آیا زمان صفر در پدید آمدن جهان مفهومی دارد؟

*Essi*

اخراجی موقت
ابوبکر محمّد زَکَریای رازی پزشک و فیلسوف ایرانی میگه :



اگر پدیده ای به نام خداوند؛ خالق جهان آفرینش است :

چرا پیش از خلق جهان، جهان را خلق نکرد؟



روی این سئوال فلسفی خیلی میشه فکر کرد.



اگر آغاز جهان یک مبدا داره و قبل از اون مبدا هم خالقی بوده، خالق قبل از اون مبدا مشغول به چه کاری بوده و چرا قبل از یک زمان صفر، در زمان منفی دست به خلقت نزده؟


این یعنی در اندیشه موجودی که میگویند خالق جهان هست هم تکامل و تصمیم گیری با گذر زمان وجود داره؟


کلا جوابتون به این سئوال فلسفی زکریای رازی چی هست؟
خواهشا جواب های طولانی کوپی شده از سایت ها و با حجم زیاد ندین. :gol:
 

علی قوامی

عضو جدید
وقتی بحث مواردی مثل نبوت و عدالت و... مطرح میشه، انسان دقیقا میدونه در فکر خالق چی میگذره و چی میخواد.
اما وقتی بحث زمان مطرح میشه، میگه درک ما به زمان نمیرسه و چیزی فرای زمان هم هست.
در حالیکه اگر مبنای پیدایش جهان روی تصادف باشه، مشکل حل هست.
اما تصادفی که داخلش قوانینی ذاتی هست.

مثلا شما یک آهنربا رو پرت کنی زمین، معلوم نیست از کجا و کی میشکنه، اما هر تکه اش یک آهنربای مجزا هست.
تصادفی در عین نظمی ذاتی و این به نظرم پیدایش جهان رو در زمان صفر توجیه میکنه.
 

major7

عضو جدید
ابوبکر محمّد زَکَریای رازی پزشک و فیلسوف ایرانی میگه :



اگر پدیده ای به نام خداوند؛ خالق جهان آفرینش است :

چرا پیش از خلق جهان، جهان را خلق نکرد؟



روی این سئوال فلسفی خیلی میشه فکر کرد.



اگر آغاز جهان یک مبدا داره و قبل از اون مبدا هم خالقی بوده، خالق قبل از اون مبدا مشغول به چه کاری بوده و چرا قبل از یک زمان صفر، در زمان منفی دست به خلقت نزده؟


این یعنی در اندیشه موجودی که میگویند خالق جهان هست هم تکامل و تصمیم گیری با گذر زمان وجود داره؟


کلا جوابتون به این سئوال فلسفی زکریای رازی چی هست؟
خواهشا جواب های طولانی کوپی شده از سایت ها و با حجم زیاد ندین. :gol:

اگر آغاز جهان مبدايي داره و خالقي رو براي بوجود آوردن جهان تصور هم نكنيم چگونه ممكنه از هيچ (چه زماني چه مكاني) چيزي به عنوان جهان پا بگيره؟
چون ازين طرف هم به بن بست ميخورم در مورد اين ايراد لا ادري گري پيشه ميكنم!
 

*Essi*

اخراجی موقت
اگر آغاز جهان مبدايي داره و خالقي رو براي بوجود آوردن جهان تصور هم نكنيم چگونه ممكنه از هيچ (چه زماني چه مكاني) چيزي به عنوان جهان پا بگيره؟
چون ازين طرف هم به بن بست ميخورم در مورد اين ايراد لا ادري گري پيشه ميكنم!

اینکه میگیم چگونه ممکن هست، با توجه به علم امروز ما هست یا به نظرتون چیزی جاودانی هست و در کل هستی حاکم هست که امکان نداره از هیچ، یک چیزی به وجود بیاد.

اونوقت باید تعریف کنیم خود هیچ یعنی چی؟

اصلا چیزی به نام هیچ، وجود داره که بخواهیم بهش فکر کنیم؟

یعنی چیزی هست که وجود نداشته باشه و بشه نام هیچ رو روی آن گذاشت؟
 

IT Engineer2

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به موضع بسیار جالبی اشاره کردید.

"چرا پیش از خلق جهان، جهان را خلق نکرد؟"

فکر میکنم سوال ابهاماتی داره یا این یعنی زکریای رازی در این رابطه ذهنیت خاصی داشته. اعتقاد داشته که قبل از خدا چیزی بوده.

یعنی خداوند که یه وجود معنوی هست رو محدود به زمان کرده ، مثل شخصی که متولد میشه. که این با آیات قرآن در تناقضه (سوره توحید)

من در مورد قبل از جهان اطلاعاتی ندارم ولی طبق آموزشهای دینی فکر نمیکنم قبل از خدا چیزی بوده یعنی کلا "قبل" در نظر گرفته نمیشه. چون خداوند مبدا و سرچشمه بوده.

_______________
من نگران اون روزی هستم که فرزندی داشته باشم و این سوال رو از من بپرسه. :d

 

*Essi*

اخراجی موقت

فکر میکنم سوال ابهاماتی داره یا این یعنی زکریای رازی در این رابطه ذهنیت خاصی داشته. اعتقاد داشته که قبل از خدا چیزی بوده.

