سبكباران ساحل ها
لب دريا نسيم و آب و
آهنگ
شكسته ناله هاي موج بر سنگ
مگر دريا دلي داند كه ما را
چه توفان هاست دراين سينه تنگ
تب و تابي است در موسيقي
آب
كجا پنهان شده است اين روح بي تاب ؟
فرازش شوق هستي شور پرواز
فرودش غم سكوتش مرگ و مرداب
سپردم سينه را بر سينه كوه
غريق بهت جنگلهاي انبوه
غروب بيشه...