نتایح جستجو

  1. floe

    مشاعرۀ سنّتی

    در تیره شب هجر تو جانم به لب آمد وقت است که همچون مه تابان به درآیی
  2. floe

    سلام میشه بیشتر از خودتون بگید آخه من اصلا شما رو نمیشناسم

    سلام میشه بیشتر از خودتون بگید آخه من اصلا شما رو نمیشناسم
  3. floe

    رباعی و دو بیتی

    اول به وفا می وصالم درداد چون مست شدم جام جفا را سرداد پر آب دو دیده و پر از آتش دل خاک ره او شدم به بادم برداد حافظ:gol:
  4. floe

    سلام آقا یونس هستیم زیر سایه شما

    سلام آقا یونس هستیم زیر سایه شما
  5. floe

    مشاعرۀ سنّتی

    در جهان روشنی باید برات حسن و جاه تا چو حسانی نگویندت «فهم لایعقلون»
  6. floe

    مشاعرۀ سنّتی

    میگو، نه بدانسان كه ملالش گیرد میگو سخنى و در میانش میگو
  7. floe

    مشاعرۀ سنّتی

    می‌ای دارم چو جان صافی و صوفی می‌کند عیبش خدایا هیچ عاقل را مبادا بخت بد روزی
  8. floe

    مشاعرۀ سنّتی

    شرط اصلا محدث مشروط نیست گرچه از بهر حدوثش، بودنی است
  9. floe

    مشاعرۀ سنّتی

    تو را ز كنگره عرش می زنند صفیـر ندانمت كه در این دامگه چه افتاده است
  10. floe

    باااااااااااای سودابه جون تا سلامی دوباره باااااااااااااای

    باااااااااااای سودابه جون تا سلامی دوباره باااااااااااااای
  11. floe

    مشاعرۀ سنّتی

    امر و نهی شرع و عقل و دین ز رب شرط شوق این و آن دان، نه سبب
  12. floe

    آره خوب هنوز .................... خوبه دانشگاه برو یه مدرک که حداقل میدن خوبه!

    آره خوب هنوز .................... خوبه دانشگاه برو یه مدرک که حداقل میدن خوبه!
  13. floe

    مشاعرۀ سنّتی

    سیلاب گرفت گرد ویرانه ء عمر و آغاز پرى نهاد پیمانه ء عمر
  14. floe

    آره خوب نبودی یا کم دیده میشدی دانشگاه بگم چکار شی که نمیذاری این سودابه جون یه نفس راحت بکشه!!!

    آره خوب نبودی یا کم دیده میشدی دانشگاه بگم چکار شی که نمیذاری این سودابه جون یه نفس راحت بکشه!!!
  15. floe

    سلام عزیز دلم چطوری خوبی؟! چه خبرا؟! کم پیدایی!!!!

    سلام عزیز دلم چطوری خوبی؟! چه خبرا؟! کم پیدایی!!!!
  16. floe

    غزل و قصیده

    ز کوی یار می‌آید نسیم باد نوروزی از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی چو گل گر خرده‌ای داری خدا را صرف عشرت کن که قارون را غلط‌ها داد سودای زراندوزی ز جام گل دگر بلبل چنان مست می لعل است که زد بر چرخ فیروزه صفیر تخت فیروزی به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی به گلزار آی کز بلبل غزل گفتن...
  17. floe

    رباعی و دو بیتی

    :gol::gol::gol: خاقانی اگر سر زده‌ی یار آیی در سرزدگی مگر کله دار آیی میکوش که گم کرده‌ی دلدار آیی کر گمشدگی مگر پدیدار آیی :gol::gol::gol:
  18. floe

    رباعی و دو بیتی

    ای لطف تو دستگیر هر رسوایی وی عفو تو پرده‌پوش هر خود رایی بخشای بدان بنده، که اندر همه عمر جز درگه تو دگر ندارد جایی عراقی:gol:
  19. floe

    غزل و قصیده

    کشید کار ز تنهاییم به شیدایی ندانم این همه غم چون کشم به تنهایی؟ ز بس که داد قلم شرح سرنوشت فراق ز سرنوشت قلم نامه گشت سودایی مرا تو عمر عزیزی و رفته‌ای ز برم چو خوش بود اگر، ای عمر رفته بازآیی زبان گشاده، کمر بسته‌ایم، تا چو قلم به سر کنیم هر آن خدمتی که فرمایی به احتیاط گذر بر سواد دیده‌ی من...
  20. floe

    سلام فریبا جان ببینم نکنه این غزل خداحافظی باشه ها؟!!!!!

    سلام فریبا جان ببینم نکنه این غزل خداحافظی باشه ها؟!!!!!
بالا