نتایح جستجو

حرف آ آبجي پسر: اِوا خواهر/ پسري که اداي دخترا را درمي‌آورد آبجي خانم: 1. دختري که آش و لاش شده باشد/ ضايع 2. دختر غير مؤمني که اداي آدم‌هاي مؤمن را درمي‌آورد. آبجيش پارتي شه: خواهرش با زيبايي‌ خودش، پارتي‌اش شده است/ به خاطر خواهرش او را تحويل مي‌گيرند/ خواهرش فلان کاره است. آب چرخ‌کن...

سلام مجدد فلق خانوم! ديشب شب آرزوها نام داشت؛ چه آرزويي کردي؟ البته اگه گفتني هست و فضولي نيست. :gol:

حالا چرا شاهرود طاها؟ خودت رفتي؟ اصليتت که شاهرودي نيست؟ اگه سيستم پيغام خصوصيت رو فعال مي‌کردي اينجا نمي‌پرسيدم!! :heart:

بيرون باشگاه مهندسان منتظر باش، با چندتا از آقايون کارت داريم!!

تو هم‌چو صبحي و من شمع خلوت سحرم تبسمي کن و جان بين که چون همي سپرم :gol:

دي شيخ با چراغ همي گشت گرد شهر کز ديو و دد ملولم و انسانم آرزوست گفتند: يافت مي‌نشود جسته‌ايم ما گفت: آنک يافت مي‌نشود آنم آرزوست :gol:

يه ساز کامله، صداي زيبايي هم داره، تمام پرده ها رو اجرا مي‌کنه. :gol:

دمي با نيک‌خواهان متفق باش! غنيمت دان امور اتفاقي!

دل خراب من دگر خراب‌تر نمي‌شود که خنجر غمت ازين خراب‌تر نمي‌شود چه چشم پاسخ است ازين دريچه‌هاي بسته‌ات؟ برو که هيچ‌کس ندا به گوش کر نمي‌زند! (دوست خوبم! حق با توست! اما تو بگو کدام شعر است در اينجا که قشنگ نيست؟ وقتي شعرم رو ارسال کردم، ديدم فعال شده، بنابراين پاکش کردم، اما به تو که رسيد،...

درين سراي بي کسي، کسي به در نمي‌زند به دشت پرملال ما، پرنده پر نمي‌زند

اين تن اگر کم تندي، راه دلم کم زندي راه شدي تا نبدي، اين همه گفتار مرا :gol:

مهي که مزد وفاي مرا جفا دانست دلم هرآن‌چه جفا ديد ازو وفا دانست روان شو از دل خونينم اي سرشک نهان چرا که آن گل خندان چنين روا دانست :gol:

سبدهاي عشق خالي است! سبدهاي عشق خالي است! مرا صدا كن! اي از عاشقانه‌ترين سرزمين ها گيرايي نفس شب‌بوها ساقه‌ي وحشي خواستن‌ها از تنفس نگران شب مرا بخوان! به غربت تنهاي سينه‌ات به تپش‌هاي فراسوي آينه ها به درودها وبدرودها. مرا ببر! مرا ببر به دره‌هاي سراب هستي به روزهاي عبور ترانه ببر به ابهت...

"جوان ناکام:‌ کافر خداپرست!" شوخي کردم! دوست دارم اين شعر حافظ رو بنويسن: ندارم دستت از دامن به جز در خاک! و آن‌دم هم که بر خاکم روان گردي، بگيرد دامنت گردم!

{خطاب به معشوقم}: کاشکي خاک حريم حرمت مي‌بودم مي‌خراميدي و من در قدمت مي‌بودم! :gol:

سلام اميرجان! همين‌که قابل دانسته‌اي و برايم از خود، نوشته‌اي يادگار گذاشتي، سپاس‌گزارم. در حس نداشتنت، حتا حس نداشتن گاه به گاه خودم، حرفي نيست، اما در ماندگاري خدايي ‌که هستي‌بخش همه چيز است، حتا اين سيستم و صاحبانش نيز شکي نيست. گر تو نمي‌پسندي، تغيير کن قضا را! :gol:

نه از رومم، نه از زنگم، "همان بي‌رنگ بي‌رنگم". از پائولو کوئليو؟ :gol:

نقش او در دل چه زيبا مي‌نشست سنگدل آيينه ما را شکست آينه صد پاره شد در پاي دوست باز در هر پاره عکس روي اوست! ه‍. الف. سايه :gol:

مست مست مست از خواب برانگيختمش دست در زل کجا آويختمش جام آن بوسه که مي‌سوخت مرا تا لب آوردمش و ريختمش ه‍. الف. سايه

من دير رسيدم! من دير رسيدم! ببخشاييد! ظاهرا که نه،‌ واقعا دير رسيده‌ام! نيز به واقع هرچه سوال بوده است، مطرح شده است. فقط بايد وقت بگذارم و بخوانم. به مدير تالار اسلام و قرآن که اگر شايسته باشم، خود را در اصل عضو کوچکي از آن مي‌دانم عرض ادب و احترام دارم. از تمام تلاشي که متحمل مي‌شود و بار...