آنان که از ازدواج می‌ترسند بخوانند!

rahino

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
من در راستای موافقت با حرفای شما اون حرفارو زدم دیگه:smile:
آره خب اونم به قول شما لذت های خوشو داره دیگه...
فقط یه چیزی!چقد زود ازدواج کردین؟!:surprised:
البته نه این که ندیده باشما،دیدم همکلاسیامو که تو 15 سالگی ازدواج کردن
ولی من خودم یکم میترسم!یعنی میترسم از پس مسئولیت های زندگی بر نیام،یا هنوز به اون درک نرسیده باشم...
به قول همسرم میگه من باید زودتر از اینا میومدم
نه سن پایین اگه توکل کنی و تحقیقاتت هم کامل باشه برا ازدواج خیلی بهتر از سن بالاست
کلا هیجان و لذتی که سن پایین داره سن بالا نداره
 

عشقولانه

کاربر بیش فعال
به قول همسرم میگه من باید زودتر از اینا میومدم
نه سن پایین اگه توکل کنی و تحقیقاتت هم کامل باشه برا ازدواج خیلی بهتر از سن بالاست
کلا هیجان و لذتی که سن پایین داره سن بالا نداره

به قول دوستمون تو سن پایین انعطاف پذیری بیشتره........میتونن راحتتر باهم کنار بیان
 

mahtab n

دستیار مدیر
کاربر ممتاز
به قول همسرم میگه من باید زودتر از اینا میومدم
نه سن پایین اگه توکل کنی و تحقیقاتت هم کامل باشه برا ازدواج خیلی بهتر از سن بالاست
کلا هیجان و لذتی که سن پایین داره سن بالا نداره
همسرتون چند سالشون بود که ازدواج کردین؟
 

mahtab n

دستیار مدیر
کاربر ممتاز
به قول دوستمون تو سن پایین انعطاف پذیری بیشتره........میتونن راحتتر باهم کنار بیان
اوهوم
به قوا دوستمونم
هیجان و لذتی که سن پایین داره سن بالا نداره
آدم تو سنین پایین تر شادابی و طراوتش بیشتره
 

yas87

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به قول همسرم میگه من باید زودتر از اینا میومدم
نه سن پایین اگه توکل کنی و تحقیقاتت هم کامل باشه برا ازدواج خیلی بهتر از سن بالاست
کلا هیجان و لذتی که سن پایین داره سن بالا نداره

من الان سنم بالاست تقریبا 28 و خورده ام و هنوزم ازدواج نکردم ... سن پایین ادم زود شکسته میشه
 

Rah Pardaz

همکار مدیر تالار مهندسی عمران متخصص راهداری
کاربر ممتاز
یکی از دخترای فامیل 27 سالشه و تقریبا یه سالی میشه که رسمی شده و میگه دور ازدواج رو خط کشیده چون دوستاش که ازدواج کردن بهش توصیه کردن ازدواج نکن محدود میشی
کلا آدمای راحت طلب چه دختر چه پسر ازدواج نکنند بهتره چون تو واقعیت همچین چیزی وجود نداره که دو طرف بتونن کاملا مطابق میل هم رفتار کنند
همیشه باید توزندگی گذشت و ایثار باشه
ضمنا اگه واقعا به خدا توکل کنی و بعدش تحقیقاتت رو تا حد توان انجام بدی و خوب چشم و گوشتو باز کنی و واگذار کنی به خودش
بعد ازدواج هم چشم و گوشتو ببندی و هی همسرت رو مقایسه نکنی
ما که توکل کردیم الحمدلله راضی هستیم
خدا هم به قولایی که داده بور سر رزق و روزی عمل کرد
کاملا با نظر دوستمون عشقولانه موافقم تازه باورود بچه زندگی زیباتر هم میشه
توصیه میکنم با شرایطی که شروع کننده ی محترم فرمودند دوستان شروع به خواندن نماز شب کنند(برا رفع مشکلات پیش رو ) و ان شا ءالله بخت همتون وابشه بعدا زودی بچه دار بشین


images.jpg




:gol:
 

rahino

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
من الان سنم بالاست تقریبا 28 و خورده ام و هنوزم ازدواج نکردم ... سن پایین ادم زود شکسته میشه

