نتایح جستجو

ممنون گلم عید شمام مبارک

در بندم از آن دو زلف بند اندر بند در ناله‌ام از لبان قند اندر قند هر وعده‌ي ديدار تو هيچ اندر هيچ آخر غم هجران تو چند اندر چند؟!

تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را تو مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان را به به به جمالت

تو مثل راز بهاري ومن رنگ زمستانم. چگونه دل اسيرت شد قسم به شب نميدانم.

جدا برا شهریوریا اینطوریه جالبه ممنون گلم

جالب بود ممنون گلم

مطمئنا آب زیر کاه اصلا تو جهان مرد مظلوم تا حالا کشف نشده

ره میخانه و مسجد کدام است که هر دو بر من مسکین حرام است

يک قصه بيش نيست غم عشق وين عجب کز هر زبان که مي‌شنوم نامکرر است

از مرز خوای می گذشتم سایه تاریک یک نیلوفر روی همه این ویرانه فرو افتاده بود کدامین باد بی پروا دانه این نیلوفر را به سرزمین خواب من آورد ؟ در پس درهای شیشه ای رویاها در مرداب بی ته ایینهها هر جا که من گوشه ای از خودم را مرده بود م یک نیلوفر روییده بود گویی او لحظه لحظه در تهی من می ریخت...

در دیاری که نیست کسی یار کسی ***** کاش یارب که نیفتد به کسی کار کسی

نه بابا ما که نمی زاریم منم دیروز کلی دلم گرفته بود ولی عوض غصه خوردن و اعصاب خوردی با دوستم قرار گذاشتم و رفتم پارک و مخصوصا تاب بازی کلی صفا داد جای شما خالی کلی شارژ شدم

تا بر گذشته مینگرم عشق خویش را چون آفتاب گمشده میآورم به یاد

بابا خوش به حالت

دمت گرم و سرت خوش باد . سلامم را تو پاسخ گوی در بگشای . هوا دلگیر است. درها بسته . سرها در گریبان. دستها پنهان . نفسها ابر. دلها خسته و غمگین . زمین دلمرده . سقف آسمان کوتاه . زمستان است . صدایی گر شنیدی صحبت سرما و دندان است. چرا فقط سلا م منزه جان در خدمت باشیم

دوش با یاد تو در خلوت من بزمی بود خلق گفتند که: سودا زده تنهاست هنوز

نصیحت گوی رندان را که با حکم قضا جنگست دلش بس تنگ می بینم مگر ساغر نمی گیرد

دیر یا زود مانند یک دسته‌ی گل باید که حسرتم را در بغل بگیرم و بروم به خواستگاری‌ آن زن ِ خاکی که نه نخواهد گفت آغوشش را باز خواهد کرد و همه چیزم را خواهد گرفت و من همه چیزم را به او خواهم بخشید بی هیچ حسرتی مگر این حسرت ابدی که دهانم را می‌گیرد دیگر چگونه بگویم که دوستت دارم

دیریست که بیمار وفایت شده ام در بستر غم چشم به راهت شده ام

دیدار یار غایب،دانی چه ذوق دارد؟ ابری که در بیابان،بر تشنه ای ببارد ای بوی آشنایی!دانستم از کجایی پیغام وصل ِجانان،پیوند ِروح دارد..