نتایح جستجو

دلم برای کسانی تنگ شده که نه فقط خط خطی هایم که احساساتم راهم کرکسیون کردند.......... یادش به خیرامیدوارم هرجاهستندخوش باشند

صدات کردم که برگردی همه گفتن دیوونه ست اره دیوونه بودم که هنوز عکست تو این خونه ست

دارد پاییز می رسد انار نیستم که برسم به دست های تو برگم پر از اضطراب افتادن!

کشتی هایم غرق نشده اند ، اما در هیچ بندری، کسی به انتظار برگشتن من نیست

حرف می زنی اما تلخ محبت می کنی اما سرد چه اجباریست دوست داشتن؟...

شاید آرام تر میشدم فقط و فقط …….. اگر میفهمیدی….. حرفهایم به همین راحتی که می خوانی نــــوشته نشده اند!!

زمان است كه ؛ وفاداریِ تو را ثابت میكند ، نه زبان ... !!!

همیشه روزهایی هست که انسان در آن، کسانیرا که دوست می داشته است بیگانه می یابد. آلبر کامو

درگذشت اقای بهروز احمدی را به جامعه معماری تسلیت می گویم

درگذشت اقای بهروز احمدی را به جامعه معماری تسلیت می گویم

درگذشت اقای بهروز احمدی را به جامعه معماری تسلیت می گویم

قبل ازاینکه بمیرم دوستم داشته باش..................... قبل از این که بمیرم دوست دارم برم یقه بعضی ها رو بچسبم وبگم من دارم میرم شما بمونید ودنیاتون!!!!!!!!!!!!

دارند عصبی‌اَم می‌کنند کلمات وقتی به حذفِ نامِ تو رأی نمی‌دهند! ( رضا کاظمی )

گه به حرفاتو خواسته هات گوش کنم به جرم هرزه بودن ولم می کنی.... اگه بهت بگم نه به جرم دوست نداشتنت ولم می کنی.... آخه بی انصاف راهی برای موندنت هست ؟

دلم میخواهد اواز کودکی سر دهم بروم... فقط بروم ... تا جایی که دیگر همه از پیدا شدنم نا امید شوم...

پروانه من... در تاری افتاده؛ که عنکبوتش سیر است. نه می تواند پرواز کند،نه بمیرد...!

بــاده از جـام لـبـت گـر کـه نـنـوشـم چـه کـنـم دیــن و دل را بـه نـگاهـت نـفـروشـم چـه کـنـم ناز چشمان تو چون شعله ی دل می افروخت هـمـچـو پـروانـه بـه آتـش نـخـروشـم چـه کنم فــارغ از عــالــم و آدم بــه ســمـاوات و زمـیـن دیـده را جـز تـو ز هـر خـلـق نـپـوشـم چـه کنم شـد هـمـه هـسـتـی مـن...

بگذار مردم هر چه میخواهند بگویند آزاده باش مردم آن میگویند که خود هستن اما تو آن گونه باش که خود میخواهی...

لحظه ی دیدار نزدیک است باز من دیوانه و مستم باز میلرزد دلم. دستم باز گویی در جهان دیگری هستم های...نپریشی صفای زلفکم را باد های... نخراشی به غفلت گونه ام را تیغ نریزی ابرویم دل لحظه ی دیدار نزدیک است....

سخت می ترسیدم ازروزی که من ازنژادشیشه باشم وشکستنی وتو از نژادجاده باشی ورفتنی تورفتی من هم شکستم چه تلخ........ بی حساب شدیم..........