یعنی خداوند که یه وجود معنوی هست رو محدود به زمان کرده ، مثل شخصی که متولد میشه. که این با آیات قرآن در تناقضه (سوره توحید)

نه منظور این نبوده که قبل از خالق چیزی بوده یا نبوده.

منظور این هست که چرا بر فرض یک میلیارد سال پیش جهان رو خلق کرده و مثلا دو میلیارد سال پیش خلق نکرده.

این یعنی در حال برنامه ریزی و تفکر راجع به زمان و نحوه خلقت بوده، پس خودش هم محدود به زمان خواهد بود و چیزی مشابه بشر.
 

sage007

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نه منظور این نبوده که قبل از خالق چیزی بوده یا نبوده.

منظور این هست که چرا بر فرض یک میلیارد سال پیش جهان رو خلق کرده و مثلا دو میلیارد سال پیش خلق نکرده.

این یعنی در حال برنامه ریزی و تفکر راجع به زمان و نحوه خلقت بوده، پس خودش هم محدود به زمان خواهد بود و چیزی مشابه بشر.

یادم میاد وقتی سنم کمتر بود 7-8 پیج کامل در مورد زمان با یه نفر بحث کردم!

که ایا اصلا چیزی به اسم زمان وجود داره یا این دست ساخته ی بشر هست

ایا در چیزی به اسم زمان اصلا وجود خارجی داره ؟ که بعد بخوایم براش نقطه ی پایان و ابتدا پیدا کنیم؟ شبیه خط استوا و نصف النهار ها


چرا اصلا گرینویچ باید مبدا باشه و.....
 

vahid.gerrard

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
قبلا با یکی از استادام در این باره بحث کردم و این جواب رو بهم داد:
گفت خدا در بعد زمان نمیگنجه که ما بتونیم بفهمیم از کی بوده و آخرش چی میشه!!!!و طبق معمول همیشه راه فرار این سوال اینه که در ذات خدا تفکر نکنین!!!!ولی منکه قانع نشدم!!!
منم یه جمله ای یه جایی خوندم از یه فیلسوف که میگفت: انسان باید چیزی را قبول کند که میتواند درک کند...چون خدا رو نمیشه درک کرد پس وجود ندارد!!!!
واقعا علم فلسفه آدمو نابود میکنه!!!منکه اصن دوس ندارم بخونمش چون تموم اعتقادات آدم میره زیر سوال و انسان آگاهی هم تو ایران نیست که بتونه آدمو قانع کنه!!!!
 

major7

عضو جدید
1
1-اینکه میگیم چگونه ممکن هست، با توجه به علم امروز ما هست یا به نظرتون چیزی جاودانی هست و در کل هستی حاکم هست که امکان نداره از هیچ، یک چیزی به وجود بیاد.

2-اونوقت باید تعریف کنیم خود هیچ یعنی چی؟

3-اصلا چیزی به نام هیچ، وجود داره که بخواهیم بهش فکر کنیم؟

یعنی چیزی هست که وجود نداشته باشه و بشه نام هیچ رو روی آن گذاشت؟

1-اينكه ميگم چطور ممكنه از هيچ ؛چيزي بوجود بياد؟(يعني نمياد) با توجه به علم امروز هستش اما فكر هم نميكنم كه بعدا هم بشه همچين چيزي رو نقض كرد

2- منظور از هيچ ؛همون هيچ در قسمت 1 پست خودتون هست!!!(منظورم از هيچ همون مفهوم ساده و عرفي كه به ذهن متبادر ميشه هست)

3-به نظر من ميشه از نظر ذهني به مفهومي به نام هيچ فكر كرد ؛جداي اينكه اين مفهوم عملا وجود داشته باشه يا نه(مثل مفاهيم ذره-خط-نقطه-خدا)
 

JavadMessi

مدیر بازنشسته
ميخواستم بشينم وجواب بدم ولي از اونجايي كه يكي از دوستان در سايت ديگه اي به اسي خان جواب داده بودند همون جواب رو عينا ميارم كه كم وبيش نزديك به نظر خودمه


""" اگر پدیده ای به نام خداوند؛ خالق جهان آفرینش است :

