چاووش
پسندها
290

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • اگه بودی، امروز تولدت بود!
    یک اسفند ماهی که دلش خیلی هم بزرگ است از بقیه 11 ماه سال...
    تولدت مبارک رفیق اسفندی.

    :gol::gol::gol:
    دلتنگی
    آدم را به خیابان میکشد
    دلتنگم!
    و مردم نمیفهمند
    قدم زدن -گاهی-
    از گریه کردن
    غم انگیز تر است!

    :gol::gol::gol:
    حتی سه شنبه ها ...
    تو نباشی، برای من

    دلگيری اش برابرِ با
    عصــــر جمـــعه هاســـت ...

    :gol::gol::gol:
    همیشگیست
    ولی جمعه ها به استخوان میزند
    اندوه دوری ات ...

    :gol::gol::gol:
    ما دو پیرهن بودیم
    بر یک بند
    یکی را باد برد
    دیگری را باران
    هر روز
    خیس می کند...

    :gol::gol::gol:
    دلتنگی یعنی
    فاصله ای که با هیچ بهانه ای پر نمیشود...

    :gol::gol::gol:
    صیقل چشم است دیدار عزیز دوستان

    هر که از یوسف جدا افتاد نابینا شود...

    :gol::gol:
    پاییز
    بهانه ای بود برای دل تنگی ما
    دروغ چرا، نباشی
    دل یخ می زند، چلۀ تابستان.
    سلام

    خوبی؟ خوشی؟ فکر کنم اونجایی که هستین بهتر از اینجا باشه...نه؟
    خب داداش گلم من فردا ظهر میرم خونه.
    خواستم بگم که به قول خودت نیومدنم و نذاری به حساب بی معرفتیم.
    شما از رو تخت بیمارستان داشتی به من پیام میدادی...دمت گرم.
    فعلا عزیز دلم.
    قربونت برم.
    :gol::gol:
    در خیالات خودم در زیر بارانی که نیست
    می رسم با تو به خانه،از خیابانی که نیست

    می نشینی روبرویم،خستگی در میکنی
    چای می ریزم برایت،توی فنجانی که نیست

    باز ميخندی و ميپرسي كه حالت بهتر است؟!
    باز میخندم که خیلی،گرچه میدانی که نیست

    چشم میدوزم به چشمت،مي شود آیا کمی
    دستهایم را بگیری،بین دستانی که نیست..؟

    وقت رفتن می شود،با بغض می گویم نرو...
    پشت پایت اشک می ریزم،در ایوانی که نیست

    می روی و خانه لبریز از نبودت می شود
    باز تنها می شوم،با یاد مهمانی که نیست...!

    بعد تو...این کار هر روز من است
    باور این که نباشی،کار آسانی که نیست

    :gol::gol:
    ﺷﺪﻩ ﻫﺮﮔﺰ ﺩﻟﺖ ﻣﺎﻝ ِ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﻧﯿﺴﺖ؟
    ﻧﮕﺎﻫﺖ ﺳﺨﺖ ﺩﻧﺒﺎﻝ ِ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﻧﯿﺴﺖ؟

    ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺍﻓﺘـﺎﺩﻩ ﺩﺭ ﯾﮏ ﮐﺎﻓﻪ ﯼ ِ ﺍﺑﺮﯼ
    ﺗﻪ ِ ﻓﻨﺠﺎﻥ ِ ﺗﻮ ﻓﺎﻝ ِ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﻧﯿﺴﺖ؟

    ﺧﻮﺵ ﻭ ﺑﺶ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯼ ﺑﺎ ﺳﺎﯾﻪ ﯼ ِ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ
    ﺩﻟﺖ ﺟﻮﯾﺎﯼ ِ ﺍﺣﻮﺍﻝ ِ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﻧﯿﺴﺖ؟

    ﭼﻪ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﮐﺮﺩ ﺍﮔﺮ ﻫﺮﺑﺎﺭ ﮔﻮﺷــــﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﺮﺩﺍﺭﯼ
    ﻧﺼﯿﺒﺖ ﺑﻮﻕ ِ ﺍﺷﻐﺎﻝ ِ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﻧﯿﺴﺖ؟

    ﺣﻮﺍﺱ ِ ﺁﺳﻤﺎﻧﺖ ﭘﺮﺕ ﺭﻭﯼ ِ ﺷﯿﺸــﻪ ﻫﺎﯼ ِ ﻣﻪ
    ﺳﮑﻮﺗﺖ ﺟﺎﺭ ﻭ ﺟﻨﺠﺎﻝ ِ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﻧﯿﺴﺖ؟

    ﺷﺐ ِ ﺳﺮﺩ ِ ﺯﻣﺴﺘﺎﻧﯽ ﺗﻮ ﻫﻢ ﻟﺮﺯﯾﺪﻩ ﺍﯼ ﻫﺮﭼﻨﺪ
    ﺑﻪ ﺩﻭﺭ ِ ﮔﺮﺩﻧﺖ ﺷﺎﻝ ِ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﻧﯿﺴﺖ؟

    ﺗﺼﻮﺭ ﮐﻦ ﺑﺮﺍﯼ ِ ﻋﯿﺪﻫـــﺎﯼ ِ ﺭﻓﺘﻪ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ
    ﺑﻪ ﺩﺳﺘﺖ ﮐﺎﺭﺕ ﭘﺴﺘﺎﻝ ِ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﻧﯿﺴﺖ

    ﺷﺒﯿـﻪ ِ ﻣﺎﻫﯽ ِ ﻗﺮﻣﺰ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ِ ﺁﺏ ﻣﯽ ﻣـﺎﻧﯽ
    ﮐﻪ ﺳﯿﻦ ﺍﺕ ﻫﻔﺘﻤﯿﻦ ﺳﺎﻝ ِ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﻧﯿﺴﺖ

    ﺷﻮﺩ ﻫﺮ ﺧﻮﺷﻪ ﺍﺵ ﺭﻭﺯﯼ ﺷﺮﺍﺑﯽ ﻫﻔﺘﺼﺪ ﺳﺎﻟﻪ
    ﺍﮔﺮ ﺑﻐﻀﺖ ﻟﮕﺪﻣﺎﻝ ِ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﺩﯾﮕـﺮ ﻧﯿﺴﺖ

    ﭼﻪ ﻣﺸﮑﻞ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻋﺸﻘﯽ ﮐﻪ ﺣﺎﻓﻆ ﺩﺭ ﻫﻮﺍﯼ ِ ﺁﻥ
    ﺍﻻ ﯾﺎ ﺍﯾﻬﺎ ﺍﻟﺤﺎﻝ ِ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﻧﯿﺴﺖ

    ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺳﻬﻢ ِ ﺳﯿﺐ ِ ﺁﺭﺯﻭﻫــﺎﯾﺖ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ
    ﺍﮔﺮ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﺍﺕ ﮐﺎﻝ ِ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﻧﯿﺴﺖ
    :gol::gol:
    سلام!
    حال همه ما خوب است
    ملالی نیست جز گم شدن گاه به گاه خیالی دور
    که مردم به آن شادمانی بی سبب می گویند

    با این همه عمری اگر باقی بود
    طوری از کنار زندگی می گذرم
    که نه زانوی آهوی بی جفت بلرزد و
    نه این دل ناماندگار بی درمان

    تا یادم نرفته است،بنویسم
    حوالی خواب های ما سال پر بارانی بود
    می دانم همیشه حیاط آنجا پر از هوای تازه ی باز نیامدن است
    اما تو لااقل ،حتا هر وهله،گاهی، هراز گاهی
    ببین انعکاس تبسم رویا
    شبیه شمایل شقایق نیست!

    راستی خبرت بدهم
    خواب دیده ام خانه ای خریده ام
    بی پرده، بی پنجره ،بی در،بی دیوار…
    هی بخند!

    بی پرده بگویمت
    چیزی نمانده است،من چهل ساله خواهم شد
    فردا را به فال نیک خواهم گرفت
    دارد همین لحظه
    یک فوج کبوتر سپید
    از فراز کوچه ی ما می گذرد
    باد بوی نام های کسان من می دهد
    یادت می آید رفته بودی
    خبر از آرامش آسمان بیاوری!؟

    نه ری را جان
    نامه ام باید کوتاه باشد
    ساده باشد
    بی حرفی از ابهام و آینه،

    از نوبرایت می نویسم
    حال همه ی ما خوب است
    اما…

    تو باور مکن
    گاهی چتر را باید دستِ باران داد

    روی سرِ خودش بگیرد

    و ما

    جایش بباریم!

    بشارتی به من از از کاروان بیار ای عشق
    همیشه رفتن و رفتن ز آمدن چه خبر؟

    :gol:
    سلام

    یادته برا من نوشته بودی

    چقدر زود یک هفته شد رفتنت بیژن

    حالا من میگم محمد جان با اینکه یه هفته اس رفتی، انگار هزار ساله رفتی...

    حالا من باید هی دوره کنم این و هر روز :

    با تو گفتن مثل خواب خوش است بعد از چله بيداری.
    خورشید تابان ،رفتی شتابان

    خداوند روحتون رو قرین رحمت کنه :gol:
    زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست
    هر کسی نغمه خود خواند و از صحنه رود
    صحنه پیوسته به جاست
    خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا