-
هر نیمه شب
کلماتت
در پاشویه چشمان من
آب تنی می کنند :
کاش هنوز هم تابستان
شمع دانی های همسایه بود که
رنگ به رنگ می شدند
از عاشقانه های ساده امان
و ما که
تمام آسمان را
...پرستو می پوشیدیم …
حالا تو نیستی
و کنار بال پروانه ها بهار من
روبان سیاه زده است
تو نیستی و من
همیشه بهاری تمام شده ام
برای باغچه کوچک دلم ...
از شب ريشه سر چشمه گرفتم ، و به گرداب آفتاب ريختم.
بي پروا بودم : دريچه ام را به سنگ گشودم.
مغاك جنبش را زيستم.
هشياري ام شب را نشكافت، روشني ام روشن نكرد:
من ترا زيستم، شتاب دور دست!
رها كردم، تا ريزش نور ، شب را بر رفتارم بلغزاند.
بيداري ام سر بسته ماند : من خوابگرد راه تماشا بودم.
و هميشه كسي از باغ آمد ، و مرا نوبر وحشت هديه كرد.
و هميشه خوشه چيني از راهم گذشت ، و كنار من خوشه راز
از دستش لغزيد.
و هميشه من ماندم و تاريك بزرگ ، من ماندم و همهمه
آفتاب.
و از سفر آفتاب، سرشار از تاريكي نور آمده ام:
سايه تر شده ام
وسايه وار بر لب روشني ايستاده ام.
شب مي شكافد ، لبخند مي شكفد، زمين بيدار مي شود.
صبح از سفال آسمان مي تراود.
و شاخه شبانه انديشه من بر پرتگاه زمان خم مي شود.
جواب چیو ؟؟؟
تولدت مبارک عزیز دلم
ببخشید نبودم دیر شد
خواهش میکنم قابل نداشت
اون از من یاد بگیرهههه ؟؟؟ بی ام وه گرفته برات کههههه
سلام ابجیه داداشمون :دی
تولدت مبارک
همون تولدت بوده که پاشدی اومدی ازم خبر بگیری
هی وای من...من ساده دلو بگو..خوش خیال
منم خوبم.منتظرم نتایج ارشد بیاد.یعنی امسال میری چهارم یا همون پیش خودمون؟
تو خجالت نمی کشی جقله؟هان؟
منو ارغوانو همین طوری تنها گذاشتی رفتی معلوم نیس سرگرم چی هستی..تازه الان اومدی میگی دلم تنگ شده؟هان؟
تازه منت هم میذاره!
بیام.............
سلام عزیزم
خوبی تو؟
قبلا کوچیکترا وفایی داشتن..سر میزدن..احوال می پرسیدن
ای قربونش برم که سرش تو کتابو دفتره همش
پ.ن:کیف کردی چطوری 180درجه اخلاقم عوض شد؟یادبگیر
چقد دیر اومدی....چشم حتما".حالت خوبه؟
سلام خوبی شما؟
کم پیدایی خیلی ها.......
امیدوارم موفق باشی
مي رفتيم، و درختان چه بلند ، و تماشا چه سياه !
راهي بود از ما تا گل هيچ .
مرگي در دامنه ها ، ابري سر كوه ، مرغان لب زيست.
مي خوانديم: «بي تو دري بودم به برون، و نگاهي به كران،
و صدايي به كوير.»
مي رفتيم، خاك از ما مي ترسيد، و زمان بر سر ما
مي باريد.
خنديديم: ورطه پريد از خواب ، و نهان ها آوايي افشاندند.
ما خاموش ، و بيابان نگران، و افق يك رشته نگاه.
بنشستيم، تو چشمت پر دور، من دستم پر تنهايي، و زمين ها
پر خواب.
خوابيديم. مي گويند: دستي در خوابي گل مي چيد.
سلام خوبی؟داری برا کنکور سال بعد میخونی؟
تو به من خندیدی
و نمی دانستی
من به چه دلهره از باغچه همسایه
سیب را دزدیم
باغبان از پی من تند دوید
سیب را دست
تو دید
غضب آلوده به من کرد نگاه
سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک
و تو رفتی و هنوز
سالهاست که در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تکرار کنان
می دهد آزارم
و من اندیشه کنان غرق این پندارم
که چرا
خانه کوچک ما سیب نداشت
سلام.خوبی؟
تو به من خندیدی
و نمی دانستی
من به چه دلهره از باغچه همسایه
سیب را دزدیم
باغبان از پی من تند دوید
سیب را دست
تو دید
غضب آلوده به من کرد نگاه
سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک
و تو رفتی و هنوز
سالهاست که در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تکرار کنان
می دهد آزارم
و من اندیشه کنان غرق این پندارم
که چرا
خانه کوچک ما سیب نداشت
وب سایتی با بوی محرم -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...
