نتایح جستجو

در هیایوی زندگی دریافتم : چه دویدنهایی که فقط پاهایم را خسته کرد؛ در حالیکه گویی ایستاده بودم !! چه غصه هایی که فقط باعث سپیدی مویم شد؛ در حالیکه قصه ای کودکانه بیش نبود !! دریافتم کسی هست که اگر بخواهد میشود وگرنه نمیشود !! " به همین سادگی" کاش نه میدویم و نه غصه میخوردم ،...

خدایا عید است و دلم خانه ویرانه، بیا / این خانه تکاندیم ز بیگانه ، بیا یک ماه تمام مهیمانت بودیم / یک روز بهمهمانی این خانه بیا

pm hat ro pak kon

:gol:

گـمان میـکردم قـانعبـاشی و بـه شـکستـن دلـم اکتـفا کـنی نه ایـنکه فستـیـوالـی از دروغ به راه بـینـدازی و در آخـر بـگویـی: "میـروم تا اذیـت نـشوی بـهتـرین مـن!!!

آنكه در را محكم مي كوبد يقينا" آشناست ... آنكه در را آهسته مي كوبد قصــد آشنايي دارد ..... اما آْنكه پشت در ساكت نشسته از همه عــاشق تر است .....

عمر من قد نميدهد به سفرت بگو كوتاه بيايد

هميـشه توان اين را داشته باش تا از كسی يا چيزی كه آزارت مي دهد بـه راحتی دل بكنی "خورخه لوئیس بورخس"

عید فطر ضیافتی است برای پایان این میهمانیعید فطر پاداش افطارهای خالصانه و بجاستعید فطر قبولی انفاقهای به قصد قربت استعید فطر پایان نامه دوره ایثار و گذشت استعیدشما مبارک

عید فطر ضیافتی است برای پایان این میهمانیعید فطر پاداش افطارهای خالصانه و بجاستعید فطر قبولی انفاقهای به قصد قربت استعید فطر پایان نامه دوره ایثار و گذشت استعیدمبارک

به چه ملت است این به چه مذهب است این که کشند عاشقی را که عاشقم چرایی

تو دیگر چه جور معشوقی هستی ...؟ نه دستم به تو می رسد نه می توانم از شوق دیدنت بال در آورم.. تو دست و بال مرا بسته ای...

بی تومیمیرم مرتضی پاشایی

از وقتی رفته ای عجیب شده ای چطور می توانی همزمان همه جای این خانه باشی!؟

حالم عوض میشه شادمهر

می نویسم از تو و برای تو بدون هراس ازچيزي بگذار همه بدانند... می نویسم برای تو برای تویی که بودنت را نه چشمانم می بیند نه گوش هایم می شنود و نه دستانم لمس می کند تنها با شعفی صادقانه با دلم احساست می کنم نازنین همیشگی من... صاحب نوشته های من... تک سوار دلم اگر باشی می...

بایدتوروپیداکنم شایدهنوزم دیر نیست....... شادمهر

نبودنت را هیچ ماده وتبصره ای توجیه نمی کند.........

تو آشناترین انسان این حدودی که این آواز را می شنوی من در این آواز محو می شوم احساس می کنم آرامشی را در اندیشه ام آرام آرام خدا در من خلاصه می شود در عشق در مهربانی و با او می توان دو دنیا را به اشاره ای سرود و سرنوشت را پیمود

شرط دل دادن دل گرفتنه وگرنه یکی بی دل میشه یکی دو دل..............