باهاتون مخالفم
شکسته شدن به عوامل زیادی بستگی داره
من الان 28 سالمه یه آقا پسر 5 ساله هم دارم
الحمد لله اصلا احساس شکستگی هم نمیکنم
 

modir banoo

عضو جدید
کاربر ممتاز
به نظر من الان یکی از دلایل مهم برای دوری جوونا از ازدواج عدم اعتماد هست
این روزا این قدر دور و برمون ازدواج های ناموفق می بینیم که می ترسیم حتی به ازدواج فکر کنیم
یکی به خاطر خیانت جدا میشه، یکی واسه دعوا و کتک کاری شوهرش، یکی به خاطر اعتیاد و....
خیلیاشونم آدمای منطقی و خوبی به نظر میان اما بعد ازدواج می بینی توزرد از آب در میان و اینجوری کل تصوراتت به هم می ریزه و بدبین میشی
این وضعیت سال به سال هم هی بدتر میشه و تصمیم گیری سخت تر میشه

منم قبول دارم که هر چی زودتر ازدواج کنی هم برای زندگیت و هم برای فرزندان آیندت بهتره اما مشکل اینه که به کی اعتماد کنی؟!
 

rahino

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
من یک کارت عروسی از یک دختر خانمی که خانه پدرش رفتم دستم آمد
از بس جذب این کارت شدم کارتش را با خودم آوردم قم . . .
یکی از افراد محترم تبریز دخترش را عروس میکند
بعد در کارت عروسیش می نویسدکه:

باسمه تعالی دوشیزه فلانی و آقای فلانی به ازدواج هم در آوردندبنا داشتیم جشن با شکوهی بگیریم شما را هم دعوت کنیم
اما تصمیم گرفتیم بودجه جشن را بدهیم به یک خانوم و آقایی دیگر و آنها هم ازدواج کنند.
بنابراین جشنی نداریم
کارت را فرستادیم که بدانیدما عروس شدیم ولی تشریف نیاورید.
این کارت کارت اطلاع بود که بدانید که ازدواج شدگرچه از دیدارتان محرومم ولی امیداورام این عمل اسلامی را بپذیرید.
و اگر یک سال تشریفات ازدواج در ایران کم بشود،دختر و پسری بی زن و بی شوهر نمی مانند
و اگر یک سال پولهایی که در ساختمانها خرج دکور سازی می شودکم بشود کسی بی خانه در ایران نمی ماند.


خاطره ای از حاج اقا قرائتی


 

rahino

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
زن میخوای بسم الله( خود خدا گفته شك داری؟)
به بابام گفتم :می خوام زن بگیرم
یه نگاهی بهم کرد وگفت: چقدر درآمد داری که می خوای زن بگیری؟
گفتم: سر جمع سیصد چهارصد تومنی میشه
بابام زد زیر خنده و گفت: پاشو برو بچه
گفتم : چرا؟
گفت: با سیصد چهارصد هزار تومن میشه زندگی کرد؟
می خوای دختر مردم رو بدبخت کنی؟
بابام تقریبا آدم معتقدی بود
بهش گفتم : میشه یه سوال ازت بپرسم؟
گفت: بپرس
گفتم: اگه یه پولدار بیاد بهت بگه که برا پسرت زن بگیر، بعد بهت امضا و تضمین بده که ماهانه خرج زندگی بچه ات رو میدم ،قبول می کنی؟
بابام بلافاصله گفت: خب معلومه که قبول می کنم
گفتم: بابا جون! تو حرف و امضای یه پولدار رو که نمی دونی واقعا چه جور آدمیه قبول می کنی و به پشتوانه یاینکه قول داده زندگی پسرت رو تامین کنه برا بچه ات زن می گیری ،
اما حرف خدا رو قبول نمی کنی؟
بهش برخورد وگفت: یعنی چی؟

گفتم: خدا توی قرآن " سوره ی نور آیه 32 "فرموده: برا بچه هاتون زن بگیرید ،اگه تنگدست و پول ندارن من خودم از فضلم بی نیازشون می کنم.

اونوقت شما به حرف یه پولدار که نمی شناسیش و ممکنه بعدها بزنه زیر حرفشاعتماد می کنین ،
اونوقت حرف خدا که هرگز دروغ نمیگه رو قبول نمی کنی؟
یعنی حرف خدا رو کمتر از یه پولدار قبول داری؟
بابام رفت توی فکر و هیچی نگفت منم بلند شدم و رفتم
فردا صبح بابام به مامانم گفت: به فکر یه عروس برا پسرت باش خلاصه تحقیق کردیم و یه دختر مناسب و هم سطح خودمون پیدا کردیم
ازدواجمون سر گرفت و الان یه زندگی خوب و خوش رو در کنار همسرم دارم
اگه اون موقع شنیده بودم خدا روزی رو می رسونه ، الان چشیدم این حرف خدا روبا تمام وجودم درک کردم که خدا روزی رو می رسونه یعنی چی........

