری ام نیازی نیــــــست

چقدر خواب قشنگی است مال من شده ای



پاسخ به خانم مهناز فرهودی : از افشین معشوری :
نخواه ، خواب نبین که مال من شده ای !
نگو شاه بیت غزلــهای لال من شده ای !
نخواب ، خواب نبین ، بغض نکن جان دلم
نگو که حسرت چند ســال من شـده ای !
چرا حــــــافظ یلدا نشــــــین ورق بخــــورد ؟
نگو ناســــــروده ترین بیت فال من شده ای
چرا لکنت شــــــب گریه را مجـــــــاب کنی ؟
نگو خـــــــدا نکرده بی خیال من شـــــده ای
شب جمعه نذر بر مـــــــردگان می کنند عزیز
نخواه که اتفاق بیافتد حلال من شــــــده ای
زاتفاق جــــــــهان ، به بال من سنــگی است
به سنـــــگ نگــــــــو پرو بال من شـــــده ای
چقدر تبسم و وحـشت ، چقدر صحبت عشق
نگو به شـــــاعری که احتمــــال من شـده ای
چو هســـتی دوزخ اســــت و باقی لاف گـزاف
نخواب ، خواب نبین که مــــال من شــــده ای
...........
و این بیت اضافه تقدیم به خانم فرهودی :
پریـــــــــــش بودم و شاکی ، کمــی نیز ملول
نگو که شاکی از قیل و قــــــــال من شده ای
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
عشق یعنی شب نیایش با خدا
تا طلوع صبح دلتنگی دعا

عشق یعنی آه دیگر پشت آه
سوز دل را پرکشاندن تا به ماه

عشق یعنی گریه های بی صدا
چشم خیس دختری دور از نگاه

عشق یعنی لحظه های انتظار
دل به فردا بستن و روز بهار

عشق یعنی بارش از دیده چو ابر
بهر دیدار دوباره باز صبر

عشق یعنی بهترین حس نیاز
سوی تنها خالق هستی نماز

عشق یعنی این منه دیوانه وار
کرده ام خود را فدای عشق یار
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
هرشعر ومتنی که دوست داری بنویس!!!

هرشعر ومتنی که دوست داری بنویس!!!


کاش چون پرتو خورشید بهار

سحر از پنجره می تابیدم
از پس پرده ی لرزان حریر
رنگ چشمان تو را میدیدم



متون و نوشته های ادبی قرار دهید
 

mehryas

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]از همه چیز گذشتن و به همه چیز رسیدن مهم نیست . مهم از چه گذشتن و به [/FONT][FONT=&quot][/FONT]

[FONT=&quot] چه رسیدن است[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=2][/h]
تو را ز ِ عمق ِ این دل ِ فسرده ، آه می کِشم
و در شب ِ سیاه ِ خود ، نشان ِ ماه می کِشم
...
به صبح و شام و نیمه شب ، تو را بهانه می کنم
خیال ِ گیسوی تو را ، هماره شانه می کنم
...
نسیم ِ خاطرات ِ تو ، شبانه روز می وزد
و قطره قطره ، اشک ِ من به روی گونه ، می خزد
...
زیارت ِ دوباره ات ، شده ست حسرتی به دل
که دم به دم ز ِ سوز ِ غم ، کشانده پای دل به گِل
...
امان ز ِ طول ِ جادّه ، امان ز ِ حجم ِ فاصله
امان ز ِ خیل ِ ابرها ، که بسته راه ِ حوصله
...
چه می شود که بشکند تمام ِ این حصارها ؟
همیشه مال ِ من شوی ، ورای ِ این غبارها
...
برای بی قراری ام ، چه می کنی نگار من ؟
قسم به عشق ِ پاکمان ، به سر شده قرار ِ من .
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلم تنگ است و می دانم هوای یارست هر شب خواب ندارم
دلم تنگ است واز یاراحوالی ندارم زدیدن بهتروخوابی ندارم
زمردن که اورا ببینم دوباره جانگیرم وتا صبح خوابی ندارمدلم تنگست که آن باشد نباشد تا قیامت هرگز خوابی ندارم

