نتایح جستجو

  1. معمار فرناز

    گفتگوهای تنهایی

    قصه من قصه ی ان دخترک مغرورری است که نمیخواهد اشکهایش را برای کسی به تاراج بگذارد که گرمی گونه هایش را سالهاست که از یاد برده است.. همیشه از ارزوهای برباد رفته میترسیدم .. از تو .. از عشق . برق چشمهایت دیگر تنم را نمیلرزاند .. صدایت رعشه به هیچ یک از بند های دلم نمی اندازد . و تو...
  2. معمار فرناز

    معماری با مصالحی از جنس دل

    فقط تنهایی نیست که عقاب را پیر میــ کند..! زاغها هم نقش دارند.. وقتی قلمرو پروازش را تسخیر میکنند
  3. معمار فرناز

    معماری با مصالحی از جنس دل

    بايد عصب هاي دردت از شدت ضربه اي مهلك پاره شده باشند تا بفهمي چه ميكويم!! اين درد شنيدني نيست..فهميدنيست.
  4. معمار فرناز

    معماری با مصالحی از جنس دل

    احســــاس، سنگ خارا نیست که همین طور هــــــی بماند و بماند و بماند!... احساس، مثل شاپرک، مثل عطر، می پــــرد!... درست توی همان روزهایی که دوستـــت دارم ؛ دوستم داشته بـــاش! اين یک دستور نیست!
  5. معمار فرناز

    معماری با مصالحی از جنس دل

    درد هایی هست برای خوب نشدن می ماند می ماند می ماند می کُشد ...!
  6. معمار فرناز

    معماری با مصالحی از جنس دل

    در زندگی روزهایی هست که فقط می گذرد مثل عبور یک کلاغ پیر از یک مزرعه سیب بی هیچ حاصل و برداشتی فقط می گذرد ...!
  7. معمار فرناز

    معماری با مصالحی از جنس دل

    ديگر عادت كرده ام به داشتــن خدایی که همیشـــه سکوت می کند ..
  8. معمار فرناز

    معماری با مصالحی از جنس دل

    به مانند ساعت ها محكومم به تكرار تقديرها بگذار كه از زخم من تراوش كند لبخندي حك شده بر لب محض فريب آدمها كه حال من بسي خوب است و بهترين از اين نمي شود هرگز روز و روزگار خوش است و ايام به كام دهان سوخته ي ماست . . .
  9. معمار فرناز

    گفتگوهای تنهایی

    دل را فروخته ايم به دنيا به بهاي بودنمان در تقدير تلخ فاصله ها افسوس فراموش كرديم اين جا محل گذر خاطر هاست .... . . .
  10. معمار فرناز

    گفتگوهای تنهایی

    با یاد ،داشتن تو به سهمناک ترین روز نیز سلام می گوییم زیرا که دیگر بار تنها نیستم تا بترسم از سهمناکی این روز.......
  11. معمار فرناز

    گفتگوهای تنهایی

    اه ای حس خفته ، ای تبلور حقیقت کاش باز هم به خفتن خود ادامه داده بودی تا من اینک به این بی زوالی نمی رسیدم امدی تا با امدنت بیندیشم که چه تنهایم من .من وتنهایی سالیان است که با هم همزادیم .چه غمناک است رویا ....
  12. معمار فرناز

    گفتگوهای تنهایی

    اين روزها فهميده ام زخمي كه از حرف آدمها ميخوريم به عمق مهربانيشان است...مهربانترينم تو بودي...بودي!
  13. معمار فرناز

    خواهش عزيزم

    خواهش عزيزم
  14. معمار فرناز

    خوشبختم از اشناييتون...

    خوشبختم از اشناييتون...
  15. معمار فرناز

    گفتگوهای تنهایی

    این آدمها را اگر هر روز مرورشون کنی هزار بار هم مثل کتاب قطوری بخونیشون بازم تو امتحان مردود میشی../.
  16. معمار فرناز

    گفتگوهای تنهایی

    انـدوه که از حــد بگــذرد جایش را می‌دهد به یک بی‌‌اعتنایی مـزمـن ! در آن لحظه فـقـط در سکوت غـرق می شـوی و نـگـاه می‌کـنی و نـگــــــــــاه ...
  17. معمار فرناز

    گفتگوهای تنهایی

    یک رو باش!رو راست!صادق!من از آدمهای خیانت کار متنفرم.وقتی دروغ گفتی،وقتی پنهان کردی از چشمم که هیچ،از تمام دنیایی که میشناختم افتادی...
  18. معمار فرناز

    گفتگوهای تنهایی

    خنده های این روزهایم بوی نم میدهد ! دلم میخواهد هوای ازادی را تنفس کنم که ردی از خاطراتت در آن نباشد همیشه همیشه در هر کوچه ای از ذهنم که پرسه میزنم هنوز هم بوی تنت را حس میکنم .. کمی دورتر شو از خیالت هم میخواهم فاصله میگیرم.
  19. معمار فرناز

    گفتگوهای تنهایی

    این روزها چیزی کم است انگار همه چیز خوب است ولی.... چیزی کم است چیزی مثل یک حس مثل شوق بیدار شدن یک صبح بهاری مثل دلتنگی مثل یک دلهره ی ناب این روزها انگار چیزی درونم گم شده همه چیز خوب است اما....
  20. معمار فرناز

    گفتگوهای تنهایی

    چگونه می شود به زخم های پا گفت تمام راه های رفته اشتباه بوده است..
بالا