 

باران 686

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خب شما چه جوری میتنی مطمئن شی که طرفت این مشکلاتو نداره؟

برای اولین مشکلی که گفتم هیچ راهی نیس که 100 درصد تضمین کنه که طرف دروغی تو کارش نیس ولی تا اونجاییکه میشه باید با عقل و منطق جلو رفت و در این مورد با احساس برخورد نکرد.در ضمن چند ماه نامزدی هم میتونه تا حدودی کمک کنه که طرف مقابل رو بهتر بشناسیم ولی هیچ کدوم از اینا نتیجه قطعی نداره.باید علاوه بر تلاش برای شناسایی صحت حرفا و رفتارای طرف مقابل به خدا هم توکل کنیم.
در مورد اعتیاد هم قبلا توضیح دادم.یکی از بهترین راهها که تا حدود زیادی تضمین شده هست اینه که علاوه بر آزمایش متداولی که قبل از ازدواج انجام میشه یه آزمایش اعتیادی هم وجود داره که اختیاری و هزینه بره ولی ارزششو داره که اونم انجام بشه.یکی دیگه از راههای تکمیل کننده تحقیقات در مورد اعتیاد طرف مقابل اینه که قبل از ازدواج و در دوران نامزدی هر دو خانواده به یه مسافرت چند روزه برن و طرف مقابل رو حسابی زیر ذره بین قرار بدن ولی این کار نیاز به دقت فراوان و مواظبت زیاد داره.
 

Paydar91

کاربر فعال تالار مهندسی برق ,
کاربر ممتاز
راستش من اومدم درد دل کنم....من شکر خدا واسه ازدواج از همون اولش( حدود 4 سال پیش که اولین بار جدی بهش فکر کردم) همرایی خانوادم رو داشتم...این طور نبود اونا نخوان برام پا پیش نذارند و در حد توانشون اخرش رو برام می ذاشتند ولی...

من یه زمانی خیلی به ازدواج فکر می کردم...خیلی واسش تلاش و تحقیق کردم راجب انخاب همسر و معیار و هرچی که باعث بشه ازدواج موفق تری داشته باشیم...واقعا هم که هر چیزی سنی داره...واسه دختر ها و پسر ها تا 4 یا 5 سال بعد بلوغ شور و شوق واسه ازدواج هستش و بعدش دیگه ادم سرد تر میشه...چون ساختار سنی متفاوت میشه... منم دارم می رسم به مرزش...دوست ندارم این طوری بشه...

ازدواج رو یک رشد و پیشرفت می دونم به شرطی که به وقتش و درست انجام بشه....

من خودم واقعا هیچ وقت سخت نگرفتم...ولی شاید بقیه و زمونه سخت گرفتند...شاید مثل تموم چیزایی که به سختی بهشون رسیدم ولی عمری ازشون راضی بودم واسه ازدواج هم باید همین طوری پیش برم...

دوستانی که میگند فرد مورد اعتماد نیست...به نظرم هست...جامعه رو ما می سازیم...اگه ما خودمون فرد قابل اعتمادی سعی کنیم باشیم..همین من ها میشیم ما و جامعه رو می سازیم.و میشیم جامعه ی قابل اعتماد.

ان شالله شرایط کار جوونا و ازدواج سالمشون هم به لطف خدا فراهم شه.


با ارزوی خشوبختی برای همه. و التماس دعا.بیاید برای هم دعا کنیم.


(به نظرم دختر و پسر نداره سخت گیری خود یا خانواده هم کار ندارم ولی به نظرم کسی که شرایط ازدواج رو داره و ازدواج نمی کنه (البته با توکل به خدا و تحقیق و این که واقعا بدونه چرا ازدواج باید بکنه و...) اگه دیر ازدواج کنه واقعا به خودش ظلم کرده....اگه دیر بشه یه سری لذت هایی رو از خودش منع کرده که هیچ وقت تکرار نمیشه با گذشت سن...و متاسفانه یا خوشبختانه ادم ها فقط یکبار فرصت زندگی دارند و وای به حال کسی که بخواد توی امر ازدواج و زمان مناسبش و.. ازمون خطا کنه )
 

bitajan

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
سلامی دوباره

دوستانی که شرکت کردند به نظر دیگه یا ازدواج کردن یا دیگه وقت ازدواجشونه

یه سوال:

شما عزیزانی که وقت ازدواجتون هست : آیا معیارهای دقیق و خواسته های خودتون از طرف مقابل و وظایف خودتون در مسئولیت پذیری رو میدونید؟؟؟

میدونید اگر یک خواستگاری رفتید یا براتون خواستگار اومد چطوری بشناسیدش؟؟؟

.
.
.
.
.
ممنون میشم نظرات خودتون رو بذارید
 

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
سلامی دوباره

دوستانی که شرکت کردند به نظر دیگه یا ازدواج کردن یا دیگه وقت ازدواجشونه

یه سوال:

شما عزیزانی که وقت ازدواجتون هست : آیا معیارهای دقیق و خواسته های خودتون از طرف مقابل و وظایف خودتون در مسئولیت پذیری رو میدونید؟؟؟

میدونید اگر یک خواستگاری رفتید یا براتون خواستگار اومد چطوری بشناسیدش؟؟؟

.
.
.
.
.
ممنون میشم نظرات خودتون رو بذارید
سلام

راستش مابین نظارت و حرفایی که گفته شد در مورد مسولیت ها و ملاک های انتخاب هم بحث شد و هم آقا پسرا نظر دادند و هم دختر خانوما ملاک هاشون رو گفتن. اما خب این موضوع خوبیه که یه بحث فقط در مورد مسولیت ها و ملاک ها در نظر گرفته بشه.
خب همینطور که شما گفتید باید از دوستان دعوت کنیم که به این دو سوال جواب بدن تا هممون به خودآگاهی برسیم.


شما عزیزانی که وقت ازدواجتون هست :


1- آیا معیارهای دقیق و خواسته های خودتون از طرف مقابل و وظایف خودتون در مسئولیت پذیری رو میدونید؟؟؟


2- میدونید اگر یک خواستگاری رفتید یا براتون خواستگار اومد چطوری بشناسیدش؟؟؟​
 

"The moon"

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام

راستش مابین نظارت و حرفایی که گفته شد در مورد مسولیت ها و ملاک های انتخاب هم بحث شد و هم آقا پسرا نظر دادند و هم دختر خانوما ملاک هاشون رو گفتن. اما خب این موضوع خوبیه که یه بحث فقط در مورد مسولیت ها و ملاک ها در نظر گرفته بشه.
خب همینطور که شما گفتید باید از دوستان دعوت کنیم که به این دو سوال جواب بدن تا هممون به خودآگاهی برسیم.


شما عزیزانی که وقت ازدواجتون هست :


1- آیا معیارهای دقیق و خواسته های خودتون از طرف مقابل و وظایف خودتون در مسئولیت پذیری رو میدونید؟؟؟


2- میدونید اگر یک خواستگاری رفتید یا براتون خواستگار اومد چطوری بشناسیدش؟؟؟​

سلام آقا مهدی دوست عزیزم و ممنون از دعوتتون.

والا من فعلا اصلا به این چیزا وقت نمیکنم که فکر کنم و فکرم مشغول ارشد و دانشگاه و مقاله و کتاب و اینجور چیزاست و تا 30 سالگی هم بعید میدونم که از این حالت خارج بشم ، حالا اگه احیانا خارج هم شدم اونوقت باید بشینم فکر کنم ببینم اصلا ازدواج یعنی چی؟واسه چیه؟

ولی در کل اونچه که در ذهنم هست اینه که من نمیتونم با این شرایط ازدواج کنم چون طرف مقابل حتما انتظاراتی از من داره و من که نمیتونم نصف شب بشینم همش کتاب و مطالعه کنم! خب طرف مقابل هم آدمه و اصلا واسه چی ازدواج کرده؟ واسه همین باید اول مقدمات زندگی اعم از خونه و کار و تحصیل و شغل و سربازی و اینا حل بشه تا ببینیم چی میشه بعدش...
 

anahita1370

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام

راستش مابین نظارت و حرفایی که گفته شد در مورد مسولیت ها و ملاک های انتخاب هم بحث شد و هم آقا پسرا نظر دادند و هم دختر خانوما ملاک هاشون رو گفتن. اما خب این موضوع خوبیه که یه بحث فقط در مورد مسولیت ها و ملاک ها در نظر گرفته بشه.
خب همینطور که شما گفتید باید از دوستان دعوت کنیم که به این دو سوال جواب بدن تا هممون به خودآگاهی برسیم.


