نتایح جستجو

  1. eksir

    تک بیتی های ناب وپرمعنا

    از صبا پرس که ما راهمه شب تا دم صبح بوي زلف تو همان مونس جانست که بود
  2. eksir

    رباعی و دو بیتی

    اين يکد و سه روز نوبت عمر گذشـت چون آب بـجويبار و چون باد بدشـت هرگز غـم دو روز مرا ياد نـگـشـت روزيکـه نيامده‌سـت و روزيکه گذشت
  3. eksir

    غزل و قصیده

    فتنه چشم تو چندان پی بيداد گرفت که شکيب دل من، دامن فرياد گرفت آن که آيينه صبح و قدح لاله شکست خاک شب در دهن سوسن آزاد گرفت آه از شوخی چشم تو که خونريز فلک ديد اين شيوه مردم‌کشی و ياد گرفت منم آن شمع دلسوخته يا رب مددی که دگر بار شب آشفته شد و باد گرفت شعرم از ناله عشاق، غم‌انگيزتر است...
  4. eksir

    شعر نو

    چون دشت آب نور چون عطر پونه بودم در ژرفنای شب آمد نسیم و رایحه ام را برد تا ساحل سپیده صبح ستاره سوز تا آسمان روز چون راز سر به مهر نهان دارم وان شور بخش واژه نامت را من دره عمیق غمم در من پرواز ده طنین کلامت را من پرواز کرده ام از بامهای دنیا تا دامهای دنیا
  5. eksir

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    شب که آرام تر از پلک تو را می بندم در دلم طاقت دیدار تو تا فردا نیست این که پیوست به هر رود که دریا باشد از تو گر موج نگیرد به خدا دریا نیست من نه آنم که به توصیف خطا بنشینم این تو هستی که سزاوار تو باز اینها نیست
  6. eksir

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    اول به وفا می وصالم درداد چون مست شدم جام جفا را سرداد
  7. eksir

    داستان هاي كوتاه

    حکایت است که پادشاهی از وزیرخدا پرستش پرسید: بگو خداوندی که تو می پرستی چه می خورد، چه می پوشد ، و چه کار می کند و اگر تا فردا جوابم نگویی عزل می گردی. وزیر سر در گریبان به خانه رفت . وی را غلامی بود که وقتی او را در این حال دید پرسید که او را چه شده؟ و او حکایت بازگو کرد. غلام...
  8. eksir

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    از پـــای فتـادیم ، چو آمــد شبِ هـجـران در درد بماندیم چو از دست ، دَوا رفت
  9. eksir

    به نفر قبلیتون یه شعر هدیه بدین

    احـرام چه بندیم ، که آن قبله نه اینجاست در سعی چه کوشیم که از مَروه صفا رفت
  10. eksir

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    بر در میخــــانه رفـتن کـــار یکـرنگـان بُــوَد خود فروشان را بکوی مِی فروشان راه نیست
  11. eksir

    به نفر قبلیتون یه شعر هدیه بدین

    ملکی که پریشان شد از شومی شیطان شد باز آن سلیمان شد تا باد چنین بادا
  12. eksir

    تک بیتی های ناب وپرمعنا

    دلی خواهم که از او درد خیزد بسوزد ، عشق ورزد ، اشک ریزد
  13. eksir

    تک بیتی های ناب وپرمعنا

    گر طبیبانه بیایی بر سر بالینم بر دو عالم ندهم لذت بیماری را
  14. eksir

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    با تو هستم ز تو هرگز نشدم دور ، ولـی چه توان کرد که بانگ جرسی نیست مرا
  15. eksir

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    80سالگی و عشق ‌تصدیق کن که عجیب است حوای پیر دگربار گرم تعارف سیباست لب سرخ و زلف طلایی ‌زیبا ولی نه خدایی بر چهره رنگ هم اگرهست آرایش است و فریب است بر سینه‌ام دل شیدا پرپر زنان ز تمنا ۷۰ضربه اورا گویی دوبار ضریب است عشق است و دغدغه‌ی شرم تن از دمای هوس گرم می‌سوزماز تب و این تب فارغ زلطف طبیب...
  16. eksir

    غزل و قصیده

    شب عاشقان بی‌دل چه شبی دراز باشد تو بیا کز اول شب در صبح باز باشد عجبست اگر توانم که سفر کنم ز دستت به کجا رود کبوتر که اسیر باز باشد ز محبتت نخواهم که نظر کنم به رویت که محب صادق آنست که پاکباز باشد به کرشمه عنایت نگهی به سوی ما کن که دعای دردمندان ز سر نیاز باشد...
  17. eksir

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    می‌خواهمت چنان‌که شب خسته خواب را می‌جويمت چنان‌که لب تشنه آب را محو توام چنان‌که ستاره به چشم صبح يا شبنم سپيده‌دمان آفتاب را بی‌تابم آن‌چنان که درختان برای باد يا کودکان خفته به گهواره، خواب را بايسته‌ای چنان‌که تپيدن برای دل يا آن‌چنان که بال پريدن عقاب را حتی اگر نباشی می‌آفرينمت چونان...
  18. eksir

    رباعی و دو بیتی

    گر دشمن من به دوستی بگزینی مسکین چه کند با تو بجز مسکینی صد جور بکن که همچنان مطبوعی صد تلخ بگو که همچنان شیرینی
  19. eksir

    شعر نو

    آنگاه، من، که بودم جغد سکوت لانه تاریک درد خویش، چنگ زهم گسیخته زه را یک سو نهادم فانوس بر گرفته به معبر در آمدم گشتم میان کوچه مردم این بانگ بالبم شررافشان: (( - آهای ! از پشت شیشه ها به خیابان نظر کنید! خون را به سنگفرش ببینید! ... این خون صبحگاه است گوئی به سنگفرش کاینگونه می تپد دل خورشید...
  20. eksir

    سخنان بزرگان، جملات کوتاه و زیبا

    شما نميتوانيد با تنفر داشتن از ديگري خودتان را به خدا نزديکتر کنيد، چه معتقد باشيد که اين خشمي بجاست و يا نه. رابطه ميان روح - که شما هستيد - و خدا بر اساس عشق است. و جاييکه عشقي پاک وجود دارد، هيچ جايي براي هيچ نوع خشمي وجود ندارد.
بالا