نتایح جستجو

  1. floe

    مشاعرۀ سنّتی

    تو یقین می‌دان که صد عالم گناه از تف یک توبه برخیزد ز راه
  2. floe

    مشاعرۀ سنّتی

    دل ببردی و بحل کردمت ای جان لیکن به از این دار نگاهش که مرا می‌داری
  3. floe

    مشاعرۀ سنّتی

    تو به تقصیر خود افتادی از این در محروم از که می‌نالی و فریاد چرا می‌داری
  4. floe

    مشاعرۀ سنّتی

    ترک روز، آخر چو با زرین سپر هندو شب را به تیغ افکند سر
  5. floe

    مشاعرۀ سنّتی

    تو را که هر چه مراد است در جهان داری چه غم ز حال ضعیفان ناتوان داری
  6. floe

    دنیا دار بهشتی

    در قرآن جهاد با مال بیش از جهاد با نفس مطرح گردیده است چون جهاد با مال، علاوه بر این‌که همراه جهاد نفس مطرح گردیده، در آیات فراوانی به تنهایی نیز، به آن اشاره شده است. از جمله: وَمَا لَکُمْ ‌أَلَّاتُنفِقُواْ فِی سَبِیلِ اللهِ وَ لِلهِ مِیراثُ السَّمَوَاتِ وَ الْأَرْضِ لَا یسْتَوِی مِنکُم مَّنْ...
  7. floe

    مشاعرۀ سنّتی

    تا كى بود این گرگ ربائى بنماى سر پنجه ء دشمن افكن اى شیر خداى
  8. floe

    مشاعرۀ سنّتی

    لب باز مگیر یك زمان از لب جام تا بستانى كام جهان از لب جام
  9. floe

    مشاعرۀ سنّتی

    مفروش به باغ ارم و نخوت شداد یک شیشه می و نوش لبی و لب کشتی
  10. floe

    مشاعرۀ سنّتی

    دو عالم شد ز یاد آن سمن سیما فراموشم به خاطر آنچه می‌گردید، شد یکجا فراموشم
  11. floe

    سلام من که آنم زیاد غصه نخور منم زیاد دیگه واسم نمونه

    سلام من که آنم زیاد غصه نخور منم زیاد دیگه واسم نمونه
  12. floe

    مشاعرۀ سنّتی

    روی او در زیر زلف تاب دار بود آتش پاره‌ی بس آب دار
  13. floe

    مشاعرۀ سنّتی

    تا کافر را خدا نخواند نرود شرمت بادا ز کافری کم باشی
  14. floe

    رباعی و دو بیتی

    ناخوانده به هرجا که روی غم باشی ور خوانده روی تو محرم آن دم باشی تا کافر را خدا نخواند نرود شرمت بادا ز کافری کم باشی مولوی:gol:
  15. floe

    رباعی و دو بیتی

    نقاش رخت اگر نه یزدان بودی استاد تو در نقش تو حیران بودی داغ مهرت اگر نه در جان بودی در عشق تو جان بدادن آسان بودی مولوی:gol:
  16. floe

    مشاعرۀ سنّتی

    زانک جان محدثست و عشق قدیم هرگز این در وجود آن نرسید
  17. floe

    شعر نو

    ای امید ناامیدهای من بر تن خورشید می پیچد به ناز چادر نيلوفري رنگ غروب تك درختي خشك در پهناي دشت تشنه مي ماند در اين تنگ غروب از كبود آسمان هاي روشني مي گريزد جانب آفاق دور در افق بر لاله سرخ شفق مي چكد از ابرها باران نور مي گشايد دود شب آغوش خويش زندگي را تنگ مي گيرد به بر باد وحشي مي دود در...
  18. floe

    شعر نو

    فریدون مشیری نخجير براي كودكان سوگند بايد خورد كه روزي موج مي زد بال مي گسترد چون دريا درخت اينجا مبارك دم نسيمي بود و پروازي و آوازي فشانده گيسوان رودي گشوده بازوان دشتي چمنزاري و گلگشتي شكوه كشتزاران و بنفشه جو كناران بود خروش آب بود و هاي و هوي گله غوغاي جواناني كه شاد و خوش مي افكندند رخت...
  19. floe

    مشاعرۀ سنّتی

    ترک روز، آخر چو با زرین سپر هندو شب را به تیغ افکند سر
  20. floe

    رباعی و دو بیتی

    نی قصه‌ی آن شمع چگل بتوان گفت نی حال دل سوخته دل بتوان گفت غم در دل تنگ من از آن است که نیست یک دوست که با او غم دل بتوان گفت حافظ:gol:
بالا