چرا پیش از خلق جهان، جهان را خلق نکرد؟

در این سوال یک مغالطه ای وجود داره ، اینکه چرا پیش از خلق جهان ، جهان را خلق نکرد ؟ !! واقعاً مغالطه ی ساده لوحانه ایه !! لازمه بگیم این پیش از خلق جهان کی بود ؟ چه پروسه ی زمانی رو باید پیش از خلق جهان در نظر بگیریم ؟ بر فرض پیش از خلق جهان ، جهان رو خلق میکرد اونوقت هم می شد بگیم : چرا پیش از خلق جهان ، جهان را خلق نکرد ؟ یعنی بالاخره پیش از خلق جهان رو باید کی در نظر بگیریم ؟ اگر بگیم مثلاً چرا خدا در لحظه ی 1 جهان رو خلق کرد و چرا در منفی زمان مثلاً لحظه ی 1- خلق نکرد ، اونوقت می تونیم هم بگیم چرا خدا در لحظه ی 2- جهان رو خلق نکرد ، یا 3- و یا 4- و تا بینهایت . پس این سوال که چرا خدا پیش از خلق جهان ، جهان را خلق نکرد اشتباهه ، چون هر وقت که جهان رو خلق می کرد باز هم قبلش قابل تصور بود ، به همین خاطر یا باید بگیم اصلاً جهان رو خلق نکرد و جهان از بینهایت بود و یا اینکه خلق کرد اما نه خلقت در زمان .
بنابرین سوال فوق کاملاً یک مغالطه ی ساده لوحانه است . اما درباره ی جواب سوال :
اولاً زمان در تقابل با مکان دارای معنا خواهد بود نه به عنوان یک امری جدای از مکان . قبل از آغاز جهان به قول اون دوستمون نه فضا داشتیم و نه زمان ، به عبارتی وقتی فضا یا جرم و جسمی نداشته باشیم حرکتی هم نداریم و وقتی حرکتی هم نباشد زمانی هم نخواهد بود . یک جسم ساکن در لحظه ی سکونش درواقع در زمان صفر قرار دارد اما پس از اینکه حرکت را شروع کرد زمان هم شروع می شود . بنابراین زمان مربوط به دنیای فیزیک و همچنین ذهن ما می شود . فیزیک مال فرآیند پیدایش جهان و بعد از اونه نه قبلش چه بسا که قبلی در اینجا وجود نداره چون قبل و بعد مربوط به جهان فیزیکی است .
و اما اینکه حدا قبل از خلقت جهان چیکار می کرد هم باید خدمت شما دوستان عزیز بگم اشتباه ما در رابطه با مساله ی خدا همیشه همین اشتباه وصفی بوده و همیشه هم خواهد بود . ما فکر می کنیم خدا یکی هست مثل ما و بعد یه جایی نشسته ( به قول دین رو عرش ) و بعد حتماً باید مشغول یه کاری باشه و اگه کاری نکنه پس چیکار می کنه ؟! باید بگم که خدا مثل ما نیست که یه جا نشسته باشه و بعد حوصله اش سر بره و بعد دست به یه کاری بزنه اینا همه تصورات ذهن ماست . درثانی خدا در زمان و مکان نمی گنجه یعنی زمان و مکان مربوط به چیزهایی میشن که در حیطه ی فیزیک و روانشناسی بگنجن نه چیزی که حتی نمیشه بهش گفت یه چیز . به همین خاطر خدا یک مفهوم کاملاً فلسفیه نه فیزیکی و مادی که بخواین با فیزیک اونو اثبات کنین . اون دوست عزیزمون که فیزیک جامد خوندن گفتن که قبل از جهان نه فضا بوده و نه زمان پس خدا کجا بوده ؟ باید بگم خدا که یک جرم یا جسم جامد فیزیکی نیست که بخواد یه جایی باشه ، معنویت نیازی نداره یه جایی باشه یا درزمانی خاص باشه ، به عنوان مثال وجود در کجاست ؟ می تونیم بگیم وجود یه جایی هست ؟ یا در یک زمانی هست ؟ این اجسام هستند که نیازمند به بودن در یک مکان خاص اند نه معنویت . بنابراین زمان یک مفهوم نسبی مربوط به فیزیک و ذهن ماست نه یک مفهوم ذاتی مربوط به ذات هستی . ذات هستی همیشه مربوط به لحظه ی اکنون می شه یعنی لحظه ی حال نه گذشته و آینده ، گذشته و آینده در ذات هستی نیست به همین خاطر ذات هستی یا همون خدا مربوط به اکنونه ، بنابراین وجود این ذات یا خدا وابسته به گذشته و آینده نیست چون گذشته و آینده ای براش معنا نداره پس نمیشه گفت قبل از پیدایش جهان خدا چیکار میکرد چون قبل از پیدایشی درکار نیست . تنها می تونیم به خود هستی یا وجود محض فکر کنیم این وجود محض قبل از جهان کجا بود ؟ جایی نبود . چه زمانی بود ؟ در هیچ زمانی . وجود محض یا هستی محض در خودش یعنی لحظه ی اکنون بود و این لحظه زمان نیست بلکه زمان حرکت از نقطه ی قبل به بعد است . فلسفه ی هایدگر میتونه در این زمینه کمکتون کنه ."""
 

Vpy

عضو جدید
با سلام خدمت فلاسفه عزیز
یکی از آسیب هایی که متاسفانه به جو دانشگاه های ما وارده اینه که افراد به عنوان اعضای جامعه پس از ورود به یک محیط به اصطلاح فرهنگی و علمی باید دید بازتری نسبت به مسائل گناگون پیدا کنن و سعی کنن نگاه دقیق تر و علمی تری به مسائل گوناگون داشته باشند. اینکه ما هنوز برای سوالاتمون به دنبال جواب های منبری باشیم چیزی نیست که از یه قشر تحصیل کرده توقع میره.
سوالی که مطرح شده یکی از مهم ترین و پیچیده ترین سوالات فیزیکه : ماهیت زمان
برای مدت ها تصور بر این بود که زمان یک قرارداد بشریه مثل اعداد که برای شمارش به کار میره. امروزه کاملا ثابت شده است که زمان مانند مکانه یعنی همانطور که در فضا ابعادی برای مکان قائل میشیم به هین صورت صفحه زمان هم داریم که در کنار هم هستی (منظور تعریف فیزیکه هستی به معنای چارچوب کلی که جرم، انرژی و ... در آن قرار دارند) رو می سازند و از اون به عنوان صفحات مکان زمان یاد میشه. بر خلاف چیزی که این دوست عزیزمون گفتند مکان هرگز با به وجود آمدن جهان ( منظور کیهان و تمامی فضای کهکشانی ست) ایجاد نشده. چیزی که ما ازش به عنوان هستی به معنی همه ی ستاره ها و سیارات و منظومه ها و کهکنشان ها یاد می کنیم در واقع مجموعی از اجرام هستند که از یک نقطه با چگالی بینهایت، در صفحه مکان زمان پراکنده شده اند. و هرگز زمان با متحرک بودن یا ثابت بودن جرم تعریف نمیشه اینکه نسبیت خاص بیان می کنه سرعت یک جسم در میزان زمان سپری شده برای اون موثره به این معنا نیست که مثلا یک جسم ثابت دارای زمان نیست!

