نتایح جستجو

یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد آنجه یوسف به زر ناصحه بفرو خته بود

تا مدرسه و مناره ويران نشود اسباب قلندي بسامان نشود تا ايمان کفر و کفر ايمان نشود يک بنده‌ي حق بحق مسلمان نشود

تا مدرسه و مناره ويران نشود اسباب قلندي بسامان نشود تا ايمان کفر و کفر ايمان نشود يک بنده‌ي حق بحق مسلمان نشود

از هجوم روشنایی شیشه های درتکان می خورد صبح شد آفتاب آمد چای را خوردیم روی سبزه زار میز ساعت نه ابر آمد نرده ها تر شد لحظه های کوچک من زیر لادن ها نهان بودند یک عروسک پشت باران بود ابرها رفتند یک هوای صاف یک گنجشک یک پرواز دشمنان من کجا هستند ؟ فکر می کردم در حضور شمعدانی ها شقاوت آب...

به به منم که دیده به دیدار دوست کردم باز چه شکر گویمت ای کارساز بنده نواز

سلام به همگی سلام ای کهنه عشق من که یاد تو چه پا برجاست سلام بر روی ماه تو، عزیز دل سلام از ماست تو یک رویای کوتاهی دعای هر سحرگاهی شدم خواب عشقت چون مرا اینگونه میخواهی من آن خاموش خاموشم که با شادی نمی جوشم ندارم هیچ گناهی جز که از تو چشم نمی پوشم تو غم در شکل آوازی شکوه اوج پروازی نداری هیچ...

عید شما مبارک خودم خواستم هر چند جالب نشد ایام به کام

چطور نشنیدید گوش من که درد گرفت از بس جیغ زد

واقعا جالب بو د استفاده کردیم اونم تازه کلی

عالی بود کاش از اینا تو ایرانم بود

ممنون گلم کارت عالی بود بمیرم براتون این کوچولوها دارن اونجا تلف می شن چرا اینا آروم نمی گیرن تا کی جنگ ؟

سلام گلم مال ما هم که چند سالیه الکترونیکی شده تازه کارت تغذیه هامونم الکترونیکی هست از این سنسوریهاست منم بعدا می زارم