نتایح جستجو

  1. monmoni

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    آرام ، تنهایی و سیویل عزیز شب بخیر!
  2. monmoni

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    اینم سبزی خوردن چشم بفرماااااا ای وااااااااااااااااااااااااااای حمله نکنییییییییییییییییید:wallbash:
  3. monmoni

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    آرام و ثمین گل خواهش! قابلی نداره ! آرام جونم من که شوهر نمی خوام! ما نمی تونیم واسه دوست گلمون یه چای مخصوص بریزیم؟؟؟
  4. monmoni

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    روزی پدری در اتاق خود به شدت سرگرم کار بود و مشغول بررسی نامه ها و تنظیم قرار ملاقات و ... بود. به طوری که وقتی دخترش به او نزدیک شد متوجه نشد. دختر پس از کمی سکوت گفت: - بابا چیکار می کنید؟ - دخترم دارم قرار ملاقات هام رو توی دفترم می نویسم. باز مجدداً دختر پس از چند لحظه سکوت گفت: - بابا آیا...
  5. monmoni

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    پدر و پسری داشتند در کوه قدم میزدند که ناگهان پای پسر به سنگی گیر کرد.به زمین افتاد و داد کشید: آآی ی ی ی!صدایی از دور دست آمد: آآی ی ی ی!پسرک با کنجکاوی فریاد زد: کی هستی؟پاسخ شنید: کی هستی؟ پسرک خشمگین شد و فریاد زد: ترسو! باز پاسخ شنید: ترسو !پسرک با تعجب ازپدرش پرسید: چه خبر است؟ پدر لبخندی...
  6. monmoni

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    این میوه ها رم بخورین بمونه تو گرما خراب می شن !
  7. monmoni

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    اینم واسه ثمین گلم اینم ماله شما ها اینم ماله آبجی آرام خودم
  8. monmoni

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    اینم پنیر و خیار و گوجش !!!
  9. monmoni

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    اینم یه لقمه نون برا ثمین گلم ! چیز دیگه نمی خوای عزیزم؟؟؟
  10. monmoni

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    اتحاد است که همه کار می کند زن کشاورزی بیمار شد ، کشاورز به سراغ یک راهب بودایی رفت و از او خواست برای همسرش دعا کند . راهب دست به دعا بر داشت و از خدا خواست همه بیماران را شفا بخشد. ناگهان کشاورز دعای او را قطع کرد و گفت : " صبر کنید ! از شما خواستم برای همسرم دعا کنید و شما دارید برای همه...
  11. monmoni

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    کلبه ای برای همه روزی شیوانا در مدرسه درس اراده و نیت را می گفت. ناگهان یکی از شاگردان مدرسه که بسیار ذوق زده شده بود از جا برخاست و گفت: من می خواهم ده روز دیگر در کنار باغ مدرسه یک کلبه برای خودم بسازم. من تمام تلاش خودم را به خرج خواهم داد و اگر حرف شما درباره نیروی اراده درست باشد باید تا...
  12. monmoni

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    قابلی نداشت عزیزم
  13. monmoni

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    تو پياده رو قدم مي زدم . چند گام به عقب برگشتم . وسط خيابان دست هايم را مثل بلندگو جلوي دهانم گرفتم و رو به طبقه بالاي ساختمان داد زدم :« ترزا» سايه ام به وحشت افتاد و در زير نور ماه زير پاهايم مخفي شد . شخصي قدم زنان مي گذشت . دوباره فرياد زدم :« ترزا» مرد به من رسيد وگفت : ـ اگر بلند تر فرياد...
  14. monmoni

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    عشق خانمي که جلو نشسته بود، گفت؛ «هنوز مهر نيومده ترافيکش اومده» مردي که عقب نشسته بود، گفت؛ «به مهر ربطي نداره، اين ترافيک ديگه هميشه هست به قول شاعر ما آن شقايق ايم که با داغ زاده ايم.» راننده تاکسي پرسيد؛« اين شعر را براي ترافيک گفتن؟» مرد گفت: « شعر اگه شعر باشه، همه جا مصداق داره...
  15. monmoni

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    بازی شهري بود كه در آن همه چيز ممنوع بود. و چون تنها چيزي كه ممنوع نبود بازي الك دولك بود، اهالي شهر هر روز به صحراهاي اطراف مي‌رفتند و اوقات خود را با بازي الك دولك مي‌گذراندند. و چون قوانين ممنوعيت نه يكباره بلكه به تدريج و هميشه با دلايل كافي وضع شده بودند، كسي دليلي براي گله و شكايت نداشت...
  16. monmoni

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    هییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
  17. monmoni

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    داستان بگم ؟؟؟؟؟
  18. monmoni

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    به به سلام بر جنتلمن گل ! جات خالی بوود ! آتش بر افروز داداش!!!!
  19. monmoni

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    مرسی باران جان ! خب آقا حمید هم جاش خالیه ! گفته بود 10 روز نمیاد ..... :(
  20. monmoni

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    علی جان سلام !!!! ممنون داداش!
بالا