شما عزیزانی که وقت ازدواجتون هست :


1- آیا معیارهای دقیق و خواسته های خودتون از طرف مقابل و وظایف خودتون در مسئولیت پذیری رو میدونید؟؟؟


2- میدونید اگر یک خواستگاری رفتید یا براتون خواستگار اومد چطوری بشناسیدش؟؟؟​

سلام مرسی از دعوتتون من از اونجایی که ازدواج را جزو یکی از مراحل مهم زندگیم میدونم به این دوتا سوال هم قبل فکر کرده بودم ولی کلا به نظر من معیارهای افراد توی زمان های مختلف متفاوت مثلا شاید چهارسال پیش معیارهای من چیزهای دیگه ای بوده و یا اولویتشون فرق داشته و حالا تغییر کرده باشه ولی معیارهایی که برام همیشه ثابت بوده ایمان و اعتقادات طرف مقابلم بوده و اخلاق خوب


در رابطه با شناخت هم من به نظرم رفت و آمدهای دو طرف البته زیر نظر خانواده و صحبت کردن در مورد مسائلی که برای دو طرف خیلی مهم فکر میکنم خیلی بتونه کمک بکنه
 
آخرین ویرایش:

gelayor14

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
ممنون مهدی عزیز بابت دعوت
من ترجیح میدم بیشتر استفاده کنم:D ...
درصد زیادی با بحث های شروعت موافقم و مسلما جاهایی هم بوده که نظر هرکسی ممکنه متفاوت باشه و اینم طبیعیه! بحث سرش میزنه تو بحث های همیشگی و بینتیجه حقوق زن و مرد..مسلماً دوست عزیزم از دید یک آقا به این قضیه نگاه کردی نگاه قشنگی بود و خوب قطعا تفاوتهایی داره وقتی از دید یه خانم بهش نگاه بشه

اما اینا به کنار راجع به این دو تا سوالی که اینجا هست

1- آیا معیارهای دقیق و خواسته های خودتون از طرف مقابل و وظایف خودتون در مسئولیت پذیری رو میدونید؟؟؟


من یه نظری دارم فکر می کنم باید هرکسی خیلی شیک و مجلسی تو وروق اینا رو قشنگ بیاره بعد آشنایی مقدماتی
انتظارات خودش-انتظارات خانواده اش و.. و قشنگ بشینه فکر کنه روش یه چیزی نزدیک یک ماه که واقعا از همسر آینده اش چه انتظاراتی داره(خودش و خانوادش) و متقابلاً چه تعهداتی رو نسبت به طرف مقابل می پذیره /انجام میده

نمی دونم ولی من فکر می کنم حتی یه جاهاییش بره تو جزئیات بهتره یه نمونه مثال می زنم:آقا پسر خانوادش انتظار داره عروس میاد خونشون مثل دخترش کارخونه انجام بده براش و در غیر اینصورت ناراحت میشه و... خب چه بهتره اگه واقعا این انتظار هست و این آقا می دونن اینو ..بگن(اینو مثال زدم چون دیدم یه چیز به این کوچیکی چه اختلافاتی به بار آورده) و..


2- میدونید اگر یک خواستگاری رفتید یا براتون خواستگار اومد چطوری بشناسیدش؟؟؟
شناختن افراد تو جامعه امروز ما امری نیست که شدنی باشه ، ما تا یه درصدی می تونیم نسبت به دیگران شناخت پیدا کنیم ..
...بهرحال همون درصد ظاهری رو هم بنظر من بیشتر با رفت و آمد میشه پیدا کرد....حداقل 6 ماه..
و...صفحات اجتماعی فرد موردنظر :)D) و...
 

rahino

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
سلام

راستش مابین نظارت و حرفایی که گفته شد در مورد مسولیت ها و ملاک های انتخاب هم بحث شد و هم آقا پسرا نظر دادند و هم دختر خانوما ملاک هاشون رو گفتن. اما خب این موضوع خوبیه که یه بحث فقط در مورد مسولیت ها و ملاک ها در نظر گرفته بشه.
خب همینطور که شما گفتید باید از دوستان دعوت کنیم که به این دو سوال جواب بدن تا هممون به خودآگاهی برسیم.


