نتایح جستجو

  1. monmoni

    ااااااااااااااااااااااا چرا نیومد پس نوشته هام؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    ااااااااااااااااااااااا چرا نیومد پس نوشته هام؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
  2. monmoni

    از دست این دخترا که فشیه ما رو اسیر کردن ! آقا احسان راس می گن ! اسمت چیه داش فشی؟؟؟؟

    از دست این دخترا که فشیه ما رو اسیر کردن ! آقا احسان راس می گن ! اسمت چیه داش فشی؟؟؟؟
  3. monmoni

    سلام بر فشی جون گل ! دل منم تنگیده ! کم پیدایی!!!

    سلام بر فشی جون گل ! دل منم تنگیده ! کم پیدایی!!!
  4. monmoni

    تصاویر شگفت‌انگیز از پدیده‌های طبیعی(عجیب و دیدنی)

    :gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol:
  5. monmoni

    تعامل همسران آرامش گر...!

    ای خدااااااااااااااااااا آخه من تمام ساعات شبانه روز تنکسم غیر فعاله !!!!!!!!!!
  6. monmoni

    تصاویر شگفت‌انگیز از پدیده‌های طبیعی(عجیب و دیدنی)

    ساحل سریلانکا، 26 دسامبر سال 2004: پیش از رسیدن سونامی ویرانگر، دریا چهارصد متر عقب‌نشینی می‌کند. و دقایقی بعد دیواری از آب به سوی ساحل حرکت می‌کند. مخروط افکنه، استان ژینژیانگ چین: این عکس در سال 2002 گرفته شده و مساحت آن 56.6 در 61.3 کیلومتر است. مخروط افکنه معمولا هنگامی تشکیل می‌شود که...
  7. monmoni

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    دوستان شبتون خوش ! بدروووووود
  8. monmoni

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    آتیییییییییییییییییییییییییش :cry:
  9. monmoni

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    خیلی عالی بود ! تنکسم غیر فعال شد باز !!!!!
  10. monmoni

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    خواهش عزیزم ! من یه دنیا قصه دارم !!!! :w17::w17::w17:
  11. monmoni

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    به به به به :D
  12. monmoni

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    گوسفند سیاه شهری بود که همة اهالی آن دزد بودند. شبها پس از صرف شام، هرکس دسته کلید بزرگ و فانوس را برمیداشت و از خانه بیرون میزد؛ برای دستبرد زدن به خانة یک همسایه. حوالی سحر با دست پر به خانه برمیگشت، به خانة خودش که آنرا هم دزد زده بود. به این ترتیب، همه در کنار هم به خوبی و خوشی زندگی...
  13. monmoni

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    گوسفند سیاه شهری بود که همة اهالی آن دزد بودند. شبها پس از صرف شام، هرکس دسته کلید بزرگ و فانوس را برمیداشت و از خانه بیرون میزد؛ برای دستبرد زدن به خانة یک همسایه. حوالی سحر با دست پر به خانه برمیگشت، به خانة خودش که آنرا هم دزد زده بود. به این ترتیب، همه در کنار هم به خوبی و خوشی زندگی...
  14. monmoni

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    :gol: الهی!ای صورتگر چهره های گلگون وای بخشنده ی عشق به سینه های مجنون ای آفریننده ی طبایع موزون که انسان را رفعت بخشیده ای بر بلندای گردون مارا از سقوط در دره ی شیطان نگه دار . ای مهرآفرینی که مهرت از درک آفریده هایت بیش است وافزون وبیرون! (خواجه عبدالله انصاری)
  15. monmoni

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    دلیل قانع‌کننده! مر د میانسال وارد فروشگاه اتومبیل شد. ب‌ام‌و آخرین مدلی را دیده و پسندیده بود. وجه را پرداخت و سوار بر اتومبیل تندروی خود شد و از فروشگاه بیرون آمد. قدری راند و از شتاب اتومبیل لذّت برد. وارد بزرگراه شد و قدری بر سرعت اتومبیل افزود. کروکی اتومبیل را پایین داد تا باد به...
  16. monmoni

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    دل ما هم تنگ می شه ! دیگه کی برامون فال بگیره :cry::cry::cry::cry::( شب بخیر حمید جان
  17. monmoni

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    شکر خدا روزی مردی خواب عجیبی دید، او دید که پیش فرشتگان رفته و به کار های آنان نگاه می کند؛ هنگام ورود به جایگاه آنان دسته ی بزرگی از فرشتگان را دید که سخت مشغول کارند و به سرعت نامه هایی را که توسط پیک ها از زمین می رسند باز می کنند و آنها را داخل جعبه می گذارند. مرد از فرشته ای پرسید: شما چکار...
  18. monmoni

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    شاید کسی توی زندگیش انقدر سوار کشتی نشه و این همه بدشانسی نیاره ولی این داستان یک درس بزرگ رو به ما می ده و اون اینه که اگر چه مشکلات و سختی ها باعث ناراحتی ما می شه ولی اونها ما رو می سازن. در زبان چینی کلمه بحران از دو کلمه (وی-چی) تشکیل می شه. که به معنای خطر و فرصته.. یعنی شخصیت ما در نقاط...
بالا