با آرزو دست دوستان خود را میگیریم , دعا میکنیم امید میبخشیم ولی غافل از اینکه همین دست هم گرفتن = خالی شدن آرزوهایمان شد. دوست رفت و من ماندم با کوله باری از غم او
همیشه میترسیدم که بی تو نتوانم زندگی کنم.از بی تو بودن هراس عجیبی داشتم.حال که رفته ای از با تو بودن بیشتر از , بی تو :gol:بودن میترسم.باور کرده ام زندگی بی تو یعنی آغاز من , یعنی شروعی دوباره.پس هیچگاه برنگرد:gol:
همیشه میگفت : پشت سر هیچکس حرف نمیزنم
وقتی رفت فهمیدم من جزء اون هیچکس نبودم.
( درددلم را به چه کسی بگویم که در جوابم نگوید: خودت کردی, باید تاوانش را خودت بدهی؟؟؟؟؟ )