مشاعرۀ سنّتی

[yamaha R6]

[FONT=&quot]زان یار دلنوازم شکریست با شکایت
[/FONT][FONT=&quot] گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت

[/FONT]

 

[mahsa mahram]

تو را پرواز زود است و دشوار
زنوکاران که خواهد کار بسیار؟

 

[yamaha R6]

تو را پرواز زود است و دشوار
زنوکاران که خواهد کار بسیار؟

ر خیلی سخته بعدی

ر

 

[afsaneh_k]

روز نخست چون دم رندی زدیم و عشق
شرط آن بود که جز ره آن شیوه نسپریم

اگه تو مشاعره به سبک دیگر شرکت کنید به ر نمی گید سخت !

 

[yamaha R6]

ممنون چشم

[FONT=&quot]مرا می بینی و هردم زیادت می کنی دردم[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]تورا می بینم و میلم زیادت می شود هر دم[/FONT]​

 

[fandak]

میازار موری که دانه کش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است

 

[shanli]

تا شمع تو افروخت پروانه شدم
با صبر ز دیدن تو بیگانه شدم
در روی تو بیقرار شد مردم چشم
یعنی که پری دیدم و دیوانه شدم

 

[sadegh_z]

مکش آن آهوی مشکین مرا ای صیاد / شرم از آن چشم سیه دارو مبندش به کمند
من خاکی که از این در نتوانم بر خواست / از کجا بوسه زنم بر لب آن قصر بلند

 

[n_h_1365]

مکش آن آهوی مشکین مرا ای صیاد / شرم از آن چشم سیه دارو مبندش به کمند
من خاکی که از این در نتوانم بر خواست / از کجا بوسه زنم بر لب آن قصر بلند

در راه زندگی ،
با این همه تلاش و تمنا و تشنگی ،
با این که ناله می کشم از دل که : آب ...آب ...!
دیگر فریب هم به سرابم نمی برد !

 

[R@mtin.eng]

دریغ و درد که تا این زمان ندانستم ........... که کیمیای سعادت رفیق بود رفیق

 

[afsaneh_k]

قامتش را سرو گفتم سر کشید از من به خشم
دوستان از راست می رنجد نگارم چون کنم

 

[sisah]

ما نه رندان ریاییم و حریفان نفاق
آن که او عالم سر است بدین حال گواست

فرض ایزد بگذاریم و به کس بد نکنیم
وان چه گویند روا نیست نگوییم رواست

 

[محـسن ز]

تو ای ناشناس سیه چشم من
به افتادگان هم نگاهی رواست
گنه نیست از پرده بیرون شدن
وگر هست گاهی گناهی رواست

 

[sisah]

تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست
دل سودازده از غصه دو نیم افتادست

چشم جادوی تو خود عین سواد سحر است
لیکن این هست که این نسخه سقیم افتادست

 

[محـسن ز]

تو ای کبوتر حرم ترانه های صبحدم
بخوان که های هوی تو بوی بهار میدهد
برای من که جز خزان ندیده ام در این جهان
بهشت آرزوی تو بوی بهار میدهد

 

[kachal63]

دل را نگاه گرم تو دیوانه میکند
آیینه را رخ تو پریخانه میکند

 

[artemiss]

دیده دریا کنم و صبر به صحرا فکنم
واندر این کار دل خویش به دریا فکنم...

 

[kachal63]

من برگ گلم باغ شبستان من است
وان بلبل خوش لهجه غزلخوان من است

 

[baran-bahari]

​

تا نقش خیال دوست با ماست دلا​

ما را هم عمر خود تماشاست دلا​

وانجا که مراد دل برآرید ای دل​

یک خار به از هزار خرماست دلا​

 

[محـسن ز]

الا ای پیر فرزانه مکن عیبم زمیخانه
که من در ترک پیمانه دلی پیمان شکن دارم

 

[baran-bahari]

مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست​

تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست​

 

[kachal63]

تا زلف دوتای تو بلای دل ما شدسودای دل ما که یکی بود، دو تا شد

 

[baran-bahari]

دلا بسوز که سوز تو کارها بکند​

نیاز نیم شبی دفع صد بلا بکند​

 

[artemiss]

در خرابات مغان نور خدا میبینم
این عجب بین که چه نوری ز کجا میبینم...

 

[Aseman Etemaad]

من اگر خوبم و گر بد تو برو خود را باش
هر کسی خود درود عاقبت کار که کشت!

 

[abfa]

تو خود چه لعبتی ای شهسوار شیرین کار
که در برابر چشمی و غایب از نظری

 

[Aseman Etemaad]

یه شب مهتاب .... ماه میاد تو خواب
مارو می بره
کوچه به کوچه .... باغ انگوری ،باغ آلوچه!

 

[abfa]

همایی چون تو عالیقدر حرص استخوان تا کی
دریغ آن سایه ی همت که بر نااهل افکندی

 

[محـسن ز]

یک سو بردم عارف یک سو کشدم عامی
بازیچه هر دستی طفلانه چنین باید

 

[Aseman Etemaad]

دانی از زندگی چه می خواهم؟​

من باشم و تو، پای تا سر تو​

زندگی گر هزار باره بود​

بار دیگر تو .... بار دیگر تو!​