من که الان خوندم اشک تو چشم جمع شد دیگه چه برسه اون ه تو موقعیتش بودهشبی پسر كوچكی یك برگ كاغذ به مادرش داد . مادر در حال آشپزی بود دستهایش را با حوله تمیز كرد و نوشته ها را با
صدایب لند خواند. پسر كوچولو با خط بچه گانه
نوشته بود :
صورتحساب:
۱ـ تمیزكردن باغچه 500 تومان
۲- مرتبكردن اتاق خواب 500 تومان
۳-مراقبت كردن از برادر كوچكم 1000تومان
۴-بیرونب ردن سطل زباله 500 تومان
۵- نمره ریاضی خوبی كه گرفتم 500 تومان
جمع بدهی شما به من 3000 تومان
مادر به چشمان منتظر پسرش نگاهی كرد و چند لحظه خاطراتش رو مرور كرد سپس قلم را برداشت و پشت برگه صورتحساب پسرش این عبارت را نوشت :۱- بابت سختی 9 ماه بارداری كه در وجودم رشد كردی ، هیچ
۲- بابت تمام شب هایی كه بر بالینت نشستم و برایت دعا كردم ، هیچ
۳- بابت تمام زحماتی كه در این چند سال كشیدم تا تو بزرگ شوی ، هیچ
۴- بابت غذا ، نظافت تو و اسباب بازیهایت ، هیچ
و اگرتمام اینها را جمع بزنی خواهی دید كه هزینه عشق واقعی من به تو هیچ است.
وقتی پسر آنچه را كه مادرش نوشته بود را خواند ، چشمانش پر از اشك شد و در حالی كه به چشمان مادرش نگاه میكرد قلم را برداشت و زیر صورتحساب نوشت : قبلابطور كامل پرداخت شده است.
مادر یعنی گنج عشق...........
من که الان خوندم اشک تو چشم جمع شد دیگه چه برسه اون ه تو موقعیتش بوده
مادر
کجاش نوشته بود کار عایا؟کار کار کار
نگران نباش المیراجونم با رتبه ی خوب قبول میشه...تو نباید پشت کنکور بمونی...
نگران نباش المیراجونم با رتبه ی خوب قبول میشه...
چی بد نبود عایا؟بد نبود
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
میگن تو این عکس عشق داره . گفتن عشق رو پیدا کن+عكس | تالار عکس | 11 | ||
عشق واقعی | تالار عکس | 4 | ||
پدیده ای جهانی بنام قفل عشق | تالار عکس | 10 | ||
M | پاک ترین عشق های دنیا /تصاویر | تالار عکس | 2 | |
سیب عشق | تالار عکس | 8 |