دوست دارم غرق چشمان تو باشم سالها چون که چشمان تو می گوید که می خوا هی مرا
 

mehryas

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]خوب رویان جهان رحم ندارد دلشان *** باید از جان گذرد هر که شود [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] همدمشان[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] روزی که سرشتند ز گل پیکرشان **سنگی اندر گلشان بود و همان شد دلشان[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
عشق از دوستی پرسید فرق من و تو چیه؟ دوستی در جواب گفت: من دیگران رو با سلامی اشنا می کنم، تو با نگاهی، من با دروغ انها رو از هم جدا می کنم تو با مرگ............
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز


دلت را خانه ما کن، مصفا کردنش با من به ما درد دل افشا کن، مداوا کردنش با من
اگر گم کرده ای ای دل کلید استجابت را بیا یک لحظه با ما باش، پیدا کردنش با من
بیفشان قطره اشکی، که من هستم خریدارش بیاور قطره ای اخلاص، دریا کردنش با من
اگر درها به رویت بسته شد، دل بر مکن از ما در خانه دق الباب کن، وا کردنش با من
به من گو حاجت خود را، اجابت می کنم، آری طلب کن آنچه می خواهی، مهیا کردنش با من
بیا قبل از وقوع مرگ، روشن کن حسابت را بیاور نیک و بد را، جمع و منها کردنش با من
چو خوردی روزی امروز ما را، شکر نعمت کن غم فردا مخور، تامین فردا کردنش با من
به قرآن، آیه رحمت فراوان است، ای انسان بخوان این آیه را، تفسیر و معنا کردنش با من
اگر عمری گنه کردی، مشو نومید از رحمت تو نام توبه را بنویس، امضا کردنش با من
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
عزیز دلم

مهربانی ات آنقدر زیباست که سنجاقکی بدون ترس روی کف دستت آب خواهد خورد!!

 

mehryas

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]شماره کفشتو بده تا بزنم رو پیشونیم همه بدونن خاک پاتیم [/FONT]
 

mehryas

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]بهم گفت تا آخر دنیا دوستت دارم ولی دو روز بیشتر با من نموند تازه [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] فهمیدم دنیا دو روزه [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
 

ni_rosa_ce

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
از کودکی یاد گرفته ام

امثال تو نامحرمند

تو بگو

چطور محرم اسرارم شدی؟
 

ni_rosa_ce

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کسی هست آغوشش را،
شانههایش را
به من قرض بدهد .!
تا یک دل سیر گریه کنم؟!
بدون هیچ حرف و سوال و جواب و دلداری و نصیحتی؟
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
به سکوت سرد مرداب قسم که تو نیلوفر چشمان منی

و دل خسته ی من میترسد که تو پژمرده شوی

که تو مرا به فراموشی شبها سپری

که مبادا به دلم رنگ سیاهی بزنی

و به شبهای امیدم تو تباهی بزنی

دل من ترانه دارد غم عاشقانه دارد

به هوای روی ماهت همه شب بهانه دارد
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد



همچون شهاب می گذرم در زلال شب...
از دشت های خالی و خاموش
از پیچ و تاب گردنه ها،
قعر دره ها...
نور چراغ ها،
چون خوشه های آتش
در بوته های دود
راهی میان ظلمت شب باز می کند
همراه من، ستاره غمگین و خسته ای
در دوردست ها
پرواز می کند
×××
نور غریب ماه
نرم و سبک به خلوت آغوش دره ها
تن می کند رها.

