ادامه پست قبلی ...
نگو نمی زارم بیای ، ئی حرفا حالیم نمیشه
نگو اجازه نمی دهم که بیایی، چون من این حرفها رو نمی فهمم
حالا میام که بینمد چه نزاری چه بزاری
من دارم میایم که ببینمت حالا چه بااجازه وچه بی اجازه
مه که همه کسم تونی شمامه نورسم تونی
جان هر که دوس داری اگه منه وا بزاری
من که تمام زندگیم را از تو می دانم و تو برام مثل سوگلی هستی ، پس تو را بجان هر کس که دوست داری قسم، من را تنها وبی کس رها نکن.
شعر فارسی کرمانشاهی با عنوان حالا میام که بینمد (دارم می آیم که ببینمت ) از استاد فرشید یوسفی
معنی شعر را با رنگ آبی نوشتم