و اما در مورد خدا !!!
ما موجوداتی دارای سه بعد مکانی هستیم. فرض کنید دنیایی وجود داشت که شخصیت های اون یک بعدی یا دو بعدی هستند یعنی در واقع نقطه یا خط یا یک منحنی بسته بودند. من در این دنیای یک بعدی یه مربع می کشم و از آقای نقطه می خوام وارد اون بشه. بدیهه آقای نقطه به اقتضای تک بعدی بوندش و به اقتضای دو بعدی بودن این دنیا از هر طرف که به مربع نگاه کنه اونو بسته میبینه و نمی تونه واردش بشه. اما من به عنوان موجودی که یک بعد (تنها یک بعد) بالاتر از این دنیای فرضی هستم، به راحتی می تونم انگشتمو داخل این مربع بزارم. پس هر موجود دارای n بعد از درکه دنیایی با n+1 بعد عاجزه. این مثال دقیقا مثل این میمونه که در دنیای واقعی ما چیزی ناگهان ظاهر بشه یا از جایی به جای دیگه بپره. و همون طور که میدونید تا به امروز وجود 4 بعد مکانی به صورت ریاضیاتی ثابت شده. همون طور که قبلا هم اشاره کردم زمان هم مانند مکانه. ما به اقتضای انسان بودنمون دارای یک بعد زمان هستیم. و اون چیزی که مشخصه خدا موجودیست که بالاترین ابعاد از نظر مکان، زمان و حتی شاید چیزهایی که ما نمیدانیم هست. من به عنوان یک موجود سه بعدی می تونم یه نقطه بزارم یه دایره بکشم یا یه مکعب بسازم. اما آیا می تونم یه شی 4 بعدی بسازم؟ اینکه گفته میشه خدا کله و هیچ چیز بالاتر از خدا نیست و خدا از همه بزرگتر هست از نظر فیزیکی به همین معنیه.

پس اولا وقتی میگیم ابتدای پیدایش انسان یا حتی زمان انفجار بزرگ، این "زمان" در واقع قراردادیه بین ما. ولی در حقیقت "زمان" یک چارچوبه و اینکه تصور کنیم قبل از انفجار بزرگ زمان معنی نداشته غلطه. ثانیا جدا از اینکه خدارو قبول دارید یا نه وجود خدا به عنوان موجودی که از همه ی ابعاد بالاتر از سایر موجوداته قطعا به مکان و زمان بستگی نداره. فکر کردن به این موضوع مثل اینه که یک منحنی به این فکر کنه قبل از اینکه اولین منحنی کشیده بشه تو چیکار میکردی دوست عزیز.

ممنون که خوندین و شایدم نفهمیدین. پیشنهاد می کنم کتاب استیون هاوکینگ رو مطالعه کنید.
 