بازوی لخت گردنه پیچیده کام جو
بر دور سینه هوس انگیز تپه ها
باد از شکاف دامنه فریاد می زند...
من همچو باد می گذرم روی بال شب...
×××
در هر دو سوی راه
غوغای شاخه ها و گریز درخت هاست
با برگ های سوخته،
باشاخه های خشک
سر می کشند در پی هم خارهای گیج
گاهی دو چشم خونین از لای بوته ها،
مبهوت می درخشد و مسحور می شود!
گاهی صدای "وای" کسی از فراز کوه
در های و هوی همهمه ها دور می شود.
×××
ای روشنایی سحر، ای آفتاب پاک!
ای مرز جاودانه نیکی!
من با امید وصل تو شب را شکسته ام
من در هوای عشق تو از شب گذشته ام
بهر تو دست و پا زده ام در شکنج راه
سوی تو بال و پر زده ام در ملال شب!



**فریدونِ مشیری**

 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
شعر زیبا از سعدی شیرازی فرمانروای ملک سخن
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] [/FONT] [FONT=arial, helvetica, sans-serif]به خاک پای عزیزت که عهد نشکستم [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] زمن بریدی وبا هیچکس نپیوستم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]کجا روم که بمیرم بر آستان امید ؟ [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] اگر به دامن وصلت نمی رسد دستم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]شگفت مانده ام از بامداد روز وداع [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] که بر نخاست قیامت چو بی تو نشستم [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]بلای عشق تو نگذاشت پارسا درپارس [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] یکی منم که ندانم نماز چون بستم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]نماز کردم واز بی خودی ندانستم [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] که در خیال تو عقد نماز چون بستم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]نماز مست شریعت روا نمی دارد [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] نماز من که پذیرد که شب وروز مستم ؟[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]چنین که دست خیالت گرفت دامن من [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] چه بودی ار برسید ی به دامنت دستم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]من از کجاوتمنای وصل تو زکجا [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] اگر چه آب حیاتی هلاک خود جستم [/FONT]
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
چه دشوار است،
راز چشمانِ ترا دانستن
و خموش از کنارَت گذشتن!
از گریبانِ تنگِ غنچه ها بپُرس
غوغای دل تنگی ام را!
این تندیس ِ محزونِ من است،
وارثِ ناسپاسی های عشق
و تازیانه های روزگار!
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
گریه نکن دیگه . . .

من که دیگه نیستم چشاتو بوس کنم و بگم خوشگل شدیاااا . . .

بعدش تو همون جوری وسط گریه هات بخندی .

گریه نکن دیگه . . . خب ؟

می شکنه دلم . . .

دل روح نازکه . . .

نشکونش . . .

خب؟
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
دلتنگی....

نه از نبود تو!

دلتنگی.....
از وجود تو
از حضور توست

دلتنگی....
از نبود من
در وجود توست!!!

 

sama jooon

عضو جدید
کاربر ممتاز
salam bacheha :heart:.. didam tashakor jaye harfo nemigire vase hamin khastam az hamatoon makhsoosan MEHD1997. ni_rosa_ce va golabatoone aziz Tashakor konam o ye khaste nabashide hesabi behetoon begam:smile:... ba in sheraye ghashangetoon be ma enerzhy midin.. bebakhshid farsish hangide.. kholase mamonnnam doostaye golam .. man rozi chan bar be inja sar mizanamoo sheratoono mikhoonam;)
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
دلتنگى”
حس نبودن کسی است که تمام وجودت یکباره
تمنای بودنش رامیکندمن دیگه ﻫﯿﺞ ﻭﻗﺖ ﺻﺪﻗﻪ ﻧﻤﯿﺪﻡ ...
.
..ﭼﻮﻥ ﻣﯿﮕﻦ ﺻﺪﻗﻪ ﺑﻼ‌ ﺭﻭ ﺍﺯ ﺁﺩﻡ ﺩﻭﺭ ﻣﯿﮑﻨﻪ ،
اما نميدانم كه چطور اين بلا بر سرم نازل شد
و اينهمه صدقه جلوي آنرا نگرفت
.
.
و من سوختم

 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
زندگی باید کرد
گاه با یک گل سرخ
گاه با یک دل تنگ،
گاه باید بارید بر سر صخره سنگ
گاه باید رویید در پس این باران
گاه باید خندید بر غمی بی پایان...!!!
 

Similar threads

بالا