*Essi*
اخراجی موقت
منظورتون از اينكه هرچيزي كه مفهوم داره ساخت دست بشر هست رو هنوز نفهميدم؟!
منظور اينه كه اگه ما به جاذبه نميگيم قابلمه مفهوم جاذبه در ذهن ما پديدار شده يا اينكه چون ذهن ما ميگه جاذبه جاذبه وجود داره و اگه نميگفت وجود نداشت؟!!!
اثبات خالق در حد حرف بوده؟!! در عمل يعني شما خدا رو ببيني؟! اگه منظورت اينه كه حرف سطحي بوده بسم الله حرف سطحي رو نقد كن فقط در عمل خواهشا نقد كن
كسي هم نميگه انسان ميتونه ذات خداوند رو درك كنه چون محاله ولي پي بردن به وجود اين موجود كار عقله
این رو قبلا هم توضیح داده بودم، در طبیعت یکسری پدیده های منظم وجود داره و یکسری پدیده های نامنظم.
انسان با دسته بندی پدیده های منظم و چشم پوشی از نامنظمی ها، سعی میکنه یکسری قوانین ساده رو وضع کنه تا بتواند بر طبیعت چیره شود.
مثلا در اثر تجربه و آزمون فهمیده، برای به وجود امدن آتش نیاز به چه چیزهایی هست، اونهارو ترکیب کرده و آتش رو خلق کرده.
یا جریان الکتریسیته و مشابه آن......
ادیان معتقدند همه اینها مخلوق خدا هستند، آتش و برق و جاذبه و... رو هم خدا آفریده و پیش بینی کرده بوده !!!!
فعلا هم تمامی بحث ها سر اینست که ماده اولیه از کجا ناشی شده و اونیکه میگین عقل وجود خالق رو اثبات میکنه فقط برای همون ماده اولیه هست.
ساده ترین پاسخ برای اینکه ماده اولیه از کجا اومده، تصور کردن خالقی هست که از هیچ یک خمیر بازی رو آفریده و انسان ها فقط به اون خمیربازی شکل و فُرم میدن !!! این ممکنه با منطق شما جور در بیاد، ولی فعلا با منطق من نمیخونه.
چرا میگویید خالق، در زمان ، به تکامل رسیده؟
(میخواهم سوالتان را بهتر درک کنم)
همین کره زمین خودمون رو شما در نظر بگیر، موجوداتی روی زمین بودن به عنوان دایناسورها که طبق تئوری خلقت باید فرض کنیم خدایی اینهارو با گل ساخته و به روی زمین تبعید کرده.
اینها میلیون ها سال زندگی کردن، سپس از بین رفتن و پستانداران اومدن و انسان هم کم کم بینشون پدیدار شده.
در یک فاصله زمانی زیادی، زمین حیات داشته و خالی از سکنه آدمیان، پس مسلما شرایطی فراهم نبوده که آدمی روی زمین باشه و خلقتی اگر در کار باشه اون خلقت محدود به زمان و شرایط بوده تا انسان به وجود بیاد.