major7

عضو جدید
با سلام خدمت فلاسفه عزیز یکی از آسیب هایی که متاسفانه به جو دانشگاه های ما وارده اینه که افراد به عنوان اعضای جامعه پس از ورود به یک محیط به اصطلاح فرهنگی و علمی باید دید بازتری نسبت به مسائل گناگون پیدا کنن و سعی کنن نگاه دقیق تر و علمی تری به مسائل گوناگون داشته باشند. اینکه ما هنوز برای سوالاتمون به دنبال جواب های منبری باشیم چیزی نیست که از یه قشر تحصیل کرده توقع میره. سوالی که مطرح شده یکی از مهم ترین و پیچیده ترین سوالات فیزیکه : ماهیت زمان برای مدت ها تصور بر این بود که زمان یک قرارداد بشریه مثل اعداد که برای شمارش به کار میره. امروزه کاملا ثابت شده است که زمان مانند مکانه یعنی همانطور که در فضا ابعادی برای مکان قائل میشیم به هین صورت صفحه زمان هم داریم که در کنار هم هستی (منظور تعریف فیزیکه هستی به معنای چارچوب کلی که جرم، انرژی و ... در آن قرار دارند) رو می سازند و از اون به عنوان صفحات مکان زمان یاد میشه. بر خلاف چیزی که این دوست عزیزمون گفتند مکان هرگز با به وجود آمدن جهان ( منظور کیهان و تمامی فضای کهکشانی ست) ایجاد نشده. چیزی که ما ازش به عنوان هستی به معنی همه ی ستاره ها و سیارات و منظومه ها و کهکنشان ها یاد می کنیم در واقع مجموعی از اجرام هستند که از یک نقطه با چگالی بینهایت، در صفحه مکان زمان پراکنده شده اند. و هرگز زمان با متحرک بودن یا ثابت بودن جرم تعریف نمیشه اینکه نسبیت خاص بیان می کنه سرعت یک جسم در میزان زمان سپری شده برای اون موثره به این معنا نیست که مثلا یک جسم ثابت دارای زمان نیست! و اما در مورد خدا !!! ما موجوداتی دارای سه بعد مکانی هستیم. فرض کنید دنیایی وجود داشت که شخصیت های اون یک بعدی یا دو بعدی هستند یعنی در واقع نقطه یا خط یا یک منحنی بسته بودند. من در این دنیای یک بعدی یه مربع می کشم و از آقای نقطه می خوام وارد اون بشه. بدیهه آقای نقطه به اقتضای تک بعدی بوندش و به اقتضای دو بعدی بودن این دنیا از هر طرف که به مربع نگاه کنه اونو بسته میبینه و نمی تونه واردش بشه. اما من به عنوان موجودی که یک بعد (تنها یک بعد) بالاتر از این دنیای فرضی هستم، به راحتی می تونم انگشتمو داخل این مربع بزارم. پس هر موجود دارای n بعد از درکه دنیایی با n+1 بعد عاجزه. این مثال دقیقا مثل این میمونه که در دنیای واقعی ما چیزی ناگهان ظاهر بشه یا از جایی به جای دیگه بپره. و همون طور که میدونید تا به امروز وجود 4 بعد مکانی به صورت ریاضیاتی ثابت شده. همون طور که قبلا هم اشاره کردم زمان هم مانند مکانه. ما به اقتضای انسان بودنمون دارای یک بعد زمان هستیم. و اون چیزی که مشخصه خدا موجودیست که بالاترین ابعاد از نظر مکان، زمان و حتی شاید چیزهایی که ما نمیدانیم هست. من به عنوان یک موجود سه بعدی می تونم یه نقطه بزارم یه دایره بکشم یا یه مکعب بسازم. اما آیا می تونم یه شی 4 بعدی بسازم؟ اینکه گفته میشه خدا کله و هیچ چیز بالاتر از خدا نیست و خدا از همه بزرگتر هست از نظر فیزیکی به همین معنیه. پس اولا وقتی میگیم ابتدای پیدایش انسان یا حتی زمان انفجار بزرگ، این "زمان" در واقع قراردادیه بین ما. ولی در حقیقت "زمان" یک چارچوبه و اینکه تصور کنیم قبل از انفجار بزرگ زمان معنی نداشته غلطه. ثانیا جدا از اینکه خدارو قبول دارید یا نه وجود خدا به عنوان موجودی که از همه ی ابعاد بالاتر از سایر موجوداته قطعا به مکان و زمان بستگی نداره. فکر کردن به این موضوع مثل اینه که یک منحنی به این فکر کنه قبل از اینکه اولین منحنی کشیده بشه تو چیکار میکردی دوست عزیز. ممنون که خوندین و شایدم نفهمیدین. پیشنهاد می کنم کتاب استیون هاوکینگ رو مطالعه کنید.

سلام
خوندم متوجه منظورتون شدم اما چنتا سوال برام بوجود اومد

چطوري ثابت شده؟ منبع علمي؟

من نميدونم كه 4 بعد مكاني ثابت شده كجا ثابت شده؟ منبع علمي
از كجا مشخصه كه خدا موجوديست كه بالاترين ابعاد از نظر مكان زمان رو داراست؟( مگه نميگي ما چون3 بعدي هستيم از درك ابعاد بالاتر عاجزيم؟ پس شما از كجا ميدوني كه خدا بالاترين ابعاد مكاني زماني رو داره؟)
 

*Essi*

اخراجی موقت
باید بگم که خدا مثل ما نیست که یه جا نشسته باشه و بعد حوصله اش سر بره و بعد دست به یه کاری بزنه اینا همه تصورات ذهن ماست .

درثانی خدا در زمان و مکان نمی گنجه یعنی زمان و مکان مربوط به چیزهایی میشن که در حیطه ی فیزیک و روانشناسی بگنجن نه چیزی که حتی نمیشه بهش گفت یه چیز .

به همین خاطر خدا یک مفهوم کاملاً فلسفیه نه فیزیکی و مادی که بخواین با فیزیک اونو اثبات کنین .

ممنون از پاسخ جامعتون، بنده همه قسمت های پاسختون رو خوندم، ولی خوب از این قسمت نقل قول گرفتم.

دلایل شما برای این ادعاها چی هست؟

شما فرمودین اصل سئوال مغلطه بوده، چرا فکر میکنین اینکه نوشتی خدا یک مفهوم فلسفی هست، یک مغلطه نیست؟

از کجا به این نتیجه رسیدین که چیزی فرای زمان و مکان هم میتونه وجود داشته باشه؟

وقتی شما فکرت و مغزت و همه اطرافت فیزیکی هست، چطوری صحبت از چیزی میکنی که غیر فیزیکیه؟

شما خودتون بر اساس یکسری حرف میگین، یک چیزی فرای زمان و مکان وجود داره، حالا دلیل چیه، میگن فلسفه !!!!

چنین دلایلی رو برای هر موجود دیگری هم میتوان متصور شد و صفاتی عجیب به او نسبت داد و بعدا ذکر کرد، ما از درکش عاجزیم !!!!!

