نتایح جستجو

  1. baran-bahari

    شعر نو

    درآمد تو به من خندیدی و نمی دانستی من به چه دلهره از باغچه ی همسایه سیب را دزدیدم باغبان از پی من تند دوید سیب را دست تو دید غضب آلود به من کرد نگاه سیب دندان زده ازدست توافتاد به خاک و تو رفتی و هنوز ، سالهاست که در گوش من آرام ، آرام خش خش گام...
  2. baran-bahari

    فال حافظ

    دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما ما مریدان روی سوی قبله چون آریم چون روی سوی خانه خمار دارد پیر ما در خرابات طریقت ما به هم منزل شویم کاین چنین رفته‌ست در عهد ازل تقدیر ما عقل اگر داند که دل دربند زلفش چون خوش است عاقلان دیوانه گردند از پی زنجیر ما روی خوبت...
  3. baran-bahari

    شعر نو

    اشک بباید گریست ببین چگونه برگ ها می ریزند وچگونه پایمال می شوند...
  4. baran-bahari

    رباعی و دو بیتی

    یارب! نه دلم بسته‌ی غمهای تو بود؟ چشمم شب و روز غرق نماهای توبود؟ بر جرم و خطای من چه میگیری خشم؟ چون جمله به امید کرمهای تو بود
  5. baran-bahari

    دست‌نوشته‌ها

    ده، بيست، سي...بيام حوصله ام سر رفت با خواهر زاده كوچيكم بازي مي كردم كه اين بار نوبت من بود چشمام رو ببندم وقتي صداش اومد گفت: حالا بيا .صداش رو شنيدم پشت صندليها بود براي اينكه ناراحت نشه اتاق ها رو گشتم بعد به اشپز خانه رفتم بوي چايي با طعم دارچين عالي بود وقتي كه برگشتم وبه پشت صندليها نگاه...
  6. baran-bahari

    مشاعرۀ سنّتی

    دلا بسوز که سوز تو کارها بکند نیاز نیم شبی دفع صد بلا بکند
  7. baran-bahari

    مشاعرۀ سنّتی

    مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست
  8. baran-bahari

    مشاعرۀ سنّتی

    تا نقش خیال دوست با ماست دلا ما را هم عمر خود تماشاست دلا وانجا که مراد دل برآرید ای دل یک خار به از هزار خرماست دلا
  9. baran-bahari

    به یاد قیصر امین پور

    شعر «یادداشتهای گم‌شده» پس کجاست؟ چند بار خرت و پرت های کیف بادکرده را زیرو رو کنم: پوشه مدارک اداری و گزارش اضافه کار و کسر کار کارت های اعتبار کارت های دعوت عروسی و عزا قبض های آب و برق و غیره و کذا برگه حقوق و بیمه و جریمه و مساعده رونوشت بخشنامه های طبق قاعده نامه های رسمی و تعارفی نامه های...
  10. baran-bahari

    شعر نو

    اي عشق از اتش اصل ونسب داري از تيره اي دودي از دودمان باد اب از تو طوفان شد خاك از تو خاكستر از بوي تو اتش در جان باد افتاد هر قصر بي شيرين چون بيستون ويران هر كوه بي فرهاد كاهي به دست باد هفتاد پشت ما از نسل غم بودند ارث پدر ما را اندوه مادر زاد از خاك ما در باد بوي تو مي ايد تنها تو مي ماني...
  11. baran-bahari

    بشنو از ني چون حكايت ميكند...

    آمد بهار ای دوستان منزل سوی بستان کنیم گرد غریبان چمن خیزید تا جولان کنیم امروز چون زنبورها پران شویم از گل به گل تا در عسل خانه جهان شش گوشه آبادان کنیم آمد رسولی از چمن کاین طبل را پنهان مزن ما طبل خانه عشق را از نعره‌ها ویران کنیم بشنو سماع آسمان خیزید ای دیوانگان جانم فدای عاشقان امروز جان...
  12. baran-bahari

    رباعی و دو بیتی

    گر همچو من افتاده‌ی این دام شوی ای بس که خراب باده و جام شوی ما عاشق و رند و مست و عالم سوزیم با ما منشین اگر نه بدنام شوی
  13. baran-bahari

    مشاعرۀ سنّتی

    یا رب این شمع دل افروز ز کاشانه کیست جان ما سوخت بپرسید که جانانه کیست حالیا خانه برانداز دل و دین من است تا در آغوش که می‌خسبد و همخانه کیست
  14. baran-bahari

    رباعی و دو بیتی

    چون نیست حقیقت و یقین اندر دست نتوان به امید شک همه عمر نشست هان تا ننهیم جام می از کف دست در بی خبری مرد چه هشیار و چه مست
  15. baran-bahari

    دست‌نوشته‌ها

    انگار وضعيت زمين يعني كل دنيا خيلي به هم ريخته است فكر كنم خدا خيلي سرش شلو غ شده انگار ادم ها هم خيلي عجيب وغريب شدن چقدر شنا ختن هم مشكل شده ادم ها هر روز يك نقاب به صورت مي زنن چرا اينقدر از هم فاصله گرفتن ومنزوي شدن هر كسي هم كه مي بيني زندگي مي كنه و مثلا خوشحال بايد چهره بدون نقابش رو...
  16. baran-bahari

    مشاعرۀ سنّتی

    ما آزموده‌ایم در این شهر بخت خویش بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش از بس که دست می‌گزم و آه می‌کشم آتش زدم چو گل به تن لخت لخت خویش
  17. baran-bahari

    فال حافظ

    صلاح کار کجا و من خراب کجا ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا چه نسبت است به رندی صلاح و تقوا را سماع وعظ کجا نغمه رباب کجا ز روی دوست دل دشمنان چه دریابد چراغ مرده کجا شمع آفتاب کجا چو کحل بینش ما خاک آستان شماست کجا رویم بفرما از این...
  18. baran-bahari

    بشنو از ني چون حكايت ميكند...

    افسوس که بیگاه شد و ما تنها در دریائی کرانه‌اش ناپیدا کشتی و شب و غمام و ما میرانیم در بحر خدا به فضل و توفیق خدا
  19. baran-bahari

    رباعی و دو بیتی

    حاجی به طواف کعبه اندر تک و پوست وز سعی و طواف، هرچه کردست نکوست تقصیر وی آن است که آرد دگری قربان سازد، به جای خود، در ره دوست
  20. baran-bahari

    رباعی و دو بیتی

    ای عقل خجل ز جهل و نادانی ما درهم شده خلقی، ز پریشانی ما بت در بغل و به سجده پیشانی ما کافر زده خنده بر مسلمانی ما
بالا