اثبات مسائل فلسفی با مثال های دنیوی رو باید همزمان کنار فردی که مثال میزنه باشی، چون اون فرد مثالش رو دقیقا در راستای هدفش پیش میره تا با نتیجه گیری دلخواهش اثبات کنه حرفش با حقیقت منطبقه.
ایشون درست فرمودن، اما چه چیزی باعث میشه یک چراغ یا شمع خاموش مفهوم روشنایی به خودش بگیره؟
همون کسی که محتاج روشنایی هست، اگر کبریت نزنه یا کلید رو روشن نکنه یا مفهومی از خورشید در ذهنش نسازه، وجود چراغ یک گوشه افتاده بی معنی هست.
علیرغمی که همیشه سعی شده بگن وجود انسان برای خالق مزیتی نداشته، این حرف کاملا بی معنی به نظر میاد.
اون چیزی که به چراغ و شمع مفهوم روشنایی رو داده، انسان بوده وگرنه اونها مفهومی نداشتن.
یک کاخ بسیار زیبا اما بی مصرف که کسی نه اونجا رفته و نه در وصفش چیزی گفته، چه ارزشی داره؟
شما پست منو تا اخر خوندیدن؟ (شاید بهش فکر نکردین برا همین دوباره میگم)
در مورد اولین افرینش خدا و اینکه ابداع اولین مخلوق بوده نه جهان پس قبل از این جهان هم چیزی خلق شده پس خلق جهان مبدا نبوده و ابداع اولین افرینش بوده و بعدش حروف و حالا اگر بگین قبل از ابداع چی؟
امام رضا (ع) :
پروردگار عزیز و توانا قبل از اولین مخلوقش که ابداع میباشد بوده است و همراه, شریک, مثل, مانند و همتا نداشته و ابداع قبل از حروف بوده و حروف هم جز بر خودش بر چیز دیگری دلالت نکرده و نشان نمیدهد... بعد مامون سوال میپرسه که چرا حروف بر غیر از خودش دلالت ندارد و جوابو دیگه خودتون بخونین....
(کپی از پست قبلیم!!)
........
راستی در مورد مثال هم حرفتون رو قبول ندارم که میگین باید در کنار اون فرد که مثال میزنه باشیم چون قران هم با اینکه کتاب کاملی هست مثالهایی زده و ایا همه در کنار خدا هستند و رو در رو باهاش دارن بحث میکنن؟ و یا اینکه استدلال ها و گمان خودتون رو از قران و حرفاش برتر میدونین؟
پیشنهاد میکنم این مناظره رو تا اخر بخونین اخه خیلی چیزای دیگه هم گفته شده که من دیگه نمیتونم همشو تایپ کنم و اینکه جواب سوالای بعدیتون هم شاید در ادامش پیدا کنین.