اگر عاجز از درکش هستیم، پس مطرح کردنش تنها بر پایه توهمات و خیالات استواره (خواه شیرین خواه تلخ) نه منطق.

اگر قادر به درکش هستیم، چیزی فرای قدرت ذهن مادی ما نمیتونه باشه.
 

*Essi*

اخراجی موقت
یادم میاد وقتی سنم کمتر بود 7-8 پیج کامل در مورد زمان با یه نفر بحث کردم!

که ایا اصلا چیزی به اسم زمان وجود داره یا این دست ساخته ی بشر هست

ایا در چیزی به اسم زمان اصلا وجود خارجی داره ؟ که بعد بخوایم براش نقطه ی پایان و ابتدا پیدا کنیم؟ شبیه خط استوا و نصف النهار ها


چرا اصلا گرینویچ باید مبدا باشه و.....

چیزی که وجود خارجی نداره رو چطور میشه درکش کرد؟

با خیال پردازی و توهم؟

اگر میتونی درکش کنی پس وجود خارجی داره، این مواردی که شما اشاره کردین، بحث تعریف های سلیقه ای از یک وجود هست.
 

sage007

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چیزی که وجود خارجی نداره رو چطور میشه درکش کرد؟

با خیال پردازی و توهم؟

اگر میتونی درکش کنی پس وجود خارجی داره، این مواردی که شما اشاره کردین، بحث تعریف های سلیقه ای از یک وجود هست.

سلام و درود بر اسی خان

بازم مثل همیشه اگه امکان داره اولش زمان را تعریف کن که چی هست و چطور حس میشه؟

(شده تو همین باشگاه صفحه ها بحث کردن و بعد آخرش متوجه شدن این راجع به یه چیزی صحبت می کرده اون یکی یه چیزه دیگه! پس سوال اول باشه تعریف زمان و لطفا خلاصه هم بگویید اسی خان)
 

*Essi*

اخراجی موقت
سلام و درود بر اسی خان

بازم مثل همیشه اگه امکان داره اولش زمان را تعریف کن که چی هست و چطور حس میشه؟

(شده تو همین باشگاه صفحه ها بحث کردن و بعد آخرش متوجه شدن این راجع به یه چیزی صحبت می کرده اون یکی یه چیزه دیگه! پس سوال اول باشه تعریف زمان و لطفا خلاصه هم بگویید اسی خان)

زمان؛ سنجه ای برای درک یک رویداد در گذشته، حال، یا آینده با مبدا من هر فرد میباشد.

(این تعریف من از زمان از نظر انسانی بود، توی فیزیک و.... مفهوم زمان فرق میکند)
 

Carlina

عضو جدید
کاربر ممتاز
این که میگید : "در حال برنامه ریزی و تفکر راجع به زمان و نحوه خلقت بوده، پس خودش هم محدود به زمان خواهد بود و چیزی مشابه بشر. "
منظورتون چیه دقیقا ؟
خب زمان ساخته ذهن بشر هست که بر اساس اون بتونه به زندگیش برنامه بده و اتفاقاتی که تو زندگی میفته رو دسته بندی کنه.مگه واسه خالق این دنیا زمان مهمه ؟!!
 

*Essi*

اخراجی موقت
این که میگید : "در حال برنامه ریزی و تفکر راجع به زمان و نحوه خلقت بوده، پس خودش هم محدود به زمان خواهد بود و چیزی مشابه بشر. "
منظورتون چیه دقیقا ؟
خب زمان ساخته ذهن بشر هست که بر اساس اون بتونه به زندگیش برنامه بده و اتفاقاتی که تو زندگی میفته رو دسته بندی کنه.مگه واسه خالق این دنیا زمان مهمه ؟!!

اینکه واسه خالق این دنیا زمان مهم هست یا نه، سئوال این تاپیک هست.

که اگر او از چیزی به نام ازل وجود خارجی داشته، فاصله بین ازل تا چند میلیارد سال پیش که آغاز شکل گیری کره زمین هست، یک بازه زمانی بوده.

اون بازه زمانی صرف چه چیزایی شده؟
 

Vpy

عضو جدید
سلام
خوندم متوجه منظورتون شدم اما چنتا سوال برام بوجود اومد

چطوري ثابت شده؟ منبع علمي؟

من نميدونم كه 4 بعد مكاني ثابت شده كجا ثابت شده؟ منبع علمي
از كجا مشخصه كه خدا موجوديست كه بالاترين ابعاد از نظر مكان زمان رو داراست؟( مگه نميگي ما چون3 بعدي هستيم از درك ابعاد بالاتر عاجزيم؟ پس شما از كجا ميدوني كه خدا بالاترين ابعاد مكاني زماني رو داره؟)

سلام
بنده در مورد فیزیک کیهانی مفصلا مطالعه داشتم قسمتی از این بحثها مربوط به نسبت انیشتین هست و قسمتیش هم به صورت کاملا ریاضیاتی در اومده اگه دقت کرده باشی در انتها یک منبع ساده و در عین حال کامل معرفی کردم.
و اینکه از کجا مشخصه خدا بالاترین ابعاد از نظر مکان زمان رو داره، اگه منظورت اینه که خدایی نیست که من خودم هم با احترام به عقاید همه ی افراد گفتم " چه اعتقاد دارین و چه ندارین" اما اگه بخوایم وجود خدا رو قبول داشته باشیم یه همچین موجودی باید از سایر موجودات از نظر ابعاد مکانی و زمانی بالاتر باشه (بدیهه!!!) اگرهم که قبول ندارین که دیگه بحثی نیست. در واقع حذفام پاسخ به سوال دوست عزیزی بود که راجع به خداسوال کرده بود
 

C#.net

اخراجی موقت
:surprised::surprised::surprised:
اصلا" چیزی به نام زمان وجود داره!!؟؟ یا ساخته ی دست بشر هست؟
 

sage007

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
زمان؛ سنجه ای برای درک یک رویداد در گذشته، حال، یا آینده با مبدا من هر فرد میباشد.

