نتایح جستجو

آواز عاشقانه ما در گلو شکست حق با سکوت بود صدا در گلو شکست دیگر دلم هوای سرودن نمی کند تنها بهانه ی دل ما در گلو شکست

آواز عاشقانه ما در گلو شکست حق با سکوت بود صدا در گلو شکست دیگر دلم هوای سرودن نمی کند تنها بهانه ی دل ما در گلو شکست

از حیای لب شیرین تو ای چشمه ی نوش غرق آب و عرق اکنون شکری نیست که نیست

سلام گلم تو خوبی ؟ نگاهش می کنم شاید بخواند از نگاه من که اورا دوست می دارم

سلام به همگی مرا عهدیست با ماهی که تا جان در بدن دارم هوا داران کویش را چو جان خویش بشمرم

هر کس به طریقی دل ما می شکند بیگانه جدا دوست جدا می شکند

من اهل سنندجم 21 سالمه کارشناسی می خونم شما چی ؟

قابل شما رو نداشت ورودتم خوش آمد می گم

مدیریت بازرگانیم گلم قبلتم نداشت ملوسم

تا کی به تمنا ی وصال تو یگانه اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه

تو را می بینم و هر دم زیادت می کنی دردم مرا می بینی و هر دم زیادت می کنی دردم

دلا خو کن به تنهایی که از تن ها بلا خیزد

توانا بود هر که دانا بود ز دانش دل پیر برنا بود

سلام لاله جان خوبی گلم ؟ یکی را دوست می دارم ولی افسوس او هر گز نمی داند به برگ گل نوشتم من که او را دوست می دارم ولی او گل را به زلف کودکی آویخت تا او را بخنداند

جالب بود ممنون گلم

دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند گل بسرشتند و به پیمانه زدند

ممنون گلم

در این سرای بی کسی کسی به در نمی زند در این سرای بی کسی پرنده پر نمی زند

تو کز محنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند آدمی

دنیا که در او ثبات کم می بینم در فرحش هزار غم می بینم