شما عزیزانی که وقت ازدواجتون هست :


1- آیا معیارهای دقیق و خواسته های خودتون از طرف مقابل و وظایف خودتون در مسئولیت پذیری رو میدونید؟؟؟


2- میدونید اگر یک خواستگاری رفتید یا براتون خواستگار اومد چطوری بشناسیدش؟؟؟​


من که اون موقع معیارهام خیلی کلی بود به دوستان توصیه میکنم معیارها شون رو جزیی کنن و با طرف مقابل حتما در میون بذارن
شناختن افراد اگه نسبت فامیلی باشه تا حدود زیادی ممکنه که برا اونم باید تحقیقات میدانی بیشتری داشت یعنی به اینکه فلانی فامیله پس خوبه نمیشه اکتفا کرد محل کار دوستان وهر جایی که اون آدم شناخته شدس رو میشه در نظر گرفت.
اما برا غریبه ها این موضوع حساس تر میشه و در تحقیقات باید خیلی خیلی حساس بود و به حرف چند نفر نباید اکتفا کرد کلا باید بیشتر دقت کرد
ضمنا آدما به مرور زمان سلایق شون فرق میکنه گاهی وقتا بعد چند سال خود شخص ،خودشو نمیشناسه و میگه این منم کلی عوض شدم
در کل برادران و خواهران گرامی خیلی دقت کنید و در عین حال وسواس هم زیاد به خرج ندین
اگه یکی پیدا شد که از 100درصد 90 درصد هم باهاتون موافق بود با توکل به خدا بله رو بگین خدا خودش در وتخته رو با هم جور میکنه
التماس دعا
 

zeynab_ghhh

کاربر بیش فعال
سلام آقا مهدی دوست عزیزم و ممنون از دعوتتون.

والا من فعلا اصلا به این چیزا وقت نمیکنم که فکر کنم و فکرم مشغول ارشد و دانشگاه و مقاله و کتاب و اینجور چیزاست و تا 30 سالگی هم بعید میدونم که از این حالت خارج بشم ، حالا اگه احیانا خارج هم شدم اونوقت باید بشینم فکر کنم ببینم اصلا ازدواج یعنی چی؟واسه چیه؟

ولی در کل اونچه که در ذهنم هست اینه که من نمیتونم با این شرایط ازدواج کنم چون طرف مقابل حتما انتظاراتی از من داره و من که نمیتونم نصف شب بشینم همش کتاب و مطالعه کنم! خب طرف مقابل هم آدمه و اصلا واسه چی ازدواج کرده؟ واسه همین باید اول مقدمات زندگی اعم از خونه و کار و تحصیل و شغل و سربازی و اینا حل بشه تا ببینیم چی میشه بعدش...
وقتی ما ازدواج میکردیم،همسر من تقریبا تازه شروع به نوشتن تز ارشدش کرده بود.آدمی مثه من که فوق العاده اهل سفر و بیرون ... بود با آدمی روبه رو شد که سالی یه بار تعطیلات عید هم شاید جایی نمی رفت و ترجیح میداد از خلوتی شهر استفاده کنه!جلسه اول و دوم آشنایی تقریبا 70% صحبت ادامه تحصیل ایشون بود که خیلی زمان به من نمی رسید!
از همون شب بعد روز عقد هم موضوع کاملا جدی شد!یعنی واقعا درس!یه ساعت که همدیگرو میدیدیم میگفت اگر اجازه بدی من درسو ... من شاید هیچ نقشی در نوشتن تزش جز چند صفحه تایپ کردن نداشتم اما بالاخره تزشو نوشت، روز دفاعش رفتم،بعدا دکترا قبول شد،دکتراشم به همین منوال (که هنوز مونده) این وسط اگر مقاله ای
 

zeynab_ghhh

کاربر بیش فعال
پدیرفته می شد یا نمی شد هم پیش لرزه ها و پس لرزه هاشو داشتیم.
میخوام بگم شاید اوایل برای من یه وقتایی واقعا سخت میشد.چون باید خودمو ادبت میکردم.اما چون از روز اول آشنایی خودش گفته بود که چه جوریه و من با چه شرایطید روبه رو میشم، پذیرفتمو....
اینکه اون راضیه از اینکه متاهل شده یا مجردیشو ترجیح میداد رو باید از خودش پرسید.اما من با وجود این سختیا نه تنها از ازدواج با ایشون و با این شرایط پشیمون نیستم بلکه به خودشم گفتم که اگه زودتر میومد خواستگاری،حاضر بودم زودتر با این شرایطش روبه رو شم.

مشکلات اقتصادیش و اینکه هنوز حقوق ثابت ماهانه نداره هم دیگه واردش نمیشم اما به نظرم سن آدم که بالا بره،دیگه خیلی چیزا تغییر میکنه.بهانه های ازدواج نکردن زیاده ،اما زمان میگذره و جوونیه آدم برنمی گرده.
 

Similar threads

بالا