(این تعریف من از زمان از نظر انسانی بود، توی فیزیک و.... مفهوم زمان فرق میکند)

تعریف خوبی بود:gol:

خوب حالا اگه زحمتی نیست 3 تا فاکتور دیگه رو هم تعریف کن

1-خالق

2-مبدایت من هر فرد (خالق هم من هر فرد حساب میشه؟)

3-حال اینده و گذشته ( این 3 مفهوم چه وقت معنا پیدا می کنن؟ایا برای خالق هم معنا دارند این 3 مفهوم یا این 3 مفهوم فقط ساخته ی ذهن بشر هستن

و در نتیجه این 3 مفهوم از زمانی معنا دار شدند که انسان به وجود آمد
.;) )


===========
خوشحال میشم به این تاپیکم سر بزنید

http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/406179-قصه-از-کجا-شروع-شد؟دلیل-تفاوت-ها-چیست؟()
 
آخرین ویرایش:

*Essi*

اخراجی موقت
تعریف خوبی بود:gol:

خوب حالا اگه زحمتی نیست 3 تا فاکتور دیگه رو هم تعریف کن

1-خالق

2-مبدایت من هر فرد (خالق هم من هر فرد حساب میشه؟)

3-حال اینده و گذشته ( این 3 مفهوم چه وقت معنا پیدا می کنن؟ایا برای خالق هم معنا دارند این 3 مفهوم یا این 3 مفهوم فقط ساخته ی ذهن بشر هستن

و در نتیجه این 3 مفهوم از زمانی معنا دار شدند که انسان به وجود آمد
.;) )

خالق هم مفهومی هست که توسط همین من تعریف شده.
وقتی یک چیزی بر اساس یک تفکری تعریف میشه، نمیشه در قالب اون تفکر نگنجه.
آدمی قادر به درک چیزی فرضی که فرای زمان و مکان باشه نیست.
چون ابزار لازم برای درکش رو نداره، وقتی ابزارش رو نداره نمیتونه مدعی بشه چیزی فرای زمان و مکان اصلا وجود خارجی داره یا نه.
پس اینکه آیا چیزی فرای زمان و مکان هم هست، در حد خیالات برای همیشه باقی خواهد ماند.
پس این فاکتورهایی که گفتی رو نمیتونیم مستقل از من هر فرد فرض کنیم.
همه چیز توی یک چرخه عجیبی قرار گرفته، که هر کدوم نباشن، دیگری بی معنی خواهد بود.
چون در حال حاضر آدم هست که به جهان معنا داده، بقیه جهان و اینهمه ستاره و سیاره و کهکشان و..... که گویا در خوابند.
 

*Essi*

اخراجی موقت
:surprised::surprised::surprised:
اصلا" چیزی به نام زمان وجود داره!!؟؟ یا ساخته ی دست بشر هست؟

مفهومی که ساخته بشر نباشه به نظر شما معنی میده؟

مفاهیم و تفکر توسط واژه ها و جملات به وجود میان و قدرت پردازش مغز، اگر بشری نبود، اینا چطوری ترکیب میشدن؟
 

mohandese.motefakker

عضو جدید
کاربر ممتاز
ابوبکر محمّد زَکَریای رازی پزشک و فیلسوف ایرانی میگه :



اگر پدیده ای به نام خداوند؛ خالق جهان آفرینش است :

چرا پیش از خلق جهان، جهان را خلق نکرد؟



روی این سئوال فلسفی خیلی میشه فکر کرد.



اگر آغاز جهان یک مبدا داره و قبل از اون مبدا هم خالقی بوده، خالق قبل از اون مبدا مشغول به چه کاری بوده و چرا قبل از یک زمان صفر، در زمان منفی دست به خلقت نزده؟


این یعنی در اندیشه موجودی که میگویند خالق جهان هست هم تکامل و تصمیم گیری با گذر زمان وجود داره؟


کلا جوابتون به این سئوال فلسفی زکریای رازی چی هست؟
خواهشا جواب های طولانی کوپی شده از سایت ها و با حجم زیاد ندین. :gol:

البته در فیزیک جدید میگن جهان 9 بُعدی هست ! شاید خود زمان هم با خلقت جهان خلق شد.
 

*Essi*

اخراجی موقت
البته در فیزیک جدید میگن جهان 9 بُعدی هست ! شاید خود زمان هم با خلقت جهان خلق شد.

عجب !!!

من چیزی از این جهان 9 بُعدی نشنیدم، فرصت کردی یک چکیده کوتاه در حد 4 تا 5 خط بذار، ببینم منظور از 9 بعد، چیا هست. :gol:
 

mohandese.motefakker

عضو جدید
کاربر ممتاز
عجب !!!

من چیزی از این جهان 9 بُعدی نشنیدم، فرصت کردی یک چکیده کوتاه در حد 4 تا 5 خط بذار، ببینم منظور از 9 بعد، چیا هست. :gol:

چیزه زیادی در موردش نمیدونم, فقط یه روز که داشتم اخبار می دیدم گفت که محققان دریافتند جهان 9 بعد داره. تو اخبار میگفت طبق آخرین دست یافته ها گفته میشد جهان 7 بعد داره که اخیرا دو بعد دیگه هم کشف شده. حالا اینکه این بعد ها چی هستند رو نمی دونم !
 

Ir. A. P

عضو جدید
کاربر ممتاز
عمران صائبی از امام رضا(ع) پرسید ایا این طور نیست که خدا قبل از افرینش انسان ساکت بود و حرفی نمیفرمود و بعد از افرینش موجودات به سخن امد؟
امام فرمودند سکوت در موردی به کار میرود که پیش از ان بیانی باشد و به همین علت نمیگویند چراغ ساکت بود و حرف نمیزد و نمیگویند چراغ اراده نموده تا به ما نور برساند زیرا روشنایی است و زمانی که روشنایی میدهد میگویند چراغ مارا روشنایی داد و از نورش بهره مند گردیدیم
و بعد عمران گفت انچه خیال میکردم در اثر افرینش موجودات تغییری در ذات باری تعالی پیدا شود و حضرت فرمودند: این نظریه تو کاملا غیر ممکن و محال است ایا تا کنون دیده ای اتش خودش را بسوزاند و هیچ گاه دیده ای فرد بینایی بینایی خود را ببیند.
...........
اگر این مناظره ادامه بدین میرسین به اینجا که میگه نخستین خلقت و افریده پروردگار عزیز و بزرگ ابداع میباشد که وزن, حرکت, گوش شنوا , رنگ و حس ندارد و افریده و مخلوق دوم حروفند که رنگ و وزن ندارد ولی قابل شنیدن و وصف کردن هستند اما قابل دیدن نیستند و سومین پدیده و مخلوق از همه و دیگر محسوسات ملموسات و ....(ادامه دارد)
... پروردگار عزیز و توانا قبل از اولین مخلوقش که ابداع میباشد بوده است و همراه, شریک, مثل, مانند و همتا نداشته و ابداع قبل از حروف بوده و حروف هم جز بر خودش بر چیز دیگری دلالت نکرده و نشان نمیدهد...
.............
این مناظره رو پیشنهاد میکنم تا اخرش بخونین خودتون. خیلی جای فکر داره حتی بیشتر از این سوالی که پرسیدین میتونین در موردش فکر کنین شاید جواب این سوال و سوالای دیگه خودتون رو پیدا کردین.:gol:
..
راستی یه چیزی میخواستم بگم یادم رفت
اینکه این مناظره واقعا زیباست :redface:
 
آخرین ویرایش:

C#.net

اخراجی موقت
مفهومی که ساخته بشر نباشه به نظر شما معنی میده؟

مفاهیم و تفکر توسط واژه ها و جملات به وجود میان و قدرت پردازش مغز، اگر بشری نبود، اینا چطوری ترکیب میشدن؟
یعنی مثلا" خورشید که ساخته ی دست بشر نیست (نیاز به اثبات هست!؟) به نظر شما معنی نمیده!!؟؟
واژه ها و جملات بدون بشر ترکیب نمیشدن!!؟؟
 

*Essi*

اخراجی موقت
امام فرمودند سکوت در موردی به کار میرود که پیش از ان بیانی باشد و به همین علت نمیگویند چراغ ساکت بود و حرف نمیزد و نمیگویند چراغ اراده نموده تا به ما نور برساند زیرا روشنایی است و زمانی که روشنایی میدهد میگویند چراغ مارا روشنایی داد و از نورش بهره مند گردیدیم

یعنی مثلا" خورشید که ساخته ی دست بشر نیست (نیاز به اثبات هست!؟) به نظر شما معنی نمیده!!؟؟
واژه ها و جملات بدون بشر ترکیب نمیشدن!!؟؟


اثبات مسائل فلسفی با مثال های دنیوی رو باید همزمان کنار فردی که مثال میزنه باشی، چون اون فرد مثالش رو دقیقا در راستای هدفش پیش میره تا با نتیجه گیری دلخواهش اثبات کنه حرفش با حقیقت منطبقه.


ایشون درست فرمودن، اما چه چیزی باعث میشه یک چراغ یا شمع خاموش مفهوم روشنایی به خودش بگیره؟


همون کسی که محتاج روشنایی هست، اگر کبریت نزنه یا کلید رو روشن نکنه یا مفهومی از خورشید در ذهنش نسازه، وجود چراغ یک گوشه افتاده بی معنی هست.

علیرغمی که همیشه سعی شده بگن وجود انسان برای خالق مزیتی نداشته، این حرف کاملا بی معنی به نظر میاد.

اون چیزی که به چراغ و شمع مفهوم روشنایی رو داده، انسان بوده وگرنه اونها مفهومی نداشتن.

یک کاخ بسیار زیبا اما بی مصرف که کسی نه اونجا رفته و نه در وصفش چیزی گفته، چه ارزشی داره؟
 
آخرین ویرایش:

Similar threads

بالا