يكشبي روح الامين در سدره بود
بانك لبيكي ز حضرت ميشنود
بندهاي گفت اين زمان ميخواندش
ميندانم تا كسي ميداندش
اين قدر دانم كه عالي بنده ايست
نفس او مرده است او دل زنده ايست
خواست تا بشناسد او را آن زمان
زو نگشت آگاه در هفت آسمان
در زمين گرديد در دريا بگشت
نه ز كوهش بازيافت و نه ز دشت
سوي...