نتایح جستجو

درخت ها و چمن ها و شمعدانی ها ، به آن ترنم شیرین ، به آن تبسم پر مهر ، به آن نگاه پر از آفتاب می نگرند . سلام به همگی منزه ماشین جدید مبارک

می رویید در جنگل خاموشی رویا بود شبنم ها بر جا بود درها باز چشم تماشا باز چشم تماشاتر و خدا در هر ... ایا بود ؟ خورشیدی در هر مشت : بام نگه بالا بود می بویید گل وا بود ؟ بوییدن بی ما بود : زیبا بود تنهایی تنها بود نا پیدا پیدا بود او آنجا آنجا بود پادمه-سهراب سپهری

تشنگان گر آب جویند از جهان آب هم جوید به عالم تشنگان.

هنوزم زمستون به یادت بهاره تو قلبم کسی جز تو جایی نداره صدای دلم ساز نا سازگاره سکوتم به جز تو صدایی نداره فدای سرت گلم

تو شمع انجمنی یکزبان و یکدل شو خیال و کوشش پروانه بین و خندان باش

تو که مرا به پرده هاکشیده ائی چگونه ره نبرده ائی به راز من؟ گذشتم از تن تو زانکه در این جهان تنی نبود مقصد نیاز من

تا مدرسه و مناره ويران نشود اسباب قلندي بسامان نشود تا ايمان کفر و کفر ايمان نشود يک بنده‌ي حق بحق مسلمان نشود

يادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد طلب عشق ز هر بي سر و پايي نکنيم يادمان باشد اگر اين دلمان بي کس شد طلب مهر ز هر چشم خماري نکنيم يادمان باشد که دگر ليلي و مجنوني نيست به چه قيمت دلمان بهر کسي چاک کنيم يادمان باشد که در اين بهر دو رنگي و ريا دگر حتي طلب آب ز دريا نکنيم يادمان باشد اگر از...

درخت ها و چمن ها و شمعدانی ها ، به آن ترنم شیرین ، به آن تبسم پر مهر ، به آن نگاه پر از آفتاب می نگرند .

آمدن رفتن همه زندگی، يعني همين تمام زندگی فاصله آمدن و رفتن ها است خلاصه شده است در صرف شدن اين دو فعل در صيغه های مختلف با ضماير متفاوت… ستاره آمد ،خورشيد رفت تو آمدي ،عشق مي آمد شب آمد، تو مي روي من مي آيم ،عقل رفت تو رفتي،پاييز آمده بود ماه آمد او...

تا بو که یابم آگهی ، از سایه ی سرو سهی گلبانگ عشق از هر طرف بر خوش خرامی می زنم

تا خار غم عشقت آویخته در دامن کوته نظری باشد رفتن به گلستان ها

من مست و تو دیوانه ما را که برد خانه صد بار بدو گفتم کم خور دو سه پیمانه در شهر یکی کس را هوشیار نمی بینم هر یک بدتر از دیگر شوریده و دیوانه

خیلی جالب بود دست گلت درد نکنه

وقت گذاشتم وخواهش می کنم ولی متاسفم نمی تونم کمکت کنم تو گوگل سرچ کن شاید پیدا کردی احتمالا دستگیرت می شه ورودتم به باشگاه خوش آمد می گم

من صفاي عشق ميخواهم از او تا فدا سازم وجود خويش را او تني مي خواهد از من آتشين تا بسوزاند در او تشويش را

منزه جان جون خودت کم حالگیری کن آسمون که به زمین نیومده آومده و ما خبر نداریم ؟ برا همه از این لحظه ها پیش میاد صبور باش گلم

در باغ درآ با گل اگر خار نه‌اي پيش آر موافقت گر اغيار نه‌اي چون زهر مدار روي اگر مار نه‌اي اين نقش بخوان چو نقش ديوار نه‌اي

در بيابان گر به شوق کعبه خواهي زد قدم سرزنش‌ها گر کند خار مغيلان، غم مخور! __________________

اینم روش جالبیه ممنون گلم