نتایح جستجو

  1. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    دنيا خوش است و مال عزيز است و تن شريف ليـــــــكن » رفيق بر همه چيزي، مقدم است
  2. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    شد شب و بسي شاد شده محفل ما ديگر اندر جمع نيست هيچ غم و غصه ما تيرگي رفت و به جايش پيک اميد آمد گوئيا شاد و بهاريست هواي دل ما سلام به همه ي دوستان اهل شعر و ادب:gol:
  3. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    من منتظرم كه تو بيايي تا باغ شود پر از گل ياس لبـريز شود تمام دنيــا از عاطفه و صفا و احساس
  4. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    من به يك احساس خالي دلخـوشم من به گلهاي خيــالي دلخوشم گرچه اهل اين حوالي نيستم با هواي اين حــوالي دلخـوشم
  5. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    عاشقي را قابليت لازم اســــت طالب حق را حقيقت لازم است عشق ازمعشوق اول ســـــرزند تا به عاشـــــــق جلوه ديگر زند
  6. *zahedan

    جمله های زیبا

    حوا از آدم پرسید: دوستم داری ؟ آدم گفت: خبر مرگم ، مگه چاره دیگه ای هم دارم ..! و این گونه بود كه عشق آغاز شد
  7. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    شبي پرسيدمش از بيقراري به غير از من كسي را دوست مي داري دوچشمش بر هم افتاد از خجالت ميان گريه هايش گفت : آري
  8. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    آن دوست خوش کلام ما از بهر چه مخفي شده کوش عاشق ؟ جان نثاران را چه شد اين روم خالي شد از مهر و محبت ساقيا چند پرسي مي گساران را چه شد
  9. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    يار شيرين سخنم نظر لطف خدا شامل حالت باشد روزگارت شاد وهمه بر وفق مرادت باشد از محبت خارها گل مي شود خوابم گرفته و گردنم داره شل مي شود:D واقعاً خوابم مياد، شب خوش:gol:
  10. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    دوستان شوخي بس است من خسته ام بس که پاي نت خود بنشسته ام با اجازه اي رفيقان شب خوش من که ديگر دفترم را بسته ام برم بخوابم كه صبح سر كار چرت نزنم شب خوش دوستان:gol:
  11. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    راز دل خود با همه مردم نتوان گفت بايد که ز بيگانه نهان کرد و نهان گفت
  12. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    مرغ در دامم مرا پروانه پرواز نيست درگلويم نغمه هست و رخصت آواز نيست
  13. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    من نمي گويم که منع نرگس غماز کن بنده ي چشمت شوم تا ميتواني ناز کن
  14. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    از بزم طرب باده گساران همه رفتند ما با كه نشينيم كه ياران همه رفتند بسلامت متشکرم ازحضور مهربانتان واز سروده هاي زیبايتان
  15. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    هر سخن بر هر كسي ، نتوان گفت اي بسا كان را ، به دل بايد نهفت گر به وقت و هم به جا ، گويي سخن پس ببيني زان ، كه توفان هم بخفت
  16. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    دلم آشفته ی مویت به صد بند مرا بند توخوشتر، بزن آسوده لبخند
  17. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    در ره عشق نشد کس به يقين محرم راز هر کسي بر حسب فکر گماني دارد
  18. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    تا زماني با توام انگار شاعر نيستم از تو تا دورم دلم انگار شاعر مي ‌شود باز ميپرسي : چه‌طور اين‌گونه شاعر شد دلت؟ تو دلت را جاي من بگذار شاعر مي ‌شود نه بابا خيلي هم رواج داره -شعرات نوبره
  19. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    تا که هستم اي رفيق، نداني کيستم " ر وزي به سراغ من آيي که ديگر نيستم"
  20. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    شعر زيبا حاصل درد دل است شاعر بي درد شعرش باطل است
بالا