-
برو به سلامت عزیزم
شبت خوش
آره والا، تمیز نشه که فایده نداره
امسال یکی از درارو سه بار با انواع مواد شوینده پاک کردم، آخرشم تمیز تمیز نشد
ولی دیگه دستم درد گرفت ولش کردم
فکر کنم تا حالا پاکش نکرده بودیم هیچ وقت :دی
منم تنبلم خب ، تو خونه تکونیا فقط میرم گیر میدم به یه چیز هی میسابمش :دی
تا من اونو تموم کنم کار سختام تموم میشه :دیمقسییییییییییییی
نه، ولی خب باید کمک کنم دیگه
هفت سینم این طور که پیداس امسال با خودمه
آهان
من تا دلت بخواد کار قبل عید دارم، خونه تکونی، خرید، هفت سین
کار....... یعنی چی؟
چرا کار قبل عید نداری؟
هیچ کار، غیر از کارای قبل عید
تو چیکارا میکنی؟ چرا اینقدر کم پیدایی؟
سلاااااام
خوبم ممنون
تو خوبی؟
مرسی ریحانه جان تو خوبی؟
دوست ندارم مثله همه از خدا بخوام که توي زندگي هيچ غمي نباشه، چرا که شاديها در کنار غمهاست که معنا پيدا ميکنه و زيبا ميشه. تنها از خدا ميخوام قدرتِ درکِ حضورش رو توي لحظه هاي زندگي به همه ي مخلوقاتش عطا کنه، که اون وقته که هيچ مشکلي توان شکستن ما رو نداره. سال نو با ديدِ نو به زندگي و فرصتي دوباره براي بهتر زيستن مبارک
ممنون من هم ارزوی سالی خوش را برای شما دارم
.....پس چی که اشتی ....خوبی ریحانا ؟ کجا بودی حالا ....
....من باهات اصلا قهرم ریحانا ..این همه مدت کجا بودی هان ؟...نمیگی دلمون تنگ میشه ....[IMG]
ولی چون نزدیک عید هستیم ...اجال نداره فراموش میکنم ...
ریحانا جان امیدوارم سال نو برات سال باشه پر از خوبیها و شادیها....[IMG]
سلام ریحانه جان ممنونم
سال نو شما هم مبارک باشه
انشالله که سالی خیلی خوب همراه با سلامتی و بهترینها درکنار خانواده داشته باشی
مرسی ریحانه خانم
ممنونم از لطفتون
سلام ریحانه جان ، نه عزیزم ، چرا ناراحت باشم؟
ممنون بابت تبریک عزیزم
سالی ، نوروز
بی‌چلچله بی‌بنفشه می‌آید،
جنبش ِ سرد ِ برگ ِ نارنج بر آب
بی گردش ِ مُرغانه‌ی رنگین بر آینه
سالی ، نوروز
بی‌گندم ِ سبز و سفره می‌آید،
بی‌پیغام ِ خموش ِ ماهی از تُنگ ِ بلور
بی‌رقص ِ عفیف ِ شعله در مردنگی.
سالی،نوروز
همراه به درکوبی مردانی
سنگینی بار ِ سال‌هاشان بر دوش:
تا لاله‌ی سوخته به یاد آرد باز نام ِ ممنوع‌اش را
وتاقچه گناه دیگربار با احساس ِ کتاب‌های ممنوع تقدیس شود.
در معبر ِ قتل ِ عام شمع‌های خاطره افروخته خواهد شد.
دروازه‌های بسته به ناگاه فراز خواهدشد
دستان اشتیاق از دریچه ها دراز خواهد شد
لبان فراموشی به خنده باز خواهدشد
وبهار
درمعبری از غریو تاشهر خسته پیش باز خواهدشد
سالی ،آری… بی گاهان نوروز چنین آغاز خواهدشد
با خوبی ها و بدی ها، هرآنچه که بود؛ برگی دیگر از دفتر روزگار ورق خورد،
برگ دیگری از درخت زمان بر زمین افتاد، سالی دیگر گذشت روزهایت بهاری و بهارت جاودانه باد...
سالی ، نوروز
بی‌چلچله بی‌بنفشه می‌آید،
جنبش ِ سرد ِ برگ ِ نارنج بر آب
بی گردش ِ مُرغانه‌ی رنگین بر آینه
سالی ، نوروز
بی‌گندم ِ سبز و سفره می‌آید،
بی‌پیغام ِ خموش ِ ماهی از تُنگ ِ بلور
بی‌رقص ِ عفیف ِ شعله در مردنگی.
سالی،نوروز
همراه به درکوبی مردانی
سنگینی بار ِ سال‌هاشان بر دوش:
تا لاله‌ی سوخته به یاد آرد باز نام ِ ممنوع‌اش را
وتاقچه گناه دیگربار با احساس ِ کتاب‌های ممنوع تقدیس شود.
در معبر ِ قتل ِ عام شمع‌های خاطره افروخته خواهد شد.
دروازه‌های بسته به ناگاه فراز خواهدشد
دستان اشتیاق از دریچه ها دراز خواهد شد
لبان فراموشی به خنده باز خواهدشد
وبهار
درمعبری از غریو تاشهر خسته پیش باز خواهدشد
سالی ،آری… بی گاهان نوروز چنین آغاز خواهدشد . -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...
