نتایح جستجو

  1. *zahedan

    مشاعره با اشعار بداهه ...

    زخم بزن به جان من ، کشته از این درد شوم من که صغیرم به خودم ، با غم تو مَرد شوم باده بده به کام من ، مست تو و جام شوم سوخته ام از غم تو ، کن نظری ، خام شوم
  2. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    تا ابد ياد عزيزان ز دل وجان نرود جان اگر رفت ولي خاطر خوبان نرود
  3. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    تا باشدم بهانه از بهر بازگشت دل را به جا گذاشته رفتم ، ز كوي تو
  4. *zahedan

    مشاعره با اشعار بداهه ...

    نه به من گفت بيا و نه خود آمد به بَرَم اندر ابهام چه گويم که چه آمد به سَرَم نيمه شب باده ي گلگون به خيالش خوردم تا سحر مست شدم تا که در آمد پِدَرم رسم عشاق نه اينست که جبران نکنند ناز بسيار، ولي نيست زري ، تا بخرَم جان بها داشت ولي مفت به آزادي رفت حال در بند ولي مفت خر و مفتخرم من نه...
  5. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    دلم از شكوه خالي ، لب پُر از حرف است ، حيرانم كه ساغر خالي و مي از لب پيمانه مي ريزد :gol:
  6. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    هرکس پي کار خود و بر ما نظري نيست گشتيم پراکنده که اينجا خبري نيست شَر چون نرسد ، خير کم و بيش ندارد آنرا که سري نيست دگر درد سري نيست
  7. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    من و تو همدل و هم آوازيم ز آن که همسايه ايم و همرازيم همجواري قويترين پايه است دل همسايه پيش همسايه است
  8. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    دادیم به یک جلوهٔ رویت دل و دین را تسلیم تو کردیم هم آن را و هم این را
  9. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    راز اين گفته فقط باد صبا مي داند دارمت دوست به قدري که خدا مي داند
  10. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    دوستي برگ گلي نيست كه بر باد رود تشنه را آب محال است كه از ياد رود
  11. *zahedan

    مشاعره با اشعار بداهه ...

    یار ما گشتی! خدایا شُکـر، از انعام تو میشود شیرین اي دوست ، از این پس کام تو چون "هادي" آمد، شَود فرهنگ فردا آشکار شعــر با مــی ، مینــوازد ، جام تو مُطربا بر خوان نوای قدسی ات مرغ خوشخوان آمده بر بام تو عشق باشد گوهر ما ، زَر چه سود با محبت پر کنیم ، ایام تو
  12. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    دلم را در غمت کردم ز هر ویرانه ویرانتر چو دیدم دوست میدارد دلت ، دل های ویران را
  13. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    زانوي دلم ريش است از سنگ جفاي دوست مي چرخم و مي افتم برخاك هواي دوست
  14. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    آمدي مشاعره دوست عزيز فكر كردم سير آمدي شام نخورده اي ..!؟ ، پس چرا دير آمدي:)
  15. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    تو خود معنای پروازی چه غم داری عزیز دل سراپا خوشگل ونازی چه غم داری عزیز دل خوش امدي عزيز
  16. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    ملامتم مکن اي دوست راه دل اين است هر آنچه بر سرم آمد از آفت دين است
  17. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    تا ابد در دل ما جا دارد دوست این دل ناقابل ما خانه ی اوست.
  18. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    دل داده ام برباد برهرچه باداباد مجنون ترازليلي شيرين ترازفرهاد
  19. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    نه بلبل خواهد ازبوستان جدايي نه گل دارد خيال بي وفايي اگر گفتي مرا الان چه حالي است ميان قلب من جاي تو خالي است
  20. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    ما زنده به عشقيم ولي عشق تب دوست ما طالب مرگيم ولي در طلب دوست سلام - خوش آمدي:gol:
بالا