نتایح جستجو

  1. floe

    كوي دوست

    با آن غزال وحشی گر خواهی آرمیدن چندین هزار احسنت می‌بایدت کشیدن روزی اگر در آغوش سروی کشی قباپوش سهل است در محبت پیراهنی دریدن سر حلقه‌ی سلامت در دام او فتادن سرمایه‌ی ندامت از بام او پریدن پیمانه‌ی حیاتم پر شد فغان که نتوان پیمان ازو گرفتن، پیوند از او بریدن آهوی چشمش آخر رامم نشد به افسون یارب...
  2. floe

    شعر نو

    سپیده در دوردست قويي پريده بي گاه از خواب شويد غبار نيل ز بال و پر سپيد لبهاي جويبار لبريز موج زمزمه در بستر سپيد در هم دويده سايه و روشن لغزان ميان خرمن دوده شبتاب مي فروزد در آذر سپيد همپاي رقص نازك ني زار مرداب مي گشايد چشم تر سپيد خطي ز نور روي سياهي است گويي بر آبنوس درخشد زر سپيد ديوار...
  3. floe

    كوي دوست

    این گل ز بر همنفسی می‌آید شادی به دلم از او بسی می‌آید پیوسته از آن روی کنم همدمی‌اش کز رنگ وی‌ام بوی کسی می‌آید
  4. floe

    سلام تنهایی جان خوبی؟! چی میبینم چراغت روشنه:surprised:

    سلام تنهایی جان خوبی؟! چی میبینم چراغت روشنه:surprised:
  5. floe

    رباعی و دو بیتی

    با می به کنار جوی می‌باید بود وز غصه کناره‌جوی می‌باید بود این مدت عمر ما چو گل ده روز است خندان لب و تازه‌روی می‌باید بود
  6. floe

    رباعی و دو بیتی

    این گل ز بر همنفسی می‌آید شادی به دلم از او بسی می‌آید پیوسته از آن روی کنم همدمی‌اش کز رنگ وی‌ام بوی کسی می‌آید
  7. floe

    مشاعرۀ سنّتی

    یکی گفتش ای خسرو نیکروز ز دیبای چینی قبایی بدوز
  8. floe

    شعر نو

    ويد ني ها همهمه شان مي آيد مرغان زمزمه شان مي آيد درباز و نگه كم و پيامي رفته به بي سويي دشت گاوي زير صنوبرها ابديت روي چپرها از بن هر برگي وهمي آويزان و كلامي ني نامي ني پايين جاده بيرنگي بالا خورشيد هم آهنگي :gol:سهراب سپهری:gol:
  9. floe

    كوي دوست

    نوبهار آمد ولی بی‌دوستان در بوستان آتشین میلیست در چشمم نهال ارغوان تا گل سوری بخندد ساقی بزم بهار ریخت در جام زمرد فام خیری زعفران غنچه کی خندد به روی بلبل شب زنده‌دار گر نیندازد نسیم صبح خود را در میان بر سر هر شاخ گل مرغی خوش الحان و مرا مهر خاموشیست چون برگ شقایق بر زبان غنچه با مرغ سحر خوان...
  10. floe

    شعر نو

    سرود گل با همين ديدگان اشك آلود از همين روزن گشوده به دود به پرستو به گل به سبزه درود به شكوفه به صبحدم به نسيم به بهاري كه ميرسد از راه چند روز دگر به ساز و سرود ما كه دلهايمان زمستان است ما كه خورشيدمان نمي خندد ما كه باغ و بهارمان پژمرد ما كه پاي اميدمان فرسود ما كه در پيش چشم مان رقصيد اين...
  11. floe

    كوي دوست

    لعل سیراب به خون تشنه لب یار من است وز پی دیدن او دادن جان کار من است شرم از آن چشم سیه بادش و مژگان دراز هر که دل بردن او دید و در انکار من است ساروان رخت به دروازه مبر کان سر کو شاهراهیست که منزلگه دلدار من است بنده طالع خویشم که در این قحط وفا عشق آن لولی سرمست خریدار من است طبله عطر گل و زلف...
  12. floe

    شعر نو

    مرگ در ماه نه باران ، نه عشق ، نه چشم هايي رو به ماه غروب همين نه باران وعشق بود كه در راههاي بي ترانه و عابر - دور مي شدم غروب همين نه چشم هايي رو به ماه بود كه ماه در چشم هايم تا كنار چهره ها و صداهاي اين همه سال آمد غروب كيي از باران ها و عشق بود كه چشم در چشم ماه از مادرم دور شدم در راه لب...
  13. floe

    كوي دوست

    آنی که فدای تو روان می‌باید پیش رخ تو نثار جان می‌باید من هیچ ندانم که کرا مانی تو ای دوست چنانی که چنان می‌باید سنایی:gol:
  14. floe

    مشاعرۀ سنّتی

    تو نیک‌بخت شوی در میان وگرنه بسست خدای عزوجل رزق خلق را کافل
  15. floe

    منم خوشحال شدم که اومدی باشه من سر قولم هستم بای

    منم خوشحال شدم که اومدی باشه من سر قولم هستم بای
  16. floe

    چه زود باوری خب خوبه باور کن:w16: آره باور کن!!!!:biggrin: اینطوری بهتره خوبه هنوز فراموش...

    چه زود باوری خب خوبه باور کن:w16: آره باور کن!!!!:biggrin: اینطوری بهتره خوبه هنوز فراموش نشدیم:w27: باید تشویقت کنم :w17:
  17. floe

    مشاعرۀ سنّتی

    وقت را غنیمت دان آن قدر که بتوانی حاصل از حیات ای جان این دم است تا دانی :gol:حافظ:gol:
  18. floe

    سلام العلیکم ای عزیزتر از جان نه واللا نیستی منم دلم واست تنگ شده:( نمیای اینجا دیگه من گفتم...

    سلام العلیکم ای عزیزتر از جان نه واللا نیستی منم دلم واست تنگ شده:( نمیای اینجا دیگه من گفتم شاید ما رو فراموش کردی نمیدونی چقدر خوشحالم کردی که اینجایی :w42: مرمر اومده :w42: باید جشن بگیریم :w42: در ضمن همچین موجودی که گفتی وجود نداره:biggrin:
  19. floe

    كوي دوست

    سلام به همه عزیزان گلم این اولین پست من تو این تاپیکه پس بهتر دیدم با این شعر زیبا از حافظ شروع کنم سلامی چو بوی خوش آشنایی بدان مردم دیده روشنایی درودی چو نور دل پارسایان بدان شمع خلوتگه پارسایی نمی‌بینم از همدمان هیچ بر جای دلم خون شد از غصه ساقی کجایی ز کوی مغان رخ مگردان که آن جا فروشند...
  20. floe

    مشاعرۀ سنّتی

    دایم گل این بستان شاداب نمی‌ماند دریاب ضعیفان را در